• 1404 شنبه 30 فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6013 -
  • 1404 سه‌شنبه 19 فروردين

نگاهي به نمايش «ذرات آشوب» به نويسندگي و كارگرداني ابراهيم پشت‌كوهي

پرسش‌هاي ترزپولوس و تئاتر زمانه ما

آناهيتا ايزدي

تئودوروس ترزپولوس، كارگردان و دراماتورژ ۷۸ ساله يوناني، كه بعد از فارغ‌التحصيلي در رشته تئاتر در آتن، به آلمان شرقي مي‌رود و بين سال‌هاي ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶ فعاليت‌هاي تئاتري خود را در برلينر آنسامبل، تحت تاثير هاينر مولر ادامه مي‌دهد، در پيام خود به تاريخ ۲۷ مارس ۲۰۲۵ مصادف با ۷ فروردين ۱۴۰۴ به مناسبت روز جهاني تئاتر سوالات بنيادين و قابل تاملي را مطرح مي‌كند.

اين پيام كه همه ساله توسط يكي از شناخته‌شدگان جهان تئاتر ابلاغ مي‌شود، امسال با نگاهي به شرايط ابزورد جهاني، قدرت گرفتن احزاب راست افراطي در اروپا و سياستمداران ديوانه‌اي همچون ترامپ، برهم ريختن نظم و قدرت جهاني و تاثير مستقيم آن بر خاورميانه، شايد ما را به عنوان توليدكنندگان محصولات فرهنگي بيش از هر زماني به تامل وا دارد، تا در پلت فرم‌هاي مربوطه به توليد و نقد چه ايده‌ها و اجراهايي، به ويژه از منظر تماتيك توجه نشان بدهيم.

ترزپولوس پيام خود را با اين پرسش آغاز مي‌كند؛ آيا تئاتر توانايي دريافت پيام اضطراري زمانه ما را كه به جهان بيرون ارسال مي‌شود، دارد؟ جهاني كه شهروندان ناتوان آن در سلول‌هاي واقعيت مجازي محبوس شده و در حريم خصوصي خفقان آور خود ريشه دوانده‌اند. در جهاني كه موجودات روباتيك در يك سيستم توتاليتر كنترل و سركوب ما را در سراسر طيف زندگيمان برعهده گرفته‌اند. او در ادامه اين پرسش را مطرح مي‌كند؛ آيا تئاتر درباره شرايط انساني موجود در قرن ۲۱ كه ذهن شهروندان آن به نفع منافع سياسي و اقتصادي شبكه‌هاي رسانه‌اي و شركت‌هاي شكل‌دهنده افكار دستكاري شده، نگراني از خود نشان مي‌دهد؟ آيا تئاتر مي‌تواند به عنوان كارگاهي براي همزيستي تفاوت‌ها بدون در نظر گرفتن خونريزي ناشي از تروما[هاي تاريخي] عمل كند؟

با اين مقدمه لازم است نگاهي به تئاتر اين روزهاي كشورمان داشته و اين سوال را مطرح كنيم كه اجراهاي اين روزهاي پايتخت چه نسبتي با شرايط سياسي، اقتصادي، تاريخي و اجتماعي اين جغرافيا و شهروندان آن دارد؟ براي پاسخ به اين سوال شايد بررسي نمايش «ذرات آشوب» به نويسندگي و كارگرداني ابراهيم پشت‌كوهي كه از فروردين ماه در سالن اصلي تئاتر شهر بر روي صحنه رفته، نمونه‌اي قابل دفاع از منظر تماتيك باشد. پشت‌كوهي در اين اثر با رجوع به تجربه استعمار به نمايش بخشي از تاريخ كمتر كار شده ايران، يعني استعمار ۱۱۷ ساله جزيره هرمز توسط پرتغالي‌ها، مي‌پردازد. اگرچه در سال‌هاي گذشته، مهام ميقاني نويسنده و مدرس تئاتر به بررسي و ارايه اين واقعه تاريخي در قالب پادكست پرداخته است، اما پشت‌كوهي خوانش خود را در قالب هنر اجرا زماني به روي صحنه مي‌آورد كه شرايط سياسي داخلي و همين طور سياست‌هاي قدرت‌هاي خارجي با سابقه استعمار در تعامل با كشورهاي حوزه خليج فارس بيش از هر زماني به نگراني‌هايي درباب تجزيه ايران دامن ‌‌زده‌اند.

پشت‌كوهي با تمركز بر اين بخش كمرنگ تاريخ كشورمان، سعي دارد به‌واسطه اجراي خود تلنگري به شهروندان اين مرز و بوم زند: كه تاريخ همواره قابل تكرار است. نكته حائز اهميت ديگر كه پشت‌كوهي در اين اجرا بر اساس حوادث سال‌هاي گذشته كشور با هوشياري بر آن تاكيد دارد، زنان و كنشگري آنها بر عليه استعمار و تجاوز است. البته او پيروزي اين مبارزه را در همبستگي و همياري زنان و مردان بومي بر ضد نيروي متجاوز كه در قالب كاپيتان بلايت با بازي مهدي حسين‌نيا تبلور يافته به تصوير مي‌كشد.

پشت‌كوهي روايتش را با نافرماني پروتاگونيست اثر خود، آناميس به معناي سرزمين آبدار كه نام قديمي ميناب در هرمزگان بوده آغاز مي‌كند. آناميس با بازي گاتا عابدي، همچون آنتيگونه كه از دستور كرئون سرپيچي مي‌كند، حكم كاپيتان بلايت را ناديده مي‌گيرد و برادر خود را كه به دستور بلايت كشته و بدنش در ساحل رها شده تا طعمه لاشخورها شود، به خاك مي‌سپارد. در اين حين او نا گريز چند تن از سربازان هندي بلايت را نيز به قتل مي‌رساند. اين اعمال منجر به واكنش بلايت شده كه به واسطه آن بزرگان هرمز بايد هرچه سريع‌تر فرد نافرمان را شناسايي و معرفي كنند در غير اين صورت هر هفته يكي از دختران بزرگان شهر موظف است خود را در اختيار بلايت قرار بدهد. دخترهاي شهر يكي پس از ديگري تسليم بلايت شده و سپس دست به خودكشي مي‌زنند. اين امر آناميس را وامي دارد تا از مامانيك، مامازار جزيره كه ۱۱ پسرش نيز توسط پرتغالي‌ها كشته شده‌اند، درخواست برگزاري مراسم زار نمايد تا به واسطه زار فرد نافرمان را معرفي کنند. اگر چه در روايت پشت‌كوهي مامانيك و آناميس مي‌ميرند اما مرگ فداكارانه و شجاعانه آن دو براي هدفي بزرگ يعني رهايي هرمز از يوغ استعمار است. در اين روايت مخاطب با دو نوع مرگ مواجه است، مرگي منفعل كه قرباني خود را تسليم جبر محيطي و شرايط ظالمانه موجود مي‌داند و زندگي در اين شرايط را تاب نمي‌آورد پس تسليم مرگ خود خواسته، مي‌شود. ديگري اما مرگي قهرمانانه و كنشگر است كه منجر به تغيير شرايط و شكست بلايت مي‌شود.

به لحاظ فرم اجرايي، پشت‌كوهي در «ذرات آشوب» از آن فضاي فانتزي كه درخور ساختار كمدي نمايش خود «از لحاظ سياسي بي‌ضرر» است و همين طور از فضاي ناتوراليستي «هملت پشت‌كوهي» فاصله گرفته و به فرم اجرايي موجود در «مكبث زار» نزديك مي‌شود. اگرچه او از منظر تماتيك در اين اجرا دست به انتخاب درست و درخور توجه‌اي زده است، اما «ذرات آشوب» به لحاظ فرم اجرايي، به ويژه از منظر بازيگرداني و انتخاب فرم زباني در قياس با نمايش‌هاي قبلي پشت‌كوهي اجرايي ناموفق است.

در مطالعات اجرا هنگامي كه به بررسي زبان به مثابه يكي از نشانه‌هاي صوتي مي‌پردازيم، در حقيقت از دو منظر، زبان اجرا را مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهيم: يكي بررسي زبان در چارچوب متن به عنوان منبع اصلي اجرا است. اين زبان مي‌تواند منجر به عمل و انتخاب‌هاي فيزيكي توسط بازيگر يا اجراگر با هدف ارايه رفتار يا ويژگي خاص يك فيگور در اجرا شود. دوم بررسي زبان به مثابه فرم و ارايه سخن در خود اجرا است كه در روند تئاتريكاليته و ارتباط مخاطب با اجرا از اهميت بسيار برخوردار است.

اگرچه پشت‌كوهي در انتخاب اسامي به هويت جغرافيايي فيگورهاي روايتش توجه نشان داده و همچنين در ايجاد تفاوت ميان سربازان هندي و پرتغالي در بخش‌هايي از اجرا از زبان، اصطلاحات و اسامي هندي و پرتغالي استفاده مي‌كند اما اين اشارات زباني بسيار سطحي و از لحاظ اجرايي غالبا ضعيف و با تلفظ و آكسان‌هاي نادرست ارايه مي‌شوند. اين ضعف ساختاري اجرا از منظر زباني بيش از هرچيز در زبان گفت‌وگوي فيگورهاي بومي مشهود است. به نظر مي‌آيد اين ضعف از متن اصلي ناشي مي‌شود. چرا كه فيگورها به لحاظ زباني فاقد هويت بومي و جغرافيايي هستند كه روايت در آن اتفاق مي‌افتد. اگرچه اين اجرا به زبان فارسي و براي مخاطب فارسي زبان نوشته شده و به اجرا درآمده اما فارسي‌اي كه فيگورهاي بومي اجرا با آن گفت‌وگو مي‌كنند، داراي آشفتگي و هرج و مرج زماني و جغرافيايي و كاملا در تضاد با ديگر نشانه‌هاي بصري و صوتي اجرا است.

گاهي در برخي از آثار نمايشي چنين تضادهايي بر اجرا مي‌نشينند و به عنوان نوعي فاصله‌گذاري يا استراتژي اجرايي، تعامل درستي با مخاطب در روند تئاتريكاليته برقرار مي‌كنند، اما آشفتگي زباني در اين اجرا، به نوعي ريشه در ضعف ساختاري متن از منظر دراماتورژيك دارد. از آنجا كه پشت‌كوهي غالب آثارش را خود مي‌نويسد، درك و دريافت او از متن در مقام كارگردان، تقريبا همان است كه در مقام نويسنده به توليد آن در متن پرداخته، بنابراين حضور يك دراماتورژ در روند توليد براي مقابله با چنين آشفتگي‌هايي امري ضروري است. اين هرج و مرج علاوه بر زبان اجرا در بازي‌ها نيز به چشم مي‌آيد، به ويژه گاتا عابدي كه از اعضاي ثابت گروه پشت‌كوهي هست و در نمايش «از لحاظ سياسي بي‌ضرر» بازي خوبي از خود ارايه مي‌دهد، در اين اجرا به لحاظ انتخاب بدني نشانه‌هاي ژستيك و ميميك مشابه‌اي همچون اجراي خود در«مكبث زار» ارايه مي‌دهد، آن هم با تسلطي كمتر از گذشته.

موسيقي زنده همچون دو نمايش قبل در اين اجرا نيز از ديگر عناصر مهم به شمار مي‌آيد كه به عنوان زيرمجموعه‌اي از نشانه‌هاي فرا زباني در فضا‌سازي اجرا نقش موثري ايفا مي‌كند، به ويژه آنچه در مطالعات اجرا به عنوان ايجاد فضا به‌مثابه تجربه مي‌شناسيم.

«ذرات آشوب» اگر چه در مقام قياس به لحاظ اجرايي قدرت آثار قبلي پشت‌كوهي را ندارد، اما بواسطه حوزه تماتيك‌اش، به حتم مخاطبين خود را خواهد داشت و از آنجا كه بر مقوله وطن و حفظ آن با نگرشي تاريخي ـ جغرافيايي متمركز است، مي‌تواند به رسم سنت بينارشته‌اي در نقد، علاوه بر گفتمان‌هاي (پسا)استعماري، در چارچوب گفتمان ايرانشهري نيز مورد بحث و بررسي قرار بگيرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون