• 1404 چهارشنبه 27 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6019 -
  • 1404 سه‌شنبه 26 فروردين

ادامه از صفحه اول

ما، توسعه و تجربه ويتنام

اين دگرگوني باعث تمركز سياست خارجي كشور براي برقراري رابطه با تمامي كشوها، از جمله امريكا و تنش‌زدايي از روابط خارجي شد و سياست خارجي جديد ويتنام بر دو پايه حفظ نظام و توسعه اقتصادي شكل گرفت. اين اهداف با راهبردهاي تنش‌زدايي و ادغام در سياست جهاني پيش رفته‌اند.

سياست‌هاي اصلاحي، تغييرات عميقي را به ارمغان آورد و ‌كشور از خودانزوايي نجات يافت. ويتنام از آستانه فروپاشي عبور و با تحصيل شرايط مشاركت در نهادهاي منطقه‌اي و بين‌المللي همچون سازمان تجارت جهاني، به عنوان يكي از طرفداران جديد جهاني شدن حداكثر استفاده را كرد و با رشد اقتصادي متوازن و با ثبات، در مسير شكوفايي اقتصادي قرار گرفت.

اكنون وقتي «Vietnam» را در مرورگر گوگل جست‌وجو مي‌كنيد، در ميان هزاران تصوير، از ‌مناظر طبيعي، اِلمان‌هاي مدرن شهري، شاخص‌هايي از رفاه، تبليغات گردشگري و انبوهي از چشم‌اندازهاي مدرن و با موارد انگشت‌شماري از تصاوير و متن‌هايي مواجه مي‌شويد كه جنگ و انقلابي‌گري در ويتنام را نمايش مي‌دهد. جنگ ويتنام، از سياست، به كتاب‌هاي تاريخ سپرده شده است.

ويتنام داراي يكي از بالاترين نرخ‌هاي رشد اقتصادي در جهان است و پيش‌بيني مي‌شود، اين كشور بتواند تا سال ۲۰۵۰ به دهمين اقتصاد بزرگ جهان تبديل شود.

اين كشور مسيري را برگزيد كه ديگر دولت‌هاي توسعه‌خواه پيشرو با انتخاب آن به رشد اقتصادي و ثبات اجتماعي و سياسي رسيدند. همگرايي و پيوستگي با اقتصاد جهاني همراه با مجموعه متنوعي از سياست‌هاي جذب سرمايه خارجي و صدور كالا و خدمات، اساس راهبردهاي توسعه در ويتنام و اقتصادهاي نوظهور شرق و غرب آسيا را تشكيل داده‌اند.

توسعه يك انتخاب سياسي است. دوراهي است كه سياستمدار انتخاب مي‌كند.

آن‌گونه كه ملك‌الشعرا بهار گفت:

«يا مرگ يا تجدد و اصلاح

راهي جز اين دو، پيش وطن نيست».

عضو هيات علمي دانشگاه و سياست‌پژوه

 

مذاكرات عمان پيامدها و الزامات

نيز برنامه‌ريزي دستگاه‌هاي دولتي و حاكميتي براي بهره‌برداري از فرصت رفع تحريم‌ها در همكاري نزديك با بخش خصوصي به ويژه اتاق بازرگاني و انطباق با شرايط جديد دارد.

- و در نهايت، در مديريت انتظارات چه در سطح عمومي جامعه و چه در سطح نخبگان و نيز فعالان اقتصادي و حتي در برابر مخالفان افراطي مذاكره و توافق، تاكيد بر يك نكته ضرورت دارد و آن اينكه مذاكرات كنوني فقط در حوزه هسته‌اي است و هرگونه توافق احتمالي، فقط مربوط به تحريم‌هايي است كه در حوزه هسته‌اي (كه بسيار پيچيده و گسترده‌اند) اعمال شده بودند.

به‌ عبارت ديگر، برخي تحريم‌هاي ايران داراي مباني حقوقي يا اجرايي متفاوتي هستند كه به صِرف رفع تحريم‌هاي هسته‌اي پايان نمي‌يابند. به عنوان مثال، زماني كه ترامپ از برجام خارج شد و تحريم‌هاي هسته‌اي را بازگرداند، دولت او مجددا به اعمال تحريم‌هاي به ظاهر تكراري اما با مباني جديد پرداخت. مثلا بانك مركزي كه تا قبل از آن به‌واسطه مساله هسته‌اي تحريم بود مجددا با ادعاهاي مربوط به «تروريسم» تحريم شد. بر اين ‌اساس، با رفع تحريم‌هاي هسته‌اي، ساير مباني تحريمي به قوت خود باقي خواهند ماند مگر آنكه فضاي مثبت مذاكرات زمينه تبادل امتيازاتي فراتر از حوزه هسته‌اي را ميان طرفين فراهم كند. به ‌اين‌ دليل، در بحث پيرامون بهره‌مندي اقتصادي از پيامدهاي «عملي» توافق احتمالي در «بلندمدت»، بايد به مباني تحريمي مختلف توجه داشت.

فارغ از اينكه تحريم‌هاي ايران مباني مختلفي دارند، بايد به جد از هرگونه توافق هسته‌اي استقبال و حمايت كرد به‌ويژه آنكه با توجه به زمان‌بندي موجود در برجام، توافق جديد به‌ واسطه اهميت ذاتي‌اش مي‌تواند يك تهديد امنيتي مهم با پشتوانه قطعنامه‌هاي بين‌المللي را از سر ايران برداشته و از دستور كار شوراي امنيت خارج و «غيرامنيتي كردن» اين برنامه‌ را مجددا به لحاظ حقوقي تثبيت كند. در اين بين، تدابير اتخاذ شده كه به عنوان يك امر حاكميتي به شروع مذاكرات فعلي انجاميد، و هماهنگي تعيين‌كننده ايجاد شده در عالي‌ترين سطوح و اينكه «تفاوت مي‌كند چه كسي رييس‌جمهور باشد»، مي‌تواند هدف‌گذاري رفع تحريم‌ در ساير حوزه‌ها چون تروريسم را نيز مدنظر داشته باشد. با اين تفاوت كه شايد نقطه شروع بتواند از بازگرداندن اعراب خليج فارس و حتي اروپا از تبعيت‌شان از تحريم‌هاي حوزه تروريسم امريكا در حوزه‌هاي نظامي، بانكي و... باشد.

شرايط بيم و اميد در كشور

 

اين مهم مي‌تواند در دو بخش معنا‌دار شود:

1) دولت، تدبير امور را با تكيه بر ظرفيت مردم كه با اميد به مذاكرات چشم دوخته‌اند، پيش ببرد .آن‌گونه كه با شنيدن سخن مردم و ايجاد نوعي همدلي در كنار بيان مشكلات و مسائل دست ياري به سوي آنها دراز كند و خواهان نوعي همكاري مشترك با تكيه بر ظرفيت‌ها شود.

(شايد سوت‌زني كه در كشف فساد و شفافيت بستري براي پاسخگويي است را مبدل به سوت‌زني براي توجه دادن دولت به بخش‌هاي ناكارآمد مبدل كند و مسير آن را به سوي كاهش ناكارآمدي و افزايش كارايي سوق دهد.) دولت مي‌تواند با حذف واسطه‌ها با توجه به ادبيات خودماني رييس جمهور، بسياري از مسائل كه ناشي از سوء‌تفاهم و احتمالا سوء‌تدبير برخي ديگر است را به مردم گزارش دهد و با ايجاد نوعي شفافيت در ارتباط با آنها ميزان اعتمادزايي آنان را به تصميم‌گيري‌هاي دولت بيشتر كند.

2) حمايت از ديپلمات‌ها از سوي همه نهادهاي حاكميتي در مذاكرات، بستر ديگري است كه مي‌تواند فشارهاي مخالفان در داخل و خارج را براي رفع مسائل از طريق گفت‌وگو كه با منافع فردي و گروهي آنها همراه نيست را برطرف كند .

حاكميت مي‌داند كه تنها راه براي جلوگيري از بروز سوء‌تفاهم‌ها، حفظ يكپارچگي در مذاكرات است. لذا هر اقدامي كه به نوعي زير پاي ديپلمات‌هاي ايراني را به شكلي سست كند، منجر به خسارت سنگيني خواهد شد . حاكميت اين پيام را به روشني به همه جهانيان داده است كه ايران صلح‌طلب و خواهان زندگي صلح‌آميز با تصويري روشن از عزم حاكميت و خواست مردم و قادر است با اتكا به مذاكره، راه‌هاي حل مسائل را با طرف امريكايي به بحث بگذارد و نتايج موثري را به دست آورد .

بيان صلح‌طلبي ايران در پذيرش مذاكره و تلاش براي دوري از جنگ و درگيري نمايشي از اقتدار ايران است كه مي‌تواند برگ برنده كشور در مذاكرات و در تعاملات بين‌المللي باشد .

اين امور يقينا قادر است اميد را در جامعه افزون و بيم‌ها را كاهش دهد حداقل در سطح داخل اين مهم امكان‌پذير است! اين مهم ميسر نمي‌شود مگر با عزم جدي دولت در شفافيت جهت طرح مسائل با مردم و تقويت عزم جدي حاكميت براي مقابله با تلاش‌هاي سست‌كننده مذاكرات كنوني ايران در عمان!

 

ايران و امريكا ؛ عادي‌سازي روابط

از خودش بيگانه شود تا آنجا كه وقتي محبوبش را مي‌بيند، دكمه‌هاي ژاكت او را هم با آچار بچرخاند. تمام احساساتش در ميان چرح‌دنده‌ها مرده شود.

در جهان آينده ربات‌ها در خط توليد به كار شبانه‌روزي، بدون مرخصي، بدون بيماري، بدون هزينه و حقوق و بدون بازنشستگي به كار توليد انواع و اقسام كالا مي‌پردازند. آن‌قدر توليد مي‌كنند كه دنيا از دوره كمبود كالا عبور كرده و به عصر بدون كميابي وارد مي‌شود. دنيايي كه در آن كالا و غذا به وفور و بيش از حد نياز با دستان ربات‌ها توليد مي‌شود.

دنيايي كه در آن مطب پزشكي، داروخانه، بيمارستان، پزشك و پرستار، با همه احترام و اهميت‌شان، به سابقه و خاطره تاريخ مي‌پيوندند. ربات و هوش مصنوعي وظيفه بهداشت و درمان را بدون هزينه، در هر زمان و در هر مكان، برعهده مي‌گيرد.

دنيايي كه در آن معلم، كلاس، مدرسه، استاد، دانشگاه و حتي مدرك‌هاي پرطمطراق ليسانس و فوق‌ليسانس و دكترا و مهندسي هم به خاطره مي‌پيوندند. آموزش به صورتي كاملا شخصي‌سازي شده به هر كودك، در هر زمان و در هر مكان ازسوي ربات و هوش مصنوعي داده مي‌شود. در اين دنيا ربات‌ها، فرزندان ديجيتال ما هستند. دنيايي كه دختران و پسران ديگر به يكديگر عشق نمي‌ورزند تا پيوندي برقرار سازند كه حاصلش ۴ يا ۵ يا ۶ يا ۷ فرزند باشد. فرزنداني كه يكي پزشك شود، يكي معلم، يكي راننده قطار، ديگري خلبان هواپيما؛ يكي هم گلخانه سبزيجات و خيار و گوجه راه بيندازد. در دنياي آينده هيچ‌يك از اين شغل‌ها وجود خارجي نخواهند داشت. دنياي با اين ويژگي‌ها و مشاغل به فراموشي ابدي در خاطره تاريخ سپرده مي‌شود.

حال اين توصيف‌ها ربطش با گفت‌وگوي ايران و امريكا در عمان چيست؟ ربطش اين است كه اگر ما به اين قافله پيوند نخوريم، پيامدهايش كمتر از يك جنگ ويرانگر نيست. در آينده‌اي كه لاجرم به سويش مي‌رويم، داشته‌هاي امريكا و اروپا و چين، زيرساخت‌هاي ديجيتالي و فضاهاي ابري است، آورده‌هاي ما جواناني دانشور و فناور كه مي‌توانند در بستري جهاني به توليد دانش و محتوا بپردازند. كارهاي جسمي و يدي را به ربات‌ها بسپارند. ابدا نبايد گمان كنيم كه كارگرهاي افغاني تمام كارهاي يدي و جسمي ما را پيش مي‌برند. خير، زيرا يك ربات بيش از ده و صد كارگر بدون دستمزد و خستگي و بيمه و بازنشسنگي كار و توليد مي‌كند. وارد شدن به دنياي پساكميابي دو شرط اساسي دارد: داشتن پروفايل جهاني و سپردن توليد و خدمات به هوش مصنوعي و ربات‌ها. تنها در اين صورت است كه كالا و خدمات رايگان و مجاني مي‌شوند. براي وارد شدن در اين دنيا، ديگر نمي‌توان تحريم بود. رفع تحريم و پيوستن به كنسرسيوم‌هاي ماهواره‌اي و ديجيتال، پيش‌شرطش نبودن تحريم‌ها و عضويت در جامعه جهاني است. تيم مذاكره‌كننده امروز ما، فردا و آينده‌اي با اين مشخصه‌ها را رقم مي‌زنند.

اگر در آينده هر كشوري پروفايل ديجيتال نداشته باشد و در كنسرسيوم‌هاي ماهواره‌اي و هوش مصنوعي عضو نباشد، مانند مرد بزرگي است كه شناسنامه و كارت ملي ندارد. چنين كسي فاقد هويت است. او در شهر و كشورش شناخته نمي‌شود. از همه ‌چيز محروم است.

با اين ديدگاه، گفت‌وگوهاي ايران و امريكا نه فقط براي عبور دادن كشور و منطقه از جنگ كه براي عادي‌سازي روابط صورت مي‌پذيرد. روابطي كه نظم آينده جهان ديجيتال و دوران پساكميابي را مي‌سازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون