• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5899 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان

درنگي بر نمايش «آناتومي»

به پيچيدگي آناتومي

فرهاد شنتيايي

گروه هنر و ادبيات: نمايش «آناتومي» نوشته آليس برچ، با ترجمه و كارگرداني رعنا مقدم و تهيه‌كنندگي سعيد روستايي اين روزها در «خانه هنر ديوار» روي صحنه رفته است. جداي از جنبه‌هاي نمايشي كار، حضور فيلمساز جوان اما نام‌آشناي سينماي ايران در مقام تهيه‌كننده، جنبه خبرساز ديگري هم به اين نمايش داده است كه غير از اين هم انتظار ديگري از حضور سعيد روستايي در اين جايگاه نبود، چراكه او به عنوان يكي از جوان‌ترين فيلمسازان تاريخ ايران توانست با اولين فيلمش پديده شود و حالا به صرافت تهيه‌كنندگي نمايش افتاده است. پس عجيب نيست كه مخاطب ايراني تئاتر بخواهد ببيند اين فيلمساز اجتماعي چه چيزي در اين تئاتر ديده كه پشت آن ايستاده است.در نمايش «آناتومي» روژين شمس، رعنا ‌مقدم، سبا ‌مهدويان، فرهاد ‌شنتيايي، امين ‌كنعان، امير رجبي، آرش ‌نفر، فاطمه ‌يونسي، شاهين ‌اميني، مرجان ‌بختياري، فاطمه‌‌زهرا ‌محمودي، ارشيا ‌نجف‌آبادي، محمد ‌گمار روي صحنه رفته‎‌اند. دراماتورژي اين نمايش را فرهاد ‌شنتيايي برعهده داشته است. دراماتورژ و يكي از بازيگران اين نمايش درباره حضورش در اين پروژه گفته است.

 

روز اولي كه به دعوت خانم مقدم (مترجم و كارگردان اثر) وارد تمرين اين تئاتر شدم، از ميزان اطلاعات پنهان متن اين نمايشنامه حيرت‌زده و تا چند دقيقه گيج بودم، خيلي طول نكشيد تا فهميدم خيلي‌هم پنهان نيستن فقط بايد گوش بدم و نگاه كنم، همه جمله‌هاي هر كاراكتر، گويي جمله همه كاراكتر‌هاست، در واقع هر جايي از صحنه را ببينين هر كس ديگري هم ديالوگ مي‌كند، براي ديگر كاراكتر‌هاي ساكت معنا دارد، معجزه قلم آليس برچ تنها در محتوا خلاصه نمي‌شود، فرم متن از محتوايش عقب نمي‌ماند و به نظر شخصي من از محتوا جلوتر هم مي‌رود . روش و فرم كارگرداني در همين مسير ا‌دامه پيدا مي‌كند، در نگاه اول كمي ترسناك بود، مدام به مقدم پيشنهاد مي‌دادم تعويض صحنه‌ها را كوتاه و كوتاه‌تر كند، امروز كه يك روز به اجرا مانده، خيالم راحت است، بيننده نياز دارد به آناتومي فكر كند و از پانچ‌ها خودش را نجات دهد . من در اين نمايشنامه نقش كاراكتر «جان» را بازي مي‌كنم . از سي تا شصت سالگي را تجربه مي‌كنم، من پدرِ بزرگِ خانواده‌اي هستم كه به قول همسر عزيزم «كارول» داره آتيش ميگيره. اين آتش را نوه من «باني» خاموش مي‌كند، با فداكاري‌اش در از دست دادن خانه پدري‌اي كه باز به قول خواهرم «اما» براي خريدش خيلي هزينه كردم، خيلي تو فشار رفتم. در طول تمرين‌هاي اين نمايش بحث و جدل جدي تا سر حد دعوا مي‌رفت (البته اون موقع چند ماهي از تمرين گذشته بود، همه گروه با هم صميمي‌تر شده بوديم) راجع به اينكه تغييرات و تفاوت و تشابهات نسلي به علت انتقال ژن است يا پيشرفت اكتسابي آدم‌ها در طول تاريخ. در نهايت اميدوارم اين نمايش مسير درستي طي كند و بتواند حرفش را بزند و مخاطبان دوستش داشته باشند و گروه ما تئاتري درخور را به نمايش بگذارد. بازيگر ودراماتورژ

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون