• 1404 جمعه 29 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6018 -
  • 1404 دوشنبه 25 فروردين

روايت پنجم: دومين جنگ و دومين شكست

مرتضي ميرحسيني

صلح نيم‌بندي كه بعد از امضاي معاهده گلستان برقرار شده بود، در گذر از حوادث بعدي دوام نياورد. دوام‌يافتني هم نبود. از همان روز نخست معلوم شد كه آن معاهده به جاي تدبير اختلافات، فقط مسائل بيشتري را رقم زده است و اصلا شرايط ختم دشمني‌ها را ندارد. روس‌ها نيز به آنچه تصاحب كرده بودند، رضايت نمي‌دادند و به بخش‌هاي ديگري از خاك ايران چشم داشتند. بندهاي مبهم قرارداد را به نفع خودشان تفسير مي‌كردند و حتي به مناطقي مثل بالغ‌لو و گوگ‌چاي كه در قلمرو حاكميت قاجارها بود، لشكر كشيدند و بي‌اعتنا به اعتراض‌هاي ايران، اين نواحي را هم اشغال كردند. خلاصه‌اش اينكه آنان حتي به آن معاهده‌اي كه تمام بندهايش از بالا تا پايين به نفعشان بود، پايبند نماندند و با دست‌درازي به خاك ما و آزار و اذيت مسلمانان قفقاز، بار ديگري آتش دشمني را شعله‌ور كردند و ايرانيان را كه حس مي‌كردند غرورشان زخم برداشته است، بيشتر و بيشتر به جنگ برانگيختند. جنگ تازه كه آن را جنگ دوم ايران و روسيه در قفقاز مي‌خوانيم نزديك دو سال طول كشيد. درگيري‌ها با ضدحمله ايران به مناطقي كه روس‌ها بعد از گلستان اشغال كرده بودند - يعني بالغ‌لو و گوگ‌چاي - شروع شد و با شورش چند شهر قفقاز در حمايت از ايران ادامه يافت. به يك ماه نرسيده، تقريبا هر آنچه با شكست در جنگ اول و امضاي معاهده گلستان از دست داده بوديم پس گرفتيم و برتري خودمان را به دشمن - كه غافلگير و درمانده شده بود - تحميل كرديم. اما در تثبيت پيروزي‌هاي اوليه و محكم كردن خطوط دفاعي‌مان ناكام شديم. در جبهه خودي، مشكل يكي، دو تا نبود. چند نفر از فرماندهاني كه در خط نخست نبرد مي‌جنگيدند - مثل ‌اللهيارخان آصف‌الدوله - منصوب شاه بودند و به پشتوانه حكم سلطنتي از وليعهد اطاعت نمي‌كردند و حتي براي جابه‌جايي قوايشان نيازي به هماهنگي با عباس‌ميرزا نمي‌ديدند. شاهزادگاني هم كه هر يك بر گوشه‌اي از كشور حكومت مي‌كردند به پشتيباني از وليعهد - كه باور داشتند رقيبشان است - نرفتند و بيشترشان به عذر و بهانه‌اي از فرستادن سرباز به ميدان جنگ شانه خالي كردند. خود شاه هم كه در اين مورد پيگير اجراي دستوراتش نمي‌شد، با سلسله‌اي از تصميم‌هاي نادرست جايگاه فرماندهي وليعهدش را سست و بي‌اعتبار كرد. در آن سوي جنگ نيز روس‌ها بعد از مواجهه با نخستين حملات ما، تدابير جنگي ديگري به كار بستند و هر چه داشتند و مي‌توانستند براي ماندن در قفقاز به ميدان ريختند. البته نبردها را كه با دقت و حوصله مرور كنيم و شيره روايت‌هاي به جاي مانده از آن جنگ را بيرون بكشيم، مي‌بينيم كه روس‌ها - متفاوت با آنچه برخي نوشته‌اند - در سازماندهي نيروهاي نظامي و به كارگيري روش‌هاي جديدتر جنگ مزيت چنداني به قاجارها نداشتند و حتي برتري تسليحاتي‌شان هم عامل اصلي پيروزي‌شان نبود و نشد. البته كه قاجارها از اين نظر ضعيف‌تر از دشمن بودند، اما آنچه در زمستان 1206 خورشيدي نتيجه نهايي جنگ دوم قفقاز را رقم زد، تشتت و چندصدايي در جبهه ايران در مواجهه با فرماندهي واحد و هماهنگي در خطوط دشمن بود. ضعف بزرگي كه مستقيم به دربار، به شخص فتحعلي‌شاه برمي‌گشت كه به قول عبدالله مستوفي با «بي‌سياستي و راحت‌طلبي و عياشي و لفاظي و سرگرمي به كارهاي بيهوده... كار ايران را به آنجا رساند.» البته منصفانه‌تر اين است كه داوري درباره خطاهاي فتحعلي‌شاه را كمي تعديل كنيم و دومين شاه قاجار را در چارچوب محدوديت‌ها و تنگناهايي كه درگيرشان بود، بسنجيم. سلطنتي كه او به ارث برد، نظامي كهنه و ناكارآمد بر شالوده ذهنيت ايلياتي بود و -جز به سركردگي يكي مثل خود آقامحمدخان - از پس آزمون‌هاي سخت و پيچيده برنمي‌آمد. استخدام و استفاده از مستشاران خارجي - فرانسوي و انگليسي - شايد كمي و نه بيشتر از كمي، در بهبود عملكرد قواي رزمي قاجار تاثير مي‌گذاشت، اما مساله بزرگ‌تر از يك جنگ و يك شكست بود. قاجارها، حتي اگر با دشمن خارجي و دست‌درازي‌هاي استعماري مواجه نمي‌شدند، باز از زمان خودشان عقب‌تر بودند. حتما اگر فشار خارجي نبود، مشكلات كمتري مي‌داشتند اما آن تشكيلات چندپاره و نظام ملوك‌طوايفي - كه هر شاهزاده‌اي گوشه‌اي از كشور را به غنيمت بردارد و براي آنچه مي‌كند و نمي‌كند به كسي جوابگو نباشد - براي اداره سرزميني به وسعت ايران به كار نمي‌آمد. اين واقعيت، در گذر از حوادث و آزمون‌هاي بعدي آشكارتر شد و مثل سايه‌اي سنگين بر فصول بعدي تاريخ كشور ما افتاد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون