بررسي و چرايي علل رفتارهاي ناپسند بعضي بازيگران
زشت و زيباي ستارهها
سعيد هنرمند
يكي از معضلات بنيادين و تاملبرانگيز در سينماي ايران بروز رفتارهاي غيرحرفهاي از سوي برخي بازيگراني است كه عمدتا در سطوح مياني و پاييني اين صنعت فعاليت ميكنند. اين بازيگران كه غالبا در شمار تازهكارها و كمتجربههاي اين عرصه هنري هستند و هنوز به جايگاهي ويژه در صنعت سينما دست نيافتهاند، گاهي رفتاري چنان غيرمسوولانه و ناپسند از خود نمايش ميدهند كه نه تنها روند توليد آثار سينمايي را مختل ميسازد، بلكه به اعتبار و حيثيت حرفهاي اين هنر نيز آسيب جدي وارد ميكند. تاخيرهاي پيدرپي در حضور بر سر صحنه، بيتوجهي به روابط حرفهاي با عوامل توليد، ناتواني در برقراري تعاملات انساني سازنده، برخوردهاي غيراخلاقي و خارج از ادب با اهالي رسانه و خبرنگاران، نمونههايي از اين رفتارهاي ناخوشايند است. رفتار اين گروه از بازيگران، علاوه بر وارد كردن لطمات جبرانناپذير به روند توليد آثار سينمايي و تلويزيوني، تاثيراتي منفي بر اعتبار و شهرت اين صنعت به جا ميگذارد و چنين به نظر ميرسد كه اين دسته از شبههنرمندان به جاي آنكه خود را در مسير رشد حرفهاي هدايت كنند، در وادي انحراف و ناپختگي گرفتار جهل خويش هستند .
از منظر روانشناختي، يكي از مهمترين علل بروز رفتارهاي غيرحرفهاي در ميان اين دسته از بازيگران، اختلالات شخصيت و نارساييهاي روانشناختي از جمله خودشيفتگي يا نارسيسيسم است، اين اختلال به گونهاي عمل ميكند كه فرد مبتلا، به دليل توجه بيش از حد به تصوير اجتماعي خود و تمايل افراطي به مورد تحسين قرار گرفتن، خود را از ديگران برتر و متفاوت ميپندارد. اين حالت، بهويژه در ميان كساني كه به تازگي وارد عرصه هنر شده و ناگهان با حجم وسيعي از توجه عمومي مواجه ميشوند، به شدت قابل مشاهده است. در چنين شرايطي، فرد به جاي تمركز بر تعالي هنري و اخلاقي، غرق در تصوير ظاهري خود ميشود و به جاي يافتن مسير ترقي و صعود در هنر-حرفهاش، به نمايشي خودمحورانه و پرخاشگرانه ميپردازد. اضطراب ناشي از نداشتن ثبات شغلي و آيندهاي نامعلوم در حرفهاي همچون سينما نيز اين اختلالات را تشديد و فرد را به رفتارهاي غيرقابل پيشبيني و آزاردهنده سوق دهد. بعضي از اين بازيگران، به ويژه آنهايي كه از سنين كودكي يا نوجواني وارد عرصه هنر شدهاند، شايد در خانوادههايي با الگوهاي تربيتي ناكارآمد پرورش يافتهاند. عدم توجه كافي والدين، كمبود محبت و تجربه اختلافات خانوادگي، عواملي هستند كه در شكلگيري شخصيتهاي ناپايدار و توجهطلب موثر بوده و فرد را به سوي جلب توجه افراطي و كسب قدرت هدايت ميكند، همچنين در مواردي كه خانوادهها بيش از حد به بازيگر خود بها داده و او را در مركز توجه قرار دادهاند، فرد در محيطهاي حرفهاي به مشكلاتي همچون ناتواني در همكاري گروهي و عدم تحمل انتقاد دچار ميشود. سينما براي اين افراد، بستري مناسب براي نمايش قدرت و جبران كمبودهاي عاطفي است و اين امر نهايتا به رفتارهاي عقدهگشايانه و غيرمسوولانه منجر ميشود.
از بعد اجتماعي نيز بازيگران در فضايي سرشار از رقابت و فشار فعاليت ميكنند كه جامعه به آنها نگاهي اغراقآميز و گاه پرستشگونه دارد. جامعهاي كه معيار موفقيت را صرفا بر پايه شهرت و ثروت ارزيابي ميكند، اين پيام را به بازيگران مخابره ميكند كه هر چه بيشتر ديده شوند و جلب توجه كنند، ارزشمندتر خواهند بود. اين فضاي آلوده، بهويژه در رسانههاي جمعي و شبكههاي اجتماعي، شرايطي را فراهم ميآورد كه بازيگران به هر قيمتي، حتي به قيمت تخريب روابط حرفهاي و شخصي، در پي جلب توجه و شهرت باشند، در واقع، توده مردم با ارزشگذاري بيش از حد بر شهرت و ثروت، فشار رواني عظيمي بر اين افراد تحميل ميكنند، اين رويكرد، نهتنها به بروز رفتارهاي نابالغ و بيثبات منجر ميشود، بلكه به زوال اخلاق حرفهاي نيز دامن ميزند.
فقدان درك عميق از هنر بازيگري و كمبود آموزشهاي اصولي و حرفهاي، از ديگر عوامل موثر در شكلگيري رفتارهاي ناپسند است. هنر بازيگري، نيازمند تعهد، انضباط و دانش تخصصي است؛ اما برخي از اين بازيگران، به جاي پرداختن به اين اصول بنيادين، صرفا مشغول به فربه كردن ظواهر و جذابيتهاي سطحي هنر هستند و از پذيرش مسووليتهاي حرفهاي خود طفره ميروند. چنين رويكردي، به تدريج زمينهساز بروز رفتارهايي همچون كمكاري، بيتوجهي به جزييات و بياعتنايي به اصول اخلاق حرفهاي ميشود. تاثير شرايط سياسي و اقتصادي بر سينما و هنر نيز حايز اهميت است. در دورههايي كه جامعه با بحرانهاي اقتصادي و اجتماعي مواجه است، ممكن است ارزشهاي اخلاقي كمرنگتر شوند و بازيگران نيز در فضايي پر از تنش و بيثباتي، با فشارهايي مضاعف دستوپنجه نرم كنند. اين شرايط، نهتنها بازيگران را براي حفظ موقعيت خود تحت فشار قرار ميدهد، بلكه برخي از آنان را وادار ميسازد تا به رفتارهاي غيرعادي متوسل شوند. براي مقابله با اين پديده نامطلوب لازم است كه نهادهاي آموزشي- سينمايي بر تربيت و رشد شخصيتي و حرفهاي بازيگران نظارت و تاكيد كنند. نهادينهسازي اخلاق حرفهاي و رفتار مسوولانه بايد در صدر اولويتهاي آموزشي قرار گيرد تا بازيگران، علاوه بر رشد هنري، از بروز رفتارهاي ناپسند و غيرحرفهاي اجتناب كنند و به اعتلاي صنعت سينماي كشور ياري رسانند.