• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5964 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ بهمن

آغاز رياست‌جمهوري دونالد ترامپ و دموكراسي امريكايي

پيوند اقتدارگرايي و پوپوليسم

عبدالرسول خليلي

اگر زماني الكسي دو توكويل براي بررسي زندان‌ها به امريكا سفر كرد و نتيجه آن نوشتن كتاب درباره دموكراسي در امريكا (De la démocratie en Amérique) شد، اكنون براي بررسي دموكراسي امريكايي بايد به زندان‌هايي نگاه كرد كه امريكا در سراسر جهان براي نگهداشت مطامع خود ايجاد كرده است. توكويل كه براي شناساندن امريكا به اروپاييان و خود امريكايي‌ها براي بررسي زندان‌هايش به همراه گوستاو دو بومون به ايالات‌متحده سفر كرده بود، با انبوه مشاهدات كه جامعه امريكا را زيرذره بين قرار داده بود به كشورش بازگشت و كتاب درباره دموكراسي در امريكا را در دوجلد نوشت.

كتاب او با سهم پيوريتن‌ها در شكل‌گيري امريكا آغاز شد، سپس به بررسي قانون اساسي پرداخت و جنبه‌هاي مختلف فرهنگ‌هاي سياسي امريكا را تشريح كرد. گوستاو دو بومون نيز كتاب برده‌ها را در ايالات‌متحده نوشت. از اين‌رو، ماهيت آنچه توكويل دموكراسي در امريكا ناميده است با دموكراسي امروز امريكايي بسيار متفاوت است.

 

سوداي بازگشت به عظمت گذشته

دموكراسي امريكايي ناشي از سياست ماجراجويانه امريكايي‌هايي است كه دنيا را در دو دوره پيشاجنگ سرد و پساجنگ سرد به زندان امريكايي تبديل كرده است، دوراني كه يك‌جانبه‌گرايي امريكايي، آرامش دنيا را به‌ورطه سقوط كشانده است. همچنان‌كه زبيگنيف برژينسكي مشاور امنيت ملي و سياستمدار لهستاني-امريكايي دوره جيمي كارتر وقايع جهان را عمدتا از منظر جنگ سرد مي‌ديد.

سياست جنگ سردي كه در دفاع از ارزش‌هاي دموكراسي رقم زده مي‌شد، به‌ خصوص اكنون‌كه دونالد ترامپ سخن از بازگشت امريكا به عظمت گذشته سخن ‌رانده است.

اين درحالي است كه روساي جمهور قبل از او، روند جهاني شدن اقتصاد را با افزايش مناطق صادرات و پردازش در كشورهاي درحال توسعه، از طريق الگوي توليد در جهان تغيير دادند و روابط شمالي- جنوب در تجارت را مشابه روابط اقتصادي كه در دوره پيش از جنگ داخلي ميان شمال و جنوب حاكم بود، ميان كشورهاي صنعتي و غيرصنعتي بازسازي كردند. همچنان‌كه پشتيباني ديپلماتيك امريكا براي تشكيل اسراييل در سال 1948و حمايت اين كشور از ديكتاتوري در كشورهايي مانند تايوان، هاييتي، كنگو و گواتمالا مويد همين مساله بود.

تاثير جنگ سرد بر سياست‌هاي داخلي امريكا نيز مانند اثر آن بر سياست خارجي آشكار بود، به ‌طوري ‌كه يك نسل از كودكان امريكايي در سنين مدرسه تكان‌هاي هراس‌انگيز كلاس‌ها، چمباتمه‌زدن زيرنيمكت‌ها و پناه‌گرفتن در راهروها را براي آمادگي براي يك جنگ هسته‌اي كه هيچ‌گاه رخ نداد همواره به ياد مي‌آورند.

 

مسيحيت سياسي به سبك ترامپ

دونالد ترامپ كه به عنوان چهل و هفتمين رييس‌جمهور امريكا انتخاب شده، به‌ منزله نماد دموكراسي امريكايي و دربان در زندان آن دموكراسي و زندانبان اين زندان است كه وسعت كره زمين را با قلدرمآبي به اسارت گرفته است.

جان كلي ژنرال بازنشسته امريكايي كه قبل از آنكه رييس دفتر دونالد ترامپ شود، وزير امنيت داخلي دولت ترامپ بود، در مصاحبه‌اي با روزنامه نيويورك تايمز بيان كرد كه رييس‌جمهور ترامپ با تعريف واژه فاشيسم در فرهنگ لغت همخواني دارد.

او گفت: «فاشيسم يك ايدئولوژي و جنبش سياسي اقتدارگرا و افراطي ناسيوناليستي است كه با يك رهبر ديكتاتور، خودكامه و همچنين با سركوب اجباري مخالفان و اعتقاد به سلسله مراتب اجتماعي مشخص مي‌شود. بي‌شك ترامپ در چنين موقعيتي قرار دارد.»

ترامپ تاكيد كرد كه دوران جديدي از قدرت مسيحيت را در امريكا پايه‌گذاري كند و ازاولويت‌هاي سياسي و ايدئولوژيك آنها دفاع كند. اين درحالي بود كه كامالا هريس ديدگاهي چند‌ديني و سكولارتر داشت و در تلاش بود تا ائتلافي ليبرال و چندمذهبي را تقويت كند. بسياري از منتقدان نگرانند كه ترامپ با تضعيف مرزهاي جدايي دين و دولت، آزادي‌ها و دموكراسي را به خطر بيندازد.

در دوران ترامپ، قدرت مسيحيان محافظه‌كار در دولت و نهادهاي مختلف، از جمله ديوان‌عالي افزايش يافت. بسياري از سياست‌هاي او مانند لغو حقوق زنان براي سقط جنين نمونه‌هايي از اين تاثيرات هستند. ترامپ بدون حمايت ساكنان كمربند انجيلي نمي‌توانست رييس‌جمهور شود. حمايت اينها از ترامپ عجيب بود كه در گذشته خارج از چارچوب ازدواج عمل كرده بود و امپراتوري قمار داشت.

دلايل متعددي براي اين پديده بيان شده ازجمله اينكه كتاب مقدس به عنوان سخنان مسيح اهميتش را براي اين طيف متعصب از دست داده است، كليسا جذابيت كمتري دارد، ازدواج كم‌اهميت‌تر شده و كاربرد مفاهيم ديني در سياست تنها به بحث تكراري سقط جنين و همجنس‌گرايي محدود مانده است.

انتخابات 2016 زماني بود كه امريكاي مسيحي از دست رفت و مسيحيان انجيلي كه در دوران رونالد ريگان در دهه‌هاي 70 و 80 انقلابي سياسي را رقم زدند و هميشه شخصيت و سابقه اخلاقي نامزد رياست‌جمهوري براي‌شان اهميت داشت، در انتخابات 2016 براي فرار از اومانيسم سكولار هيلاري كلينتون به ترامپ ماترياليسم لذت‌جو و خودشيفته پناه بردند.

انتخاب ترامپ درواقع ديگر تجلي مذهب سنتي نبود و دورشدن ازآن را نشان مي‌داد. محافظه‌كاران ديگر فقط عليه گناهان تلاش مي‌كنند كه نمي‌خواهند انجامش بدهند، مانند همجنس‌گرايي. آنها در ساير مواردي كه به نفع‌شان است چشم‌شان را به روي وسوسه گناه مي‌بندند، مانند زنا يا طلاق. رواج طلاق در ميان مسيحيان انجيلي چنان شدت گرفت كه كنوانسيون باپتيست‌هاي جنوبي درسال 2010 را رسوايي ناميد.

 

تهديد دموكراسي

ترامپ با اشاره به پرداخت بيش از ۱۰۰ ميليون دلار يارانه سالانه به كانادا، خواستار آن شده تا اين كشور به پنجاه و يكمين ايالت امريكا تبديل شود تا بتوان در ماليات و حفاظت نظامي صرفه‌جويي‌كرد. روابط ايالات‌متحده با پاناما همواره مترادف با موادمخدر، مهاجرت غيرقانوني به ايالات‌متحده، جوخه‌هاي مرگ، فرار سرمايه و واژه اهريمني مداخله امريكا بوده است. او همچنين در دولت نخست خود به‌دنبال الحاق گرينلند، منطقه خودمختار تحت حكومت پادشاهي دانمارك به خاك امريكا شد.

ترامپ همچنين خواهان احياي حاكميت واشنگتن بر كانال پاناما نيز شده است. تلاش او براي الحاق كانادا و گرينلند به امريكا را مي‌توان تلاش براي احياي دكترين جيمز مونرو پنجمين رييس‌جمهور امريكا دانست كه برمبناي آن واشنگتن مخالف استعمار يا دخالت قدرت‌هاي اروپايي در امور كشورهاي مستقل قاره امريكا شده بود.

جو بايدن همواره هشدار داده بود كه ترامپ تهديدي براي دموكراسي امريكا است و احتمال دومين دوره حضور وي در كاخ سفيد، آغاز عصر بي‌سابقه و خوفناك استبداد امريكا خواهد بود. در پي اين هشدارها، ترامپ مجبور شد تا در رويدادي تلويزيوني در آيووا، دو بار پاسخ اين سوال را بدهد كه «آيا در صورت بازگشت به قدرت، از مخالفان سياسي‌اش انتقام خواهد گرفت؟»

وي در واكنش به اين پرسش و اينكه آيا در صورت پيروزي در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، ديكتاتور خواهد شد؟ گفت: نه، نه. البته به غير از روز اول. ترامپ درباره «روز اول»، گفت كه از قدرت و اختيارات رياست‌جمهوري براي بستن مرز جنوبي با امريكا و همچنين توسعه حفاري نفت، استفاده خواهد كرد. ترامپ كه همواره از اذعان به شكست برابر بايدن در انتخابات ۲۰۲۰ خودداري كرده بود از آن زمان، ادعاهايي را درباره تقلب در انتخابات و دزديده شدن آراي او مطرح كرده است كه در آن برهه به شورش حاميان وي و يورش آنها به ساختمان كنگره در ششم ژانويه ۲۰۲۱ منجر شد.

 

دموكراسي در امريكا و دموكراسي امريكايي

كتاب تحليل دموكراسي در امريكا، نوشته آلكسي دو توكويل اولين‌بار در سال 1835 به انتشار رسيد.

توكويل در حدود 195 سال پيش به ايالات‌متحده آمد تا معنا و چگونگي كارايي دموكراسي را مورد ارزيابي قرار دهد.

او در اين كتاب، مزايا و خطرات حكومت اكثريت را به بحث گذاشت؛ مفهومي كه درنظر توكويل، مي‌توانست درست به اندازه حكومتي سلطنتي و اشرافي، مستبدانه باشد.

او به تاثير احزاب مختلف و رسانه‌ها بر دولت و پيامدهاي وجود برابري بر زندگي اجتماعي، سياسي و اقتصادي مردم امريكا پرداخت. تفاسير و نظرات دو توكويل در كتاب تحليل دموكراسي در امريكا امروزه نيز براي علاقه‌مندان به مباحث مربوط به دموكراسي از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است.

دموكراسي امريكايي با دموكراسي در امريكا متفاوت است. دموكراسي امريكايي يك فلسفه سياسي قرن‌نوزدهمي در ايالات‌متحده بود كه حق راي را به اكثر مردان سفيد بالاي 21 سال گسترش داد و شماري از نهادهاي فدرال را بازسازي كرد. اين حركت كه سرآغازش هفتمين رييس‌جمهوري ايالات‌متحده، اندرو جكسون و حاميانش بودند به مدت يك نسل بر جهان‌بيني سياسي ملت امريكا حكمفرما بود. اين وضعيت در زمان‌هاي بعد ادامه يافت. به نظر مي‌رسد پس از ساليان دراز سيطره ليبراليسم دموكراتيك مشي انتقادي را پيشه خود ساخته‌ است.

با اين‌ اوصاف، بايد گفت كه دموكراسي از نوع امريكايي در معرض تهديد قرار گرفته است، آنچنان‌كه ماركسيسم شوروي با حراج مجسمه‌هاي لنين سر از بازار كهنه‌فروشان (ورنيساژ) مسكو در آورد! امروزه از دونالد جان ترامپ رييس‌جمهوري ايالات‌متحده امريكا به‌گونه‌اي ياد مي‌شود كه ظرفيت بالقوه هيتلر يا موسوليني شدن را دارا است، هر چند برخي منتقدان جمهوري‌خواه او چنين سخن به ‌ميان آورده‌اند كه ايالات‌متحده امريكا در حال ناپديد شدن و دوام نياوردن دموكراسي‌ها و تمدن‌هاي بيشتر از 200 سال است.

از اين‌رو، بازگشت ترامپ به قدرت همچنين به طرق مختلف نشان‌دهنده پيشرفت اقتدارگرايي و يك عقبگرد براي دموكراسي در سراسر جهان است؛ يعني ترامپ نماد دموكراسي در امريكا نيست، بلكه نماد اقتدارگرايي دموكراسي در امريكا است كه با پوپوليسم پيوند خورده است. اصول و مباني دموكراسي در امريكا، بي‌سروصدا از ميان رفته است، زيرا مفاهيم تاريخي و كهن اين واژه‌ها جاي خود را به تغييرات تازه‌اي متناسب با ذوق جامعه تكنولوژيك واگذار كرده است.

ترامپ را مي‌توان ظهور پوپوليسم راست‌گراي جديد به‌ منزله پسرفتي ناشي از شكست مدرنيزاسيون امريكا دانست.

او بيشتر تصوير كاريكاتوري و معكوس خود جامعه مجاز پسامدرن، يعني محصول تضادها و محدوديت‌هاي دروني اين جامعه را نشان مي‌دهد. ترامپ اولين رييس‌جمهوري است كه در امريكا با داشتن محكوميت كيفري به كاخ سفيد باز گشته است، به‌ اين ‌دليل كه درپرونده‌اي ديگر در نيويورك، به ‌دليل جعل اسناد تجاري مجرم شناخته شده است. دونالد ترامپ در ۲۰ ژانويه ۲۰۲۵ (اول بهمن ۱۴۰۳) به ‌صورت رسمي با انجام مراسم تحليف براي ورود به كاخ سفيد قدرت را به دست گرفت. بسياري از تفسيرگران انتظار دارند كه حكومت ترامپ با رويدادهاي فاجعه‌بار تكان‌دهنده جديدي همراه باشد، اما بدترين امكان اين است كه هيچ شوك بزرگي رخ ندهد.

 

دو راهي دموكراسي

اما چرا دموكراسي مهم است؟ اگرچه دموكراسي در برآوردن نيازهاي بسياري از امريكايي‌ها ناكام است، اما به مراتب بر يك سيستم خودكامه ارجحيت دارد و مي‌توان آن را با مجموعه‌اي از اصلاحات متقاعد‌كننده مدرن كرد. درحالي كه ايالات‌متحده به تولد 250 سالگي خود نزديك مي‌شود، دموكراسي در دوراهي محوري قرار دارد كه آينده اين كشور را تعيين خواهد كرد. دموكراسي امريكايي براساس اين اصل كه از طريق و براي مردم ايجاد شده است، از چالش‌هاي دلهره‌آور جان سالم به در برده و يكي از موفق‌ترين جوامع در تاريخ بشر را به وجود آورده است.

اكثر امريكايي‌ها به حمايت از ارزش‌هاي پايه دموكراسي مانند پايبندي به حاكميت قانون، احترام به آزادي‌هاي اساسي و انتخابات آزاد و عادلانه ادامه مي‌دهند. جداي از ارزش‌هاي دموكراسي، دولت‌هاي دموكراتيك نيز در ايجاد نتايج باكيفيت زندگي كه مي‌توانند خانواده‌ها و جوامع را متحول كنند، بهتر از ساير اشكال حكومت عمل مي‌كنند. اما ارزش‌هاي زيربناي دموكراسي امريكايي هرگز به ‌طور كامل به دست نيامده است و اكنون مورد حمله فعال يك اقليت سياسي و منافع ويژه ثروتمند قرار دارد.

به ‌طور همزمان، بسياري از امريكايي‌ها احساس مي‌كنند كه دولت در انجام وظايف خود براي ايجاد رفاه و امنيت، به‌ويژه در زمان آشفتگي اقتصادي و اجتماعي، شكست مي‌خورد. اين پويايي‌ها منجر به بي‌اعتمادي شديد به دولت شده و آن را بي‌توجه به نگراني‌هاي خود مي‌دانند. با افزايش نارضايتي از دموكراسي، نگاه شماري از تعداد قابل توجه آنها به روي خودكامگي باز شده كه مي‌توان آن را شكلي از حكومت تعريف كرد كه ازسوي شخص يا گروهي اداره مي‌شود كه هيچ كنترل يا موازنه‌اي بر آن قدرت وجود ندارد.

ملت امريكا در 6 ژانويه 2021 شاهد خطرات افراط‌گرايي بود، زماني‌كه پس از يك انتخابات آزاد و عادلانه، شورشيان با خشونت تلاش كردند تا از انتقال مسالمت‌آميز قدرت رياست‌جمهوري جلوگيري كنند. اين فرهنگ خشونت بار ديگر با دو سوء قصد به ترور دونالد ترامپ، رييس‌جمهور سابق امريكا در سال 2024، خود را نشان داد.

 

نبرد براي دموكراسي

وقتي دموكراسي ايالات‌متحده ضعيف باشد، توانايي ايالات‌متحده براي تقويت دموكراسي در سراسر جهان را مختل مي‌كند.به‌رغم چالش‌هايي كه جامعه با آن مواجه است، امريكايي‌ها از قدرت فردي و جمعي براي ابداع مجدد تجربه دموكراتيك برخوردارند. اصلاحات عقل سليم براي ايجاد يك سيستم قوي و موثر وجود دارد. دولت نماينده مردم براي رسيدگي به مسائل محوري مانند رفاه اقتصادي، بهبود نتايج سلامت، اميد به زندگي و ايمني و امنيت است، نبرد براي ايجاد يك دموكراسي مدرن و ايجاد اعتماد پايدار به دولت، كار آساني نخواهد بود، اما عنصر اساسي براي ايجاد جامعه‌اي است كه بتواند نيازهاي همه امريكايي‌ها را براي 250 سال آينده و پس از آن برآورده كند.

با وجود چالش‌هاي فراوان، امريكايي‌ها نبايد دموكراسي را كنار بگذارند. آن مسير مشكلات را حل نخواهد كرد. فقط آنها را بدتر خواهد كرد. در عوض، امريكايي‌ها بايد براي ايجاد يك دموكراسي قوي و موثر براي نسل‌هاي آينده به نيروها بپيوندند و به عنوان نمونه‌اي خوش‌بينانه براي كشورهاي ديگر باشند كه با موانع مشابه دست و پنجه نرم مي‌كنند. دموكراسي قرن بيست و يكمي امريكايي را مي‌توان طوري طراحي كرد كه درنهايت به اهدافي دست يابد كه دولت واقعا نماينده و پاسخگوي همه مردم باشد، بدون اينكه كسي را پشت سر بگذارد يا به كسي قدرت زيادي بدهد.

با اجراي مجموعه‌اي از اصلاحات نوآورانه و عقلاني، ملت مي‌تواند به اين اهداف حياتي دست يابد، درحالي كه منعكس‌كننده ارزش‌هاي مشترك اساسي و استثنايي امريكايي‌ها است.

استاد علوم سياسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون