• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5961 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ دي

به بهانه درگذشت برنده توپ طلا در سال 1964

دنيس لاو؛ رقص باله يك كارگر

دنيس لاو پادشاه اولدترافورد و برنده سابق توپ طلا در 85 سالگي درگذشت. يكي از بهترين گلزنان تاريخ ليگ برتر كه سال‌ها در تيم ملي اسكاتلند نيز خوش درخشيد. 
نشريه گاردين در گزارشي احساسي به درگذشت اين فوق ستاره فوتبال پرداخته است كه در ادامه خواهيد خواند. 
به گزارش روزنامه اعتماد و به نقل از گاردين، هر كسي كه براي اولين‌بار فوتبال را به عنوان باله مردان كارگر توصيف كرد (شايد توني وادينگتون، سرمربي باسابقه استوك سيتي باشد)، مطمئنا به دنيس لاو فكر مي‌كرده است. كسي كه تعادل و چابكي او در محوطه جريمه حريف يادآور حركات رقص افرادي نظير نيجينسكي يا باريشنيكف (دو هنرمند عرصه رقص باله) بود. 
حتي در آن دوران غم‌انگيز نيمه زمستان كه استاديوم‌هاي فوتبال انگليس در دوران پيشامدرن مكاني تاريك و درخشان به نظر مي‌رسيد، لاو در تاريكي مي‌درخشيد. نه فقط به خاطر رنگ قرمز روشن پيراهن منچستريونايتد و سفيدي شورتش يا موهاي كاهي رنگش كه او را در محوطه جريمه رقيب متمايز مي‌كرد كه به واسطه درخشش و گلزني‌هاي پياپي‌اش.
در روزهايي كه هنوز ترافيك وجود نداشت و مي‌توانستيد يك ساعت قبل از شروع بازي به تمام زمين‌هاي مسابقات دسته اول فوتبال انگلستان برسيد و در صف خريد بليت قرار بگيريد تا با پرداخت چند شيلينگ ستاره‌هاي فوتبال نظير لاو و بابي چارلتون و جورج بست، هم‌تيمي‌هايي كه تبديل به مجسمه برنزي شده‌اند را ببينيد، بيرون ورودي‌هاي اولدترافورد كسي بود كه براي ديدنش سفر كرديد. او توجه را به خود جلب مي‌كرد حتي زماني كه ظاهرا كاري بيش از بيهوده چرخيدن در زمين انجام نمي‌داد. مردي كه يقه پيراهن خود را باز مي‌گذاشت كه در آن زمان نشانه روحيه سركش او بود و سرآستين‌هاي پيراهن آستين بلندش را در دست جمع مي‌كرد.
در يك بازيكن ديگر، اين نمادهاي ظاهري ممكن است اثري از ناهنجاري به نظر برسد، اما نه در مورد لاو كه بيرون از زمين مظهر نوعي متفاوت و بسيار شخصي از ظرافت بود.
همانند رقيب و بازيكن هم‌عصر بزرگش جيمي گريوز، او جذابيت‌هاي زيادي براي تماشاچيان داشت. هر دو بازيكن شبيه شكارچياني در كمين بودند؛ شكارچياني كه صبورانه منتظر فرصتي براي ضربه زدن به رقيب بودند و البته هر كدام به سبك خود. درحالي كه ضربات مرگبار گريوز معمولا با سر وارد مي‌شد، لاو همانند يك استاد شمشيربازي بود. اگر حضور مرد انگليسي در محوطه جريمه رقيب كاملا مخفيانه و غافلگيركننده بود، ستاره اسكاتلندي بسيار پرجنب و جوش و چشمگير بازي مي‌كرد؛ كاملا هيجان‌انگيز و شبيه به يك آدم برونگرا.
بسياري از گل‌هاي لاو از فاصله نزديك به دروازه به ثمر مي‌رسيدند. به اين ترتيب، او و ديگر مهاجمان يونايتد يك نيروي ضربتي متنوع و مفيد تشكيل داده بودند. ويژگي چارلتون، شوت‌هاي غيرقابل مهار از راه دور بود، درحالي كه بست قبل از اينكه توپ را به درون دروازه بفرستد، مدافعان را دور خود مي‌چرخاند. اما خاطرات گل‌هاي لاو تركيبي از مكاري يك جيب‌بر و انعطاف يك ژيمناست بود. كسي كه مي‌توانست ضربه‌اي را به اندازه شليك يك گلوله توپ تماشايي كند.
نوع حركات لاو حداقل از نظر كلاسيك خيلي باله‌اي نبود. تغزلي هم نبود. اما او زيبايي ژرفي در بهره‌برداري‌ دقيقش از هيكل تنومند، تكنيك فوق‌العاده، تعادل كامل، نگاه تيزبين و فرصت‌طلبي به نمايش مي‌گذاشت.
گاهي اوقات ضربه نهايي او زماني نواخته مي‌شد كه در حال سقوط يا حتي روي زمين بود. سپس او پس از به‌ثمر رساندن گل بلند مي‌شد تا بايستد و با دستي كه به ‌شدت بالاي سرش بلند مي‌كرد، تحسين همگان را برمي‌انگيخت. او اولين فوتباليستي بود كه شادي بعد از گل را به عنوان يك امضاي شخصي انجام مي‌‌داد.
او يك فوتباليست اسكاتلندي مورد علاقه طرفداران فوتبال انگليسي بود كه ويژگي خاصي را در او تشخيص مي‌دادند. در آن زمان تصور مي‌شد اين ويژگي بسياري از مهاجمان شمال كشور انگلستان است: توانايي تيزبينانه در استفاده از مهارت و ذهن قوي براي فرار از فضاهاي محدود و خفه در خط دفاع حريف.
اگرچه او يك مهاجم مركزي كلاسيك نبود، اما با سر به همان اندازه كه با پاهايش خطرناك بود، گل مي‌زد. او مي‌پريد تا از سانترهاي بست، چارلتون، ويلي مورگان و جان استون تغذيه كند. غريزه او را قادر مي‌ساخت تا از جلوي بازيكنان يارگير، گل‌هايي با قدرت شگفت‌آور و دقت مرگبار به ثمر برساند و هيكل باريك او گرچه اشاره كمي به شجاعت و قدرت بدني‌اش مي‌كرد او را قادر مي‌ساخت تا با تكل‌هاي وحشيانه كنار بيايد.
پت كراند، هم‌تيمي او در يونايتد و اسكاتلند، به ازخودگذشتگي او اشاره كرده است: «اگر دنيس لاو جلوي دروازه شانس 95 درصد گلزني نصيبش مي‌شد و كسي با 99 درصد گلزني در موقعيت بهتري ايستاده بود، توپ را پاس مي‌داد. او هميشه كار درست را انجام مي‌داد.»
پس از چهار فصل بازي در سن نوجواني در ليگ دسته دوم با هادرزفيلد تاون، جايي كه بيل شنكلي اولين بازي خود را در آن بازي كرد و بعد از يك مقطع كوتاه بازي در ليگ با منچسترسيتي، انتقالش به ايتاليا براي مدت كوتاهي هاله‌اي عجيب و غريب در چشمان او ايجاد كرد. او زياد در سري ‌آ باقي نماند. فقط يك فصل، هر چند كه خيلي هم بد كار نكرد. در 27 بازي سري آ براي تورينو در 1962-1961، او 10 گل به ثمر رساند. او به اندازه كافي موثر بود تا اومبرتو آنيلي، رييس يوونتوس، تلاش كند تا براي جذب اين بازيكن اقدام كند. پس از اينكه مت بازبي سرمربي يونايتد با تورينو براي جذب لاو با رقم 115000 پوند به توافق رسيد كه يك ركورد در بريتانيا بود و به باشگاه ايتاليايي اين امكان را مي‌داد كه بگويد در يك‌سال گذشته مبلغ 5000 پوند هم سود كرده است، آنيلي با پيشنهاد 160000 پوندي وارد ميدان شد.
ولي دنيس لاو صبر خود را از دست داده بود. او از فوتبال و توجهي كه در ايتاليا مي‌ديد، لذت نبرده بود، به خصوص زماني كه او و دوستش جو بيكر، بازيكن انگليسي-اسكاتلندي كه از هيبرنيان آمده بود، پس از يك تصادف در جاده با آن ماشين اسپرت آلفارومئو كه روي سقف فرود آمدند و او با تبليغات منفي زيادي در مورد خودش مواجه شد. در بازگشت به زادگاهش آبردين، لاو از پاسخگويي به تماس‌هاي تورينو امتناع كرد و سر خود را به مدت يك ماه پايين نگه داشت تا اينكه سرمربي يونايتد موفق شد ايتاليايي‌ها را متقاعد كند كه با صدور رضايتنامه براي حضور لاو در انگليس پول خود را پس مي‌گيرند.
چهار سال پس از فاجعه مونيخ، لاو به يكي از اجزاي كليدي بازسازي منچستر در تيم تبديل شد. اگرچه يونايتد در اولين فصل حضور لاو در ليگ دسته اول 22 تيمي در رده نوزدهم قرار گرفتند، اما او 23 گل در ليگ به ثبت رساند. او همچنين اولين گل از سه گلي كه يونايتد در فينال جام حذفي مقابل لسترسيتي به ثمر رساند را وارد دروازه حريف و يونايتد اولين جام خود را بعد از آن فاجعه كسب كرد. اين فوتباليست حرفه‌اي سال بعد توپ طلا را برد و سپس، پس از آمدن جرج بست به تركيب، همراه با يونايتد قهرمان ليگ شد. لاو يكي از ستاره‌هاي بزرگ آن تيم بود.
چارلتون، لاو را يك وطن‌پرست شديد اسكاتلندي مي‌ديد. او قهرماني انگليس در جام جهاني را «سياه‌ترين روز زندگي من» مي‌دانست. لاو زماني كه اسكاتلند قهرمان جهان را با سرمربيگري رمزي 3-2 در آوريل سال بعد در ومبلي شكست داد، انتقام خود را با باز كردن دروازه حريف گرفت.
لاو در بازگشت به سيتي در سال 1973، براي هجدهمين و آخرين فصل خود به عنوان يك فوتباليست حرفه‌اي، سرانجام گلي به ثمر رساند كه از جشن گرفتن آن خودداري كرد. او در اولدترافورد با گلي كه به ثمر رساند حكم سقوط منچستريونايتد به دسته پايين‌تر را امضا كرد. شادي نكردن او مقابل ديدگان هواداران يونايتد نشان داد كه او چقدر احساسي است. 
گاهي اوقات اظهارات طنز‌آميز و تند او باعث مي‌شد احساساتي بودن و مهرباني‌اش كه خصوصيات مخفي او بودند، پنهان بمانند. چارلتون اشتياق لاو براي بازگشت به خانه و ديدار با خانواده‌اش حتي پس از يك جلسه تمرين يا مسابقه را به ياد مي‌آورد. او فردي بسيار خانواده‌دوست بود. پس از اينكه به او گفته شد كه اولدترافورد را به عنوان بازيكن آزاد ترك خواهد كرد، او هرگز تامي دوچرتي، سرمربي وقت يونايتد را به خاطر تاثير مخرب و نااميدكننده اين اقدام روي همسر و فرزندانش نبخشيد.
او تكرار نشدني بود، اگرچه بسياري تلاش كردند شبيه او باشند. يك بعدازظهر ابري در سال 1970 در آمستردام كه چند صد تماشاگر هنگام تماشاي يك بازي محلي در اطراف استاديوم قديمي المپيك شلوغ مي‌كردند مهاجم وسط نوك تيم ميهمان مدل موها، لباس پوشيدن‌ و سرآستين‌هاي پيراهنش را مثل لاو درست كرده بود. اما افسوس، اين بازيكن هيچ چيز از مهارت و قدرت لاو در خود نداشت. او يك برقكار و فوتباليست آماتور به نام ويم برگكمپ بود كه نام كوچك لاو را براي پسر شيرخوارش انتخاب كرده بود، اگرچه مسوول ثبت احوال او را مجبور كرد براي پيروي از برخي مقررات مبهم غسل تعميد در هلند، يك «n» به نام اضافه كند. راد استوارت هم مدل موي بلوند خروسي را براي اداي احترام به بت خود يعني دنيس لاو در يك دوره مسابقات بين‌المللي انتخاب كرد، اما دنيس لاو منحصربه‌فرد باقي ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون