آن سوی نادیدنی زندگی
کاظم عباسی
در جمعهای که گذشت، آخرین اجرا از نمایش «زندگی در تئاتر» را روی صحنه دیدم،
به نویسندگی دیوید ممت، کارگردانی احسان حسینخانی و هنرپیشگی احسان حسینخانی و آرمین بهزادینیا.
من اجراهای دیگر این نمایشنامه را ندیدهام ونمیدانم که آنها تا چه اندازه زیبا اجرا شدهاند! حدس میزنم اگر دقت لازم به کار برده شده باشد آنها هم زیبا از کار درآمده باشند. این خصوصیت
يك نمایشنامه خوب است. باید یاد گفته هیچکاک بیفتیم که میگوید برای یک فیلم خوب سه عنصر لازم است: یک فیلمنامه خوب، دو فیلمنامه خوب،
سه فیلمنامه خوب. بله درست است! اما با همه اینها باز هم باید گفت که اجرای خوبی بود از سوی گروه اجراکننده. به نظر من هر چه پیش میرفت بهتر میشد. هر چه زمان میگذشت و بازیگر تازهوارد، در صحنه تئاتر و در زندگی جاری در پس تئاتر، بیشتر بازیگر قدیمی را ماسکه میکرد و تحتالشعاع قرار میداد، جذابتر میشد. اینطور است! ما در جایگاه تماشاچی، طرفدار جذابیت بودیم. دلمان به حال چین و شکنهای پشت صحنه نمیسوخت. کسی را میستودیم که روی صحنه بیشتر میدرخشید.درست مثل زندگی که آن سمتش برای ما ندیدنی نیست! آن سمت دیگرش که در پس پردهها و لباسها و گریمها میگذرد، قلب ما را تسخیر نمیکند و قلب تماشاچی آن چیزی است که بازیگر برای تسخیرش به میدان نبرد میرود.
برای من یکی از جذابترین قسمتهای نمایش آن سکانسی بود که بازیگر کهنهتر، رابرت، به دلیل پارگی زیپ شلوار نمیخواست از پشت میز بلند شود و بازیگر تازهتر، جان، آگاهانه و عامدانه سعی میکرد همزمان او را ماسکه کند و در مقابل چشمان تماشاچی، رسوا! چه دوئل ناجوانمردانهای! همزمان که استیصال رابرت به خندهام وا میداشت،تیزهوشی و تازگی جان، مجذوبم میکرد. آنچه مرا مجذوب میکرد تازگی بود، چون تازه بودن، فرزند دردانه آن لحظه نمایش بود. متولد میشد، همزمان در دو جهان موازی که این شکل نمایش در نمایش متن، در اختیارش نهاده بود.
نمایش زندگی در پس تئاتر که ما شاهدش بودیم و نمایشی که از قرار تماشاچیاش را هم باید در داخل نمایش میجستیم. اما تماشاچیای وجود نداشت! حتی نه در خیال! یعنی غیر از ما تماشاچیای وجود نداشت! تماشای نمایشی که برای تماشاچی ناموجود اجرا میشد، حسی جادویی به صحنه القا میکرد. ما نظری بسیار شگفتانگیز و خداگونه پیدا میکردیم و از منظری والاتر به تماشا مینشستیم. ما از مقاصد بازیگران آگاه بودیم و به دلیل اعمالشان واقف. شگفتانگیزاست! باید گفت این بخش از نمایشنامه با هوشمندی به اجرا درآمده و آن حس فراتماشاگر بودن را به درستی به ما عطا كرده بود. برای تنها همین تدقیق و حمیت ارزشمند باید کار این گروه نمایشگر را ستود.تماشایشان لذتبخش بود.