زلنسكي و اگرها
شريفينيارق
لينسكي در كاخ سفيد تسليم خواسته قلدرمآب ترامپ نشد و تحسين خيليها را برانگيخت. اين رفتار رييسجمهور اوكراين ميتوانست مقاومت اوكراين در مقابل تجاوز و اشغال روسيه را جان تازه ببخشد و آن را غرورآفرين كند اگر... اگر اوكراين واقعا از يك ملت به معناي تام كلمه تشكيل شده بود، حال آنكه بين اوكراينيها و روسها فرق و تمايز جدي وجود ندارد. ميليونها اوكرايني در روسيه زندگي ميكنند نه به عنوان مهاجر، بلكه به عنوان شهروندي كه والدينش هم در روسيه متولد شدهاند و خود را روس از سرزمين اوكراين ميدانند نه اوكرايني ساكن روسيه. آنها در درون ساختار نظامي و اداري روسيه بخشي از حاكميت روسيه هستند. متقابلا ميليونها نفر از روسها در اوكراين و بيشتر در شرق و جنوب آن سرزمين زندگي ميكنند و خود را روس ساكن بخشي از سرزمين تاريخي روسيه ميشمارند، چراكه اوكراين سرزميني است كه روسها اولينبار از آنجا نشو و نما يافته و به مناطق شرقي پراكنده شدهاند. اگر زلينسكي نماد ملت اوكراين بود، حال آنكه او بارها بر هويت يهودي و شهروندي اسراييلي خود تصريح و بر آن افتخار كرده، پذيرش چنين هويتي به عنوان رهبر مقاومت ملت اوكراين در مقابل روسها دشوار است.
اگر زلينسكي سبقه كمدين نداشت مردم اوكراين و ديگر روس زبانها هنوز با ديدن قيافه زلينسكي به ياد فيگورهاي خندهدار او در لباسهاي جلف زنانه ميافتند تا قهرمانان جنگ.
اگر وفاق ملي در بين مردم اوكراين براي جنگ با روسيه وجود داشت. حال آنكه بسياري از مردم اوكراين علت بروز اين جنگ را نه روحيه تجاوزگري و جهانگشايي روسها، بلكه اصرار بيجهت عدهاي از سياستمداران غربگراي اوكراين براي پيوستن به ناتو ميدانند كه صرفا براي خوش رقصي براي غرب انجام دادند. اگر محور اصلي مقاومت و جنگ در اوكراين عليه روسيه را اوكراينيهاي مليگرا و وطنپرست تشكيل ميدادند. حال آنكه هسته اصلي اتاق جنگ اوكراين را نظاميان ناتو از كشورهاي اروپايي و امريكا تشكيل ميدهند و داوطلبان بسياري از كشورهاي مختلف در لباس نظاميان اوكرايني عليه روسها ميجنگند. جنگ آنها ايدئولوژيكي مذهبي و ملي نيست، بلكه در مقابل پول براي اهداف سياسي است.از اين رو در خود غرب هم اين جنگ را بيشتر جنگ روسيه و ناتو ميدانند تا جنگ روسيه و اوكراين. در جبهه روسيه نيز اين روسهاي وطنپرست و مليگرا نيستند كه با اوكراينيهاي غربپرست ميجنگند، بلكه جنگجويان مسلمان و نمازخوان چچن در كنار سربازان كمونيست كره شمالي و مزدوران واگنر براي رضايت كرملين و تقويت پوتين ميجنگند و جبهه مقابل را متجاوزان غربي و جريان فاشيست جديد اروپا ميشمارند. بنابراين نه آنهايي كه جنگ را آغاز كردند، نه آنهايي كه در اين چند سال آتش اين جنگ را روشن نگه داشتند و نه آنهايي كه امروز با زور ميخواهند صلح را ديكته كنند، اهداف شرافتمندانه و وطنپرستانه نداشته و ندارند. اوكراين قرباني موقعيت ژئوپليتيك و ژئواكونوميك و سياستمداران ناپخته خود شد. اما ديگران هر كدام به دنبال منافع مادي خود هستند.
روسيه در پي تصرف مناطق صنعتي و حاصلخيز و در عين حال روسنشين اوكراين در شرق و سواحل درياي سياه در جنوب آن است تا ضمن تبديل موقعيت بسيار بد خود به موقعيت ممتاز و تعيينكننده در حوزه درياي سياه، اوكراين را از تخته تهديد پايين آورد. اروپا درصدد تضعيف نظامي، سياسي و اقتصادي روسيه براي دستيابي آسان به انرژي و بازار روسيه است. امريكا به دنبال درگير كردن روسيه در يك جنگ فرسايشي براي تحقير و تضعيف مسكو، دور و ناتوان كردن آن از پشتيباني نظامي از چين و كره شمالي و ايران و از همه مهمتر ايجاد دشمني عميق بين اروپا و روسيه دو قدرت اروپايي. در اين ميان آنچه اهميت ندارد، جان انسانها، حقوق بشر، صلح، محيط زيست و مقولات دهن پركني از اين دست است كه غرب دهها سال خود را مدافع آن جلوه ميداد و بر سر ديگران با تبختر فرياد ميزد!