ايران و امريكا ديدار در مسقط
علي آهنگر
و سرانجام عقلانيت و تدبير ايراني بنبستها را گشود. پس از سالها و ماهها كشاكش، شامگاه دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۴ ايران و امريكا اعلام كردند كه با يكديگر ديدار و گفتوگو ميكنند. دونالد ترامپ طبق عادت ديرينهاش اين «بمب خبري» را در اتاق بيضي شكل كاخ سفيد منفجر كرد و جهان را به لرزه درآورد. ساعاتي بعد، سيدعباس عراقچي در بيانيهاي توييتري مسقط را به عنوان محل اين ديدار تاريخي معرفي كرد. اكنون اين سيدعباس عراقچي است كه پا جاي پاي بزرگان تاريخ ديپلماسي ايران ميگذارد كه او خود بزرگامردي است. شايد نخستين گفتوگوي رسمي و بينالمللي ايران در قالب ديپلماسي به رياست ميرزا تقيخان اميركبير در ارزالروم رقم خورد؛ گفتوگويي در هيات 1+3، جايي كه ايران در برابر سه قدرت آن روز جهان، روسيه، انگلستان و عثماني براي روشنسازي خط مرزي غرب كشور نشست. پيش از آن، اين شمشيرها و لشكرها بودند كه حدود مرزها را تعيين ميكردند. اميركبير كه هنوز در جواني بهسر ميبرد، پس از سه سال گفتوگويي رنجآور، وقتي به تهران بازگشت، چهرهاش به پيري گراييده بود. دومين گفتوگوي بزرگ به مسعود انصاري، مشاورالممالك در مسكو بازميگردد؛ زماني كه روسيه تزاري جايش را به انقلابيون بلشويكي به رهبري لنين داده بود. انصاري توانست در آن نشست تمام حقوق استعماري دولت تزاري را لغو و استقلال ايران را تضمين كند. در ماده نخست پيمان آمده بود: «نظر به آنچه گفته شد و با اشتياق به اينكه ملت ايران مستقل و سعادتمند گردد و بتواند آزادانه در دارايي خود تصرف نمايد، دولت شوروي روسيه كليه معاهدات و قراردادهايي را كه دولت تزاري با ايران بسته و حقوق ملت ايران را تضييع مينمود، ملغي و از درجه اعتبار ساقط شده اعلام مينمايد.» برجام را ميتوان سومين گفتوگوي تاريخساز ايران در عرصه روابط بينالملل دانست؛ گفتوگويي پيچيده، طولاني و فني كه چهره جديدي از ايران در كنار 1+5 به جهان عرضه كرد.
اكنون سيدعباس عراقچي با كولهباري از تجربه بار ديگر به ميدان آمد تا جايگاه سياسي، اقتصادي و علمي ايران را در نظم آينده جهاني ترسيم كند. نظمي كه هوش مصنوعي و گذار انرژي، معماري آن را به دست گرفتهاند. دنيايي كه در آن رباتها به جاي انسانها كار ميكنند، توليد ميكنند و خدمات ارايه ميدهند؛ دنيايي سرشار از انرژي بيقيمت و ثروتي فراوان كه ديگر انسان را به بند معيشت نميكشد.
اين دنيا، دنياي پساكميابي است؛ دنيايي كه در آن انسان براي نخستينبار در تاريخ خلقت نيازي به تلاش مداوم براي گذران زندگي ندارد. دنيايي كه در آن، رباتها نيازهاي مادي را بيوقفه تامين ميكنند و آدمي فرصت مييابد كه بنشيند، بينديشد، تماشا كند و از هستي لذت ببرد. دنياي هوش مصنوعي و رباتيك، برخلاف همه ادوار پيشين خلقت، ديگر صحنه حسرت و اندوه بر نداشتهها نخواهد بود.
تلاطم امروز از همينجا برخاست: جهان در آستانه هجرتي بزرگ ايستاده است؛ هجرت از دنياي كمبودها به دنياي فراوانيها و اين گذار آسان نيست؛ بسياري از كهنهها را ويران ميكند و بسياري نوها را ميآفريند. براي درك و گذار به اين دنياي متفاوت، بايد از قيل و قالهاي محدودكننده رها شد؛ بايد به «كاروان حله» پيوست.
اگر مشرقزمين در صنعت و تكنولوژي از غرب عقب ماند و هرگز نتوانست جبران كند، اينبار در عصر هوش مصنوعي و آينده بدون كميابي، نبايد از قافله بازبماند. ايران با داشتن دانش و سرمايههاي جوان و بينظير انساني، ميتواند ياريگر جهان در اين گذار خيالانگيز به دنياي «پساكميابي» باشد و اكنون اين سيدعباس عراقچي است كه چنين آيندهاي را رقم ميزند.
براي او و براي ايران از صميم جان دعا ميكنيم.