ايران را سياستي دگر بايد
در اين شبكه، قطب همهچيز حول محور «ابر سرمايهداران جهان» با رهبري سياسي - نظامي دونالد ترامپ و سلطه اقتصاد ديجيتالي ايلانماسكها و جف بيزوسها و بازيگري كارتلها و تراستهايي نظير بنسلمانها و شيخ زائدها و امثال آن خواهد گشت و به نوعي با «فراملي شدن پيوند سرمايهداران» و نقشآفريني آنها در آينده اقتصاد و سياست بينالملل در ذيل قدرت امريكا و در رقابت با قدرتهايي چون چين و روسيه مواجه خواهيم شد. اينكه تا چه اندازه جهان به آنان اجازه پيشروي بدهد، نكته ديگري است.
دو ماه پر حادثه و چهار سال پر ماجرا: در منازعه روسيه و اوكراين و در منطقه خاورميانه، احتمالا ترامپ تمايلي به كشاندن بحرانها به دوران خود ندارد، مگر آنكه سريعا پايان يابد. پوتين، زلنسكي و نتانياهو فرصتي يافتهاند تا زمان شروع رياستجمهوري جديد برنامههاي خود را به پيش ببرند. نتانياهو اگر ساقط نشود و بتواند، منطقه را هم به آتش خواهد كشيد. ترامپ خود را بهترين دوست تاريخ اسراييل ميداند و نه تنها از حق دفاع اسراييل كه از حق پيروزي اسراييل سخن ميگويد و اين پيروزي را سريع هم ميخواهد! پيمان ابراهيم و حاتمبخشيهاي ترامپ از قدس و جولان و چه بسا غزه و لبنان نيازمند تامل است.
ايران و ترامپ: در رابطه با ايران، اخيرا در همپيماني با برخي دول عربي، اروپا تهاجم سياسي بيسابقهاي عليه جزاير ايران به انجام رساند كه بايد مراقبت داشت، امريكا و ترامپ با آنان پيوند نخورند و مساله جزایر را پيچيدهتر نسازند. پيشينه رابطه ايران با دولت ترامپ، پيچيدگيهاي بسياري دارد. ترامپ، واضع فشار حداكثري عليه ايران است. در شرايطي كه از ترامپ تا نتانياهو و از همپيمانان اروپايي تا منطقهايشان به تناسب جبهه متحدي تشكيل خواهند داد، ايران عزيز براي حفظ منافع و مصالح ملي و عبور از اين گردنه خطرناك دوماهه و آن دوران پر ماجراي چهارساله، نيازمند طراحي راهبردي جديدي است. سياستي دگر بايد.
نكته آخر: امواجي بلند شده و رخداد اخير تاملات و تلاطمهايي ايجاد کرده است. جهان، نيازمند بازانديشي و تامل، عقلانيت و تدبير است. اينگونه نيست كه بشريت تسليم هر آنچه ترامپيسم و راست افراطي، و ابرسرمايهداري آمازوني و ايلان ماسكي ديكته كند، خواهد شد و آنها همهكاره عالم خواهند بود.شايد امريكا از درون بيشتر دوقطبي خواهد بود، اما، جهان آينده، چند ضلعي است. در اين باره بيشتر خواهم نوشت. ان شاءالله