مهدي بيك اوغلي| پس از انتخاب ترامپ به عنوان رييسجمهور جديد ايالات متحده، بسياري از ايرانيان ميخواهند بدانند دولت چهاردهم و در واقع نظام تصميمسازيهاي كلان كشورمان در مواجهه با اين شرايط تازه چه راهبردي را تدارك خواهد ديد؟ پايش واكنشهاي شكل گرفته در كشورمان اما نشان ميدهد كه در حال حاضر 3 نگاه، رويكرد و نظر از سوي كنشگران ايراني در مواجهه با اين شرايط تازه مطرح ميشود. نگاه نخست، نگاهي است كه مقامات مسوول، تصميمسازان و سياستگذاران كشورمان در مواجهه با انتخاب ترامپ در پيش گرفتهاند. اين طيف از كنشگران اغلب از بيان ديدگاههاي انتقادي و حاشيهساز پرهيز ميكنند و تلاش ميكنند دريچههاي ممكن براي دستيابي به يك توافق احتمالي را مسدود نسازند. گروه دوم چهرههاي اصلاح طلب، فعالان مدني، تحليلگران، استادان دانشگاهي و... هستند كه تلاش ميكنند از اهميت انجام مذاكره، گفتوگو و تعامل براي دستيابي به يك تفاهم و توافق سخن بگويند.
براي اين دست از كنشگران، راهبرد معقول راهبردي است كه اولا باعث پايان دادن تحريمها شود و پس از آن ايران را مبتني بر ظرفيتهايش به جايگاه اصلي خود در سطح منطقه و جهان برساند. نهايتا طيفهاي راديكال و تندروي جناح راست هستند كه اغلب اظهارنظرهاي تندي دارند و باز كردن باب هرگونه گفتوگو، مذاكره و توافق با ترامپ را به معناي يك گناه نابخشودني براي دولت در نظر گرفته و آن را مساوي يك رفتار غيرمتعارف ارزيابي ميكنند. اما خوب است مردم بدانند انتهاي هر كدام از اين راهبردها و مسيرها براي منافع ملي كشور چگونه خواهد بود و مردم چه شرايطي را تجربه خواهند كرد؟ گروه سياسي «اعتماد» طي روزهاي اخير با طرح پرسشهاي بنيادين در گفتوگو با فعالان سياسي و حزبي، استادان دانشگاه و تحليلگران به دنبال آن است تا باب گفتوگويي تحليلي و علمي در اين زمينه را بگشايد. بسياري از استادان و كنشگران سياسي طي روزهاي اخير به اين بحث پيوستند و بسياري نيز طي روزهاي آينده به اين جمع خواهند پيوست. امروز در گفتوگو با اسماعيل گراميمقدم و جواد هروي، دو فعال سياسي تلاش كرده نوري به همه بايدها و نبايدهايي بتاباند كه در اين دوران تازه بايد مورد توجه قرار بگيرند. گراميمقدم در اين گفتوگو به اين نكته اشاره ميكند كه اساسا مذاكره، گفتوگو و تفاهم با يك كشور نبايد ذيل تابوهاي غيرقابل دسترسي قرار بگيرد و بايد زمينه باب گفتوگو و مذاكره را با توجه به سه اصل عزت، حكمت و مصلحت باز گذاشت.
گرامي مقدم: تابوي مذاكره با امريكا بايد زمين گذاشته شود
اسماعيل گرامي مقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملي در تشريح چرايي راي مردم امريكا به ترامپ ميگويد: «اينكه ترامپ با 34 مورد اتهامي و همه تهديدات هيات حاكمه، رييسجمهور امريكا ميشود نشاندهنده دموكراسي قوام يافته در اين كشور است. اما در پاسخ به اين پرسش كه چرا ترامپ راي آورد و اينكه آيا فقط شخصيت كاريزما و منحصر به فرد و بيزينسي او است كه باعث راي آوري او شده يا پاي دلايل ديگري در ميان است؟ و اينكه آيا ترامپ شخصيت و گفتماني فراتر از جمهوريخواهان دارد يا اشتباهات راهبردي دموكراتها هم در پيروزي ترامپ نقش داشته؟ شخصا معتقدم دليل برنده شدن ترامپ بيشتر از اينكه به راهبردهاي خود او مربوط باشد به برنامهها و اقداماتي مرتبط است كه ريشه در اشتباهات محاسباتي دموكراتها دارد! در واقع دامنه وسيعي از امريكاييان به ترامپ راي دادند تا دموكراتها راي نياورند.» گرامي مقدم با اشاره به اينكه يكي از معادلاتي كه دموكراتها نتوانستند آن را حل كنند، گراني و تورم امريكا بود، ميگويد: «دموكراتها هر چند نقدينگي را در اقتصاد امريكا كنترل كردند اما توفيقي در مهار تورم نداشتند. برخلاف دموكراتها، ترامپ زماني كه با مشكلات اقتصادي دوران كرونا مواجه شد، سراغ حمايت از اقشار محروم امريكا رفت و هر 7 ماه تزريق نقدي داشت و ارقامي بين 3تا 7هزار دلار را در اين بازه زماني در حسابهاي اقشار محروم و متوسط تزريق كرد. مردم امريكا در خاطرشان مانده كه ترامپ تورم را به خوبي كنترل كرد و حتي كاهش داد. در نقطه مقابل اما هريس و ساير دموكراتها پاسخي براي حل معضل تورم نداشتند.» او ادامه ميدهد: «در حوزه اجتماعي، محبوبيت دموكراتها بهشدت كاهش پيدا كرد. تدريس همجنسگرايي در مدارس امريكا، چگونگي مواجهه با آن به كودكان زير 18سال در شرايطي كه خانوادهها با اين آموزشها مخالف بودند، در راي ترامپ تاثيرگذار بود. تغيير كتابهاي درسي امريكا در راستاي مطالبات اقليتي از همجنسگرايان و... طيفهاي مذهبي امريكا مانند مسيحيان و مسلمانان و... را مجاب كرد تا به ترامپ راي دهند. نگاه افراطي دموكراتها به مساله سقط جنين كه آن را حتي در شرايطي كه نوزاد 8الي 9ماهه هم باشد، جايز ميدانستند، احساسات بسياري از امريكاييان را جريحهدار ساخت. اين درحالي است كه جمهوريخواهان سقط جنين را تنها در ماهها و هفتههاي اوليه قابل قبول ارزيابي ميكردند. با عبور از اين مسائل، مهمترين موضوعي كه مجموعه امريكاييان را مجاب به راي ترامپ كرد، مساله مهاجرتهاي بيرويه بود. دموكراتها 20ميليون مهاجري كه در اين 4سال وارد امريكا شدند را راهي ايالتهايي كردند كه رقابت ميان دموكراتها و جمهوريخواهان در آنها ميليمتري بود. مردم امريكا متوجه شدند اين مهاجران در ايالتهايي سكني گزيدند تا انتخابات به نفع دموكراتها مهندسي شود. پاسخ مردم امريكا به اين مهندسي و سوءاستفاده از مهاجرين در انتخابات، راي به ترامپ بود. حتي از نظر بسياري از امريكاييان مشكلاتي چون تورم، بيكاري آسيبهاي اجتماعي در امريكا محصول سياستهاي غلط مهاجرتي دموكراتها هستند.» گرامي مقدم در بيان چهارمين دليل راي به ترامپ ميگويد: «چهارمين، آخرين و شايد مهمترين عامل براي راي آوردن ترامپ ريشه در رخدادهاي منطقه خاورميانه داشت؛ كشتار وحشتناك و ددمنشانه اسراييليها، بيخانمان كردن فلسطينيها و لبنانيها و... از چشم مردم امريكا دور نماند و راي به ترامپ در واقع واكنشي بود كه مردم امريكا در حمايت همهجانبه دموكراتها از اسراييل داشتند.»
او يادآور ميشود: «با عبور از اين رويكردهاي تحليلي اما پرسش مهم براي بسياري از ايرانيان رويكردي است كه دولت چهاردهم در مواجهه با ترامپ بايد در پيش بگيرد؟ ايران تا ابد نميتواند تابوي عدم مذاكره با امريكا را به دوش بكشد. بايد بدانيم كه منافع ملي ايرانيان در مذاكره رودررو با امريكاييها با حفظ سه اصل مصلحت، عزت و حكمت است. با حفظ اين 3 اصل ميتوان با امريكا مذاكره داشت و حقوق مردم ايران در حوزه پرونده هستهاي، مسائل منطقهاي و تحريمها و مسائل اقتصادي را استيفا كرد. بايد پذيرفت كه ايران در حالت «نه صلح» قرار ندارد بلكه رسما در وضعيت جنگي با اسراييل قرار دارد. بدتر از جنگ نظامي جنگ اقتصادي است كه امريكا با تحريم انجام ميدهد.»
اين فعال سياسي اصلاحطلب در پاسخ به پرسش «اعتماد» در اين خصوص كه چطور ميتوان از اين وضع خارج شد؟ ميگويد: «براي اينكه از اين حالت خارج شويم و در وضعيت صلح قرار بگيريم، ديپلماسي ايران بايد فعالانه برخورد كند. ايران در جايگاه قدرت قرار دارد. جانمايي قدرت ايران بر هيچ كسي پوشيده نيست. با اين اقتدار، ميتوان مذاكره كرد و منافع ملي ايرانيان را تامين كرد تا با پايداري اقتصاد ديگر شاهد كاهش و ريزش ارزش پول ملي ايرانيان نباشيم. اگر تحريمها با شدت بيشتري ادامه يابد حتي بانكهاي چيني و هندي و كرهجنوبي هم جريمه شوند، ديگر نميتوان روي صادرات حداقلي نفت هم حساب كرد. حتي رويكردهاي تهاتري هم به حداقل ميرسد. براي مقابله با اين وضعيت ايران بايد مذاكره كرده و منافع خود را حفظ كند. نميتوان منتظر 4 سال آينده و حضور دوباره دموكراتها بمانيم، در زمان بايدن هم هرچند فرصت مذاكره ايجاد شود اما توافقي صورت نگرفت. در شرايطي كه 45 سال از عمر جمهوري اسلامي ميگذرد و ايران قدرتمند شده، ميتوان از آن مولفه براي مذاكره و توافق استفاده كرد. مردم ايران لياقت و شايستگي زندگي با آسايش و آرامش به دور از تحريمهاي سنگين امريكاييها و جهانيان را دارند.»
جواد هروي: پايان تحريمها و پيوستن به FATF مهمترين وعده پزشكيان است
سخنگوي حزب اعتدال و توسعه و يكي از چهرههاي سياسي كشور كه سابقه حضور در ادوار مجلس را در كارنامه دارد، يكي از چهرههايي است كه معتقد است، هرچند رويكرد دستگاه ديپلماسي ايران در دولت چهاردهم همراه با توفيقاتي بوده اما بايد زمينه تحقق وعدههاي دولت درخصوص پايان يافتن تحريمها، توسعه مناسبات ارتباطي با جهان، پيوتسن به FATF و... نيز فراهم شود.
جواد هروي در گفتوگو با «اعتماد» در پاسخ به اين پرسش كه دولت چهاردهم در دوره ترامپ چه راهبردي را بايد مدنظر قرار دهد؟ ميگويد: «تحقق وعدههاي دولت مهمترين عهدي است كه ميان رييسجمهور و كابينه و افكار عمومي بسته شده است. دولت بايد براي تحقق اين وعدهها حركت كند. بنابراين يكي از انتظارات اساسي از دولت چهاردهم و شخص دكتر پزشكيان، تحقق وعدههاست.» او ادامه ميدهد: «براساس وعدههايي كه دكتر پزشكيان و ياران نزديك ايشان داده بودند، قرار بود كه ايران بتواند در صحنه تعاملات جهاني، گامهاي اساسي بردارد. البته دولت چهاردهم در 100 روز گذشته، دستاوردهاي قابلتوجهي را كسب كرده است. شخصا معتقدم عباس عراقچي از دوران وزارت محمدجواد ظريف موفقتر عمل كرده و تحرك و پويايي بيشتري بر دستگاه سياست خارجي داده است. البته هنوز زود است درباره ساير بخشهاي كابينه اظهارنظر كنيم و در مورد ساير وزراي كابينه نميتوان با قاطعيت قضاوت كرد، اما در حوزه ديپلماسي تحرك قابلتوجهي صورت گرفته است.»
هروي يادآور ميشود: «مساله اين است كه نياز ما در بحث معادلات سياسي جهان، وراي گزارهاي است كه برخي افراد نزديك به دولت مطرح ميكنند. بعضا برخي افراد عضو كابينه اعلام ميكنند براي ايران تفاوتي نميكند چه كسي در راس هرم اجرايي و دولت امريكا قرار داشته باشد! از نظر من اين نوع اظهارنظرها چندان سنجيده نيست. اگر قرار بر اين باشد كه ايران به عنوان يك قدرت قوام يافته و ريشهدار در خاورميانه نقشآفريني كند، چطور امكان دارد نسبت به مهمترين معادلات جهاني بيتفاوت باشد؟ عنوان كردن اين نوع عبارات كه براي ما مهم نيست چه كسي رييسجمهور امريكا ميشود! نشاندهنده آن است كه ايران نتوانسته از ظرفيتهاي موجود نهايت بهرهبرداري را داشته باشد.»
سخنگوي حزب اعتدال و توسعه در ادامه تاكيد ميكند: «يكي از موضوعاتي كه در نظام تصميمسازيهاي دولت چهاردهم ديده ميشود آن است كه نگاه سياسي به نگاههاي راهبردي و نظامي بدل ميشود. مثلا ديدگاهها و اظهاراتي كه در حالت طبيعي بايد توسط فرماندهان نظامي بيان شود، بعضا بر زبان دولتمردان آورده ميشود كه به نظرم رويكرد درستي نيست. دولت چهاردهم طي 100 روز گذشته در مجموعه كارنامه قابل قبولي دارد اما باتوجه به حركتهايي كه طي روزهاي آتي در بحث ارتباط و مذاكره با امريكا، بحث سرنوشت اوكراين، تحولات احتمالي در روابط چين و تايوان و حتي مسائل خليجفارس و... مطرح ميشود فضاي ديپلماسي و تصميمات سياست خارجي ايران هم بايد قويتر، با تدبيرتر و بُرندهتر از رويكردهاي دولت قبلي باشد.» هروي در پايان خطاب به رييسجمهور و اعضاي كابينه خاطرنشان ميكند: «انتظار و مطالبه مردم ايران از دولت آن است كه ايران نه تنها در معادلات جهاني و منطقهاي نقشآفريني فعالي داشته باشد بلكه درخصوص موضوعاتي چون پيوستن به FATF، رفع تحريمها، توسعه مناسبات ارتباطي با جهان پيراموني و... نه فقط توفيقات نسبي بلكه دستاوردهاي عيني، ملموس و قابلتوجهي داشته باشد. در اين صورت است كه ايران در جايگاه شايسته و بايسته خود قرار ميگيرد و از دل اين مناسبات تازه ارتباطي و ديپلماسي، منافع حداكثري خود را نيز برداشت ميكند.»