• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6020 -
  • 1404 چهارشنبه 27 فروردين

روايت ششم: عهدنامه تركمانچاي

مرتضي ميرحسيني

برتري در شروع، در چند هفته نخست درگيري با قاجارها بود. روس‌ها دست‌وپا بسته بودند و جز عقب‌نشيني براي كاهش تلفات، چاره ديگري نداشتند. فكرش را هم نمي‌كردند كه ايراني‌ها بعد از اولين شكست و پذيرش عهدنامه‌اي مثل گلستان، باز عزم به جنگ كنند و دوباره مدعي حق حكومت بر قفقاز شوند. اما بعد، خودشان را بازسازي كردند و دست به چند ضدحمله موثر زدند. روند جنگ را تغيير دادند و قاجارها را در چند نقطه به تنگنا انداختند. البته هنوز با رسيدن به پيروزي فاصله داشتند و حتي همچنان در برخي نبردها - مثل اچميادزين و نخجوان - شكست مي‌خوردند. اما زمان به نفعشان كار مي‌كرد. هم پشتيباني موثري مي‌شدند و هم تضعيف و شكنندگي خطوط دفاعي قاجارها را به چشم مي‌ديدند. حتي به روايتي، شايعه دلسردي وليعهد از ادامه جنگ و بدگماني پدرش به او را هم شنيدند و به پيروزي خودشان، به شرط ادامه درگيري‌ها مطمئن شدند. سپس، ايروان را گرفتند و با عبور از ارس،تا نزديكي‌هاي تبريز - كه بعد از فروپاشي بخشي از سپاه ايران، بي‌دفاع مانده بود - پيشروي كردند (آبان 1206 خورشيدي). تصميم به اشغال شهر داشتند و بر بخشي از آن هم مسلط شدند. البته، حداقل در آن مقطع، تبريز را نمي‌خواستند و مهياي ماندن در آن نبودند. اما خروج از شهر و تخليه آذربايجان را مشروط به دريافت غرامت - غرامتي بسيار هنگفت- و امضاي معاهده‌اي جديد كردند. مي‌گفتند چون ايراني‌ها جنگ را شروع كرده‌اند، بايد غرامتش را هم بپردازند. براي قاجارها كه به سختي شكست خورده بودند، انتخاب ديگري ممكن نبود. حداقل چنين به نظرشان مي‌رسيد كه راهي جز پذيرش شروط روس‌ها ندارند و با ادامه جنگ، تهران را هم از دست مي‌دهند (در يكي از نامه‌هاي به جاي مانده از آن دوره مي‌خوانيم: «همگي اذعان و تصديق كردند كه اين صلح كردن از آن جنگ و لشكر و به كار دولت و حال رعيت انفع بوده») . زرين‌كوب مي‌نويسد: «طي چند ماه مذاكره كه قسمتي از آن براي تخفيف در مبلغ غرامت بود هيچ بحثي در باب استرداد ولايات اشغال ‌شده يا قسمتي از آنها هم مطرح نشد. به دنبال پرداخت پانزده كرور تومان به روسيه و قبول ساير شرايط تحميل ‌شده، ايران با آنكه در مدت جنگ غالبا تفوق خود را بر قواي دشمن نشان داده بود، عهدنامه جديدي را با روسيه امضا كرد كه به مراتب بدتر و موهن‌تر و سنگين‌تر از عهدنامه گلستان بود -عهدنامه تركمانچاي (شعبان 1243) . در يك ماده اين عهدنامه هم روسيه شناخت وليعهدي عباس‌ميرزا و ادامه سلطنت اولاد او را به عهده گرفت - و اين كار كه ظاهرا براي اجتناب از ساخت و پاخت احتمالي برادران عباس‌ميرزا با حكام روسيه در قفقاز و بهانه‌اي براي مداخله‌هاي غيرقابل پيش‌بيني روسيه در ترتيب جانشیني سلطنت بوده باشد، دستاويزي شد تا مخالفان نايب‌السلطنه - كه برادرانش بودند - آن را وسيله متهم‌ كردن عباس‌ميرزا به سازشكاري با روسيه سازند و اين در حق او، به احتمال قوي يك سوءظن ناروا بود و ظاهرا با آنچه محرك باطني او در گنجاندن اين ماده در عهدنامه بود فاصله بسيار داشت - هرچند بعدها در دست روسيه بهانه‌اي براي بعضي مداخله‌هاي ناروا در امر جانشيني قاجار نيز شد.» با امضاي عهدنامه تركمانچاي، رسما همه نواحي شمال رود ارس كه از آنها به «هفده شهر قفقاز» ياد مي‌شد به همسايه شمالي رسيد. مي‌گويند فتحعلي‌شاه نه از جدا شدن شهرهاي قفقاز و تجزيه قلمرو پادشاهي چندان ناراحت بود نه سرشكستگي پسر و وليعهدش عباس‌ميرزا را چندان مهم مي‌ديد. فقط پرداخت آن پول هنگفت غرامت آزارش مي‌داد. در تمام طول جنگ از تهران تكان نخورد و در جنگي كه خودِش در شروع آن نقش داشت، درگير نشد. گويا فقط يك‌بار، آن‌هم فقط تا سلطانيه رفت و دوباره به پايتخت برگشت. البته به قول سعيد نفيسي، حتي زماني كه شكست قطعي شد و تبريز به اشغال دشمن درآمد، باز «دست از اشتلم برنمي‌داشت» و مي‌گفت اگر همين حالا هم اراده كنم سن‌پترزبورگ را به آتش مي‌كشم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون