• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5885 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۹ مهر

نگاهي به وضعيت امروز منطقه از زاويه تاريخ و شكل‌گيري جنگ‌هاي صليبي

جنگ‌هاي مقدس و جنگ‌هاي عادلانه

عليرضا روشنايي

امروزه بسياري از مردم در سراسر جهان، بخشي از اوقات فراغت خود را به مطالعه آثار پيشينيان يا سرگذشت آنان اختصاص مي‌دهند. مطالعه آثاري كه قرن‌ها پيش به دست انسان‌هايي در نقاط مختلف جهان به نگارش در آمده و سخنان نهفته بسيار در خود دارد. سخناني كه تعمق و تفكر در آنها، زمينه‌ساز آشنايي با دنيايي از تجربيات، اطلاعات و دانش‌هاي گوناگوني خواهد بود كه روزي نسلي از بشر آن را به تجربه دريافته و امروزه نسلي ديگر از بشر -‌اغلب به شكل مكتوب‌- تنها تصويري مبهم از آن را درك خواهد كرد.

 

ضرورت شناخت اروپا در عصر جديد

انسان امروز، برگ‌هايي از تاريخ را مي‌خواند و بدين‌گونه ارتباطي گسترده با پيشينيان برقرار مي‌سازد. شناخت قرون جديد (رنسانس) در اروپا و تحول‌هاي آن، بدون فهم دوره قرون وسطي عملي نيست، چراكه هر چيزي كه در عهد رنسانس اتفاق افتاد، محصول دوره قرون وسطي است. از برهه‌هاي تاريك تاريخ و از طولاني‌ترين جنگ‌هايي كه بشر ديده، جنگ‌هاي صليبي است. تقابل بين دو دين بزرگ مسيحيت و اسلام. تعبير «جنگ صليبي» معادل واژه انگليسي Crusade است كه خود از واژه اسپانيايي Cruzada (داراي نشانِ صليب) برگرفته شده است؛ زيرا شركت‌كنندگان مسيحي در اين جنگ، به دستور پاپ اوربانوس دوم (دوره پاپي: 481ـ492/ 1088ـ1099)، منادي اين جنگ‌ها، روي شانه راست لباس يا زره خود نشان صليب مي‌دوختند. واژه Crusade در سده هجدهم ميلادي ابداع شد كه تاكنون نيز به كار مي‌رود. اواخر قرن يازدهم، اروپاي غربي به ‌عنوان قدرتي سرنوشت‌ساز ظهور پيدا كرد. با اين ‌وجود، تمدن اين ناحيه در مقايسه با تمدن‌هاي بزرگ مديترانه‌اي مثل امپراتوري بيزانس، امپراتوري اسلامي خاورميانه و آفريقاي شمالي پيشرفته نبود. هدف از اين جنگ‌ها، بازپس گرفتن بيت‌المقدس و به دست آوردن مكان‌هاي مقدس ديگر از دست مسلمانان بود.

 

تحريك پاپ اوربانوس دوم و تشويق كليسا

خطبه پرشور رهبر كشورهاي اروپاي غربي، پاپ اوربانوس دوم (1042-1099م) و به دعوت مقامات «كليساي كاتوليك رومي» در مجمع كلرمون فرانسه به سال 1095م با شعار مذهبي نجات سرزمين بيت‌المقدّس (اورشليم) و زادگاه حضرت مسيح(ع) و ديگر معالم مسيحي در فلسطين از دست تركان مسلمان و ايجاد دولت‌هاي صليبي در نقاط مختلف فلسطين و با سفر پاپ اوربانوس دوم به شهرهاي مختلف و تشويق مردم به شركت در اين جنگ‌ها توانست حمايت گسترده‌اي را جلب كند. همچنين امتيازاتي به صليبيون داده شد، از جمله محاكمه در دادگاه‌هاي كليسايي و حفاظت از دارايي‌هاي‌شان در غياب آنها. اين اقدامات باعث اتحاد بيشتر اروپا و تقويت موقعيت پاپ به عنوان رهبر معنوي مسيحيان شد. اين فراخوان، هيجان عالم مسيحيت را براي اردوكشي 150 هزار مسيحي اروپايي عليه مسلمانان به عنوان كفاري كه سرزمين مقدس اورشليم را در تصرف دارند، برانگيزاند، لذا مسيحيان اروپايي به دستور پاپ، لبيك گفتند و شهر «اورشليم» (بيت‌المقدّس) واقع در «فلسطين» را اشغال كردند. اين جنگ‌ها با مركزيت فرانسه و ميزباني بيزانس و سوداگري جمهوري‌هاي ايتاليا و پشتيباني ساير كشورهاي اروپاي غربي بر ضد ساكنان آسياي صغير، شام، فلسطين، مصر و تونس به وقوع پيوست. عدّه زيادي از جنگجويان صليبي در طول سفر خطرناك از «اروپا» تا «خاورميانه» جان خود را از دست دادند.

 

جنگ در انديشه مسيحي

در دوران اوج امپراتوري رم و اعتلاي مسيحيت، دو نوع جنگ در انديشه مسيحي مجاز دانسته مي‌شد: جنگ مقدس و جنگ عادلانه. جنگ مقدس به دنبال اهداف و ايده‌هاي ايماني است و اعتبار خود را از مقامات مذهبي كليسا مي‌گيرد. نمونه بارز اين نوع جنگ‌ها، جنگ‌هاي صليبي است كه شركت در آنها به مثابه يك فريضه ديني تلقي مي‌شد. در مقابل، جنگ عادلانه عموما به دستور يك مقام حكومتي و دولتي و براي اهداف دنيايي مانند دفاع از قلمرو، افراد يا حقوق صورت مي‌گيرد. جنگ عادلانه بيشتر به دنبال اهداف سياسي است تا مذهبي و برخلاف جنگ مقدس، از نابودي كامل دشمن و خشونت عليه غيرنظاميان نهي مي‌كند. اين تمايز نشان‌دهنده تفاوت در انگيزه‌ها و اهداف اين دو نوع جنگ در انديشه مسيحي است. محتواي خطبه‌اي كه توسط پاپ اوربانوس دوم (1042-1099م) ايراد شده؛ به دو جنبه مذهبي و مادي براي تشويق مسيحيان اروپايي به مهاجرت به شرق و شركت در جنگ‌هاي صليبي مي‌پردازد.

 

چشم طمع مسيحيت به بيت‌المقدس

از نظر مذهبي، پاپ به اهميت اورشليم به عنوان مكاني مقدس و مركز زمين اشاره مي‌كند و از مردم مي‌خواهد كه براي دفاع از اين مكان مقدس و تصاحب آن اقدام كنند. از نظر مادي، او به كمبود منابع در اروپا و فراواني و بارآوري سرزمين‌هاي شرقي اشاره مي‌كند و اين را به عنوان انگيزه‌اي براي مهاجرت و جنگ مطرح مي‌كند، لذا پاپ در همين راستا گفته بود: «سرزميني كه هم‌اكنون در آن سكونت داريد و ميان دريا و كوهستان محصور شده براي جمعيت عظيم شما بسيار اندك است و محصولاتش براي سير كردن تمام مردم كافي نيست، از اين رو شما يكديگر را مي‌كشيد. به دعواهاي‌تان پايان دهيد. پـا به جاده منتهي به قبر مقدس بگذاريد و آن را به خود اختصاص دهيد. اورشليم سرزميني بسيار بارآور است. بهشت خوشي‌ها و لذايذ است اين شهر باشكوه در مركز زمين از شما درخواست كمك دارد پس از خويشتن بگذر صليب برگير، از دنبال من بيا.»

سلطه كليسا و قدرت واتيكان در غرب

سلطه كليسا در آن زمان به قدري بود كه پادشاهان و مردم نمي‌توانستند با تعاليم آن مخالفت كنند و به همين دليل، بسياري از پادشاهان اروپا به دعوت واتيكان پاسخ مثبت دادند و در جنگ‌هاي صليبي شركت كردند. كليسا به سربازان وعده بخشش گناهان و تصاحب سرزمين‌هاي جديد را مي‌داد كه اين امر انگيزه‌اي قوي براي شركت در جنگ‌ها بود. اين خطبه و دعوت به جنگ‌هاي صليبي منجر به بسيج عمومي مردم و دولت‌ها و جمع‌آوري امكانات براي اين نبردها شد.

 

تصويرسازي مسيحيان غربي از اسلام

و پيامبرش(ص)

نگرش مسيحيان به مسلمانان در دوران جنگ‌هاي صليبي تحت تاثير عوامل مختلفي قرار داشت كه منجر به شكل‌گيري تصاويري نادرست و تحريف‌ شده از اسلام و پيامبر اسلام در ميان مسيحيان شد. اين نگرش‌ها عمدتا ناشي از رقابت‌هاي فرهنگي، مذهبي و نظامي بين جهان اسلام و مسيحيت بود. در اين دوره، نويسندگان مسيحي تلاش كردند تا با ارايه تصويري منفي از اسلام، برتري فرهنگي و مذهبي خود را حفظ كنند. بنابراين مولفه‌هاي انتقادي در نگاه آنها به اسلام عبارت بود از:

1) تصويرسازي نادرست از اسلام: مسيحيان اسلام را به عنوان يك بدعت و انحراف از حقيقت معرفي مي‌كردند و پيامبر اسلام را به عنوان ضدمسيح و فردي كه حقايق را با كذب آميخته، توصيف مي‌كردند.

2) انتقاد از گسترش اسلام با شمشير: برخي متفكران مسيحي مانند توماس آكويناس معتقد بودند كه اسلام با استفاده از خشونت و جنگ گسترش يافته است.

3) انتقاد از آموزه‌هاي اسلامي: مسيحيان قرون وسطي ازدواج چندگانه و وعده‌هاي بهشتي قرآن را به عنوان نشانه‌هايي از تن‌آساني و ناپسندي در اسلام مي‌دانستند.

4) مخالفت با نبوت پيامبر اسلام: از نگاه مسيحيان آن زمان به دليل وجود اشتباهات بديهي در قرآن، نبوت پيامبر اسلام را نمي‌پذيرفتند.

اين نگرش‌ها باعث شد تا در آثار ادبي و تاريخي مسيحيان، مسلمانان به عنوان بت‌پرستان و افرادي با اخلاقيات ناپسند معرفي شوند. با اين حال، با گذشت زمان و گسترش اسلام و تماس‌هاي فرهنگي و علمي بين مسلمانان و مسيحيان، برخي از اين تصورات نادرست تعديل شد و ديدگاه‌هاي منصفانه‌تري نسبت به اسلام شكل گرفت. نويسندگاني مانند ادوارد گيبون تلاش كردند تا با بررسي دقيق‌تر تاريخ اسلام و پيامبر اسلام، تصويري واقعي‌تر و منصفانه‌تر ارايه دهند. افرادي مانند پيتر معزز و ادوارد گيبون تلاش كردند تا ديدگاه‌هاي جديد و متفاوتي از اسلام را به مسيحيان ارايه دهند. ادوارد گيبون در كتاب معروف خود «انحطاط و سقوط امپراتوري روم» به بررسي جنبه‌هاي مختلف اسلام و پيامبر اسلام پرداخته است. او به احترام مسلمانان به حضرت عيسي(ع) اشاره كرده و بيان مي‌كند كه مسلمانان به حضرت عيسي(ع) احترام مي‌گذارند و اين احترام در ذهن مسلمانان با نوعي رمز و راز همراه است. همچنين، گيبون به تاثير قرآن بر برخي از اعتقادات مسيحيان، مانند باور به تولد حضرت عيسي از مريم باكره به واسطه روح‌القدس، اشاره مي‌كند و مي‌گويد كه مسيحيان اين تاثير را به عنوان «عار» تلقي نكرده‌اند.

 

شناخت مسيحيان از اسلام بعد از جنگ‌هاي صليبي

جنگ‌هاي صليبي نيز نقش مهمي در تقويت اشتياق مسيحيان براي شناخت بيشتر اسلام داشت. اين جنگ‌ها از ديدگاه مسلمانان و مسيحيان به شكل‌هاي متفاوتي تفسير شده‌اند. براي مسلمانان، جنگ‌هاي صليبي بيشتر به عنوان حوادثي در مناطق مرزي و دوردست تلقي مي‌شد. نويسندگاني مانند ادوارد گيبون، شكيب ارسلان، رنو و گوستاو لوبون در آثار خود به بررسي نحوه رفتار مسلمانان با صليبيون پرداخته‌اند و ديدگاه‌هاي مختلفي را ارايه كرده‌اند.

 

نگراني غرب از احياي امپراتوري اسلامي

موضوع اسلام‌ستيزي در غرب و ريشه‌هاي تاريخي آن، از جمله مباحث پيچيده و چندلايه‌اي است كه به عوامل مختلفي بستگي دارد. جنگ‌هاي صليبي به عنوان يكي از نقاط تاريخي مهم در روابط بين جهان اسلام و غرب شناخته مي‌شود. اين جنگ‌ها كه در قرون وسطي رخ دادند، تاثيرات عميقي بر روابط فرهنگي، سياسي و مذهبي بين اين دو گفتمان داشتند.

در دوران معاصر، چالش‌هاي غرب با اسلام سياسي و نگراني از احياي امپراتوري اسلامي، به ويژه پس از انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹، به موضوعي مهم در سياست بين‌الملل تبديل شده است. انقلاب ايران به عنوان الگويي براي دولت‌سازي اسلامي در خاورميانه شناخته مي‌شود و نفوذ ايران در كشورهاي منطقه مانند عراق، سوريه، يمن و لبنان نگراني‌هايي را در غرب ايجاد كرده است.

 

مخالفت غرب با دموكراسي در خاورميانه

پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در سال ۱۹۹۱، برخي تحليلگران معتقدند كه غرب به دنبال يك دشمن جديد بوده و اسلام سياسي را به عنوان تهديدي جديد تلقي كرده است. اين ديدگاه‌ها بر اين باورند كه دموكراسي و انتخابات آزاد در خاورميانه ممكن است به نفع گروه‌هاي اسلام‌گرا تمام شود و به همين دليل، برخي از كشورهاي غربي از نظام‌هاي ديكتاتوري در منطقه حمايت مي‌كنند تا از تشكيل دولت‌هاي اسلامي جلوگيري كنند. اين مسائل پيچيده و چند وجهي هستند و تحليل‌هاي مختلفي درباره آنها وجود دارد. درك كامل اين موضوع نيازمند بررسي دقيق‌تر تاريخ، سياست و فرهنگ هر دو جهان اسلام و غرب است.

 

علل و عوامل جنگ‌هاي صليبي

جنگ‌هاي صليبي مجموعه‌اي از جنگ‌ها و درگيري‌هاي نظامي بود كه در قرون وسطي بين مسيحيان اروپايي و مسلمانان خاورميانه رخ داد. اين جنگ‌ها دلايل و انگيزه‌هاي متعددي داشتند كه مي‌توان به چند مورد از آنها اشاره كرد؛

1) دلايل مذهبي: يكي از مهم‌ترين دلايل آغاز جنگ‌هاي صليبي، انگيزه‌هاي مذهبي بود. مسيحيان اروپايي به دنبال بازپس‌گيري سرزمين‌هاي مقدس، به‌ويژه بيت‌المقدس، از دست مسلمانان بودند. پاپ اوربان دوم در سال ۱۰۹۵ ميلادي با ايراد خطبه‌اي در كلرمون فرانسه، مسيحيان را به شركت در اين جنگ‌ها ترغيب كرد و آنها را به عنوان جنگ‌هاي مقدس معرفي كرد.

2) دلايل سياسي: ضعف و انحطاط امپراتوري بيزانس (روم شرقي) پس از شكست در نبرد ملازگرد در سال ۱۰۷۱ ميلادي، يكي از عوامل مهم سياسي بود كه به وقوع جنگ‌هاي صليبي انجاميد. امپراتور بيزانس از پاپ درخواست كمك كرد تا سرزمين‌هاي از دست‌رفته را بازپس گيرد و خطر سلجوقيان را از پايتخت خود دفع كند.

3) دلايل اقتصادي و اجتماعي: بسياري از شركت‌كنندگان در جنگ‌هاي صليبي به دلايل اقتصادي و اجتماعي در اين جنگ‌ها شركت كردند. اميران و شاهزادگان به دنبال كسب سرزمين‌هاي جديد و ثروت بودند، شواليه‌ها به دنبال ماجراجويي و مردم عادي به دنبال رهايي از شرايط سخت زندگي و بردگي بودند.

4) منافع كليسا: جنگ‌هاي صليبي منافع مادي بسياري براي پاپ‌ها و كليسا به ارمغان آوردند. كليسا از طريق فروش اموال جنگجويان و جمع‌آوري ماليات‌هاي جنگي به ثروت زيادي دست يافت و قدرت و نفوذ خود را در اروپا افزايش داد. در نهايت، جنگ‌هاي صليبي تاثيرات عميقي بر جوامع مسيحي و مسلمان گذاشتند و به تغييرات فرهنگي، اقتصادي و سياسي در هر دو جهان منجر شدند. با اين حال، اين جنگ‌ها نتوانستند اهداف اصلي خود را به‌طور كامل محقق كنند و بيشتر به مرگ و ويراني انجاميدند.

 

عدالت مسلمانان و عداوت مسيحيان

در اين دوره، جنگجويان صليبي كه از اروپا به سمت شرق حركت كردند، نه تنها با مسلمانان بلكه با يهوديان و حتي مسيحيان ارتدوكس نيز درگير شدند. يكي از جنبه‌هاي تاريك اين جنگ‌ها، رفتار خشونت‌آميز و بي‌رحمانه صليبي‌ها نسبت به يهوديان و مسلمانان بود. به عنوان مثال، در جريان اولين جنگ صليبي، بسياري از يهوديان در اروپا و بيت‌المقدس قرباني خشونت‌هاي صليبي‌ها شدند. در مقابل، مسلمانان به رهبري فرماندهاني مانند صلاح‌الدين ايوبي، تلاش كردند تا اصول انساني و اخلاقي دين اسلام را در برخورد با دشمنان رعايت كنند. صلاح‌الدين به عنوان يكي از نمادهاي عدالت و بزرگواري در تاريخ اسلام شناخته مي‌شود. او پس از فتح بيت‌المقدس، برخلاف صليبي‌ها، از كشتار و غارت پرهيز كرد و به مسيحيان اجازه داد تا به زيارت اماكن مقدس خود ادامه دهند.

اين دوره از تاريخ نشان‌دهنده تضادهاي عميق بين دو جهان‌بيني و رويكرد متفاوت به جنگ و صلح است. در حالي كه صليبي‌ها اغلب با تعصب و خشونت عمل مي‌كردند، مسلمانان سعي داشتند تا با رعايت اصول انساني و اخلاقي، چهره‌اي متفاوت از خود نشان دهند. اين تفاوت‌ها همچنان در مطالعات تاريخي و تحليل‌هاي معاصر مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرند.

 

مفهوم جهاد در اسلام و نقش آن در تحولات بزرگ

جهاد به عنوان يك وظيفه ديني براي مسلمانان مطرح مي‌شود كه هدف آن حمايت از مظلومان و مقابله با ظلم و ستم است. اين مفهوم به ويژه در زمينه جنگ‌هاي صليبي و اشغال سرزمين‌هاي اسلامي توسط صليبي‌ها مورد توجه قرار گرفته است. گفتني است كه پيامبر اسلام (ص) فرمودند: «من سمع رجلاً ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم؛ هر كس فرياد استغاثه هر مظلومي (اعم از مسلمان يا غيرمسلمان) را بشنود كه مسلمين را به ياري مي‌طلبد، اما فرياد او را اجابت نكند مسلمان نيست». همچنين از آن حضرت روايت شده است كه فرمودند: «همه مسلمانان برادر يكديگرند، به همديگر ظلم نمي‌كنند و در مقابل دشمنان يكديگر را رها نمي‌كنند و به خود وا نمي‌گذارند». اينها نشان مي‌دهد كه جهاد در اسلام مي‌تواند به عنوان يك وظيفه انساني و اخلاقي براي دفاع از حقوق بشر و مقابله با ظلم و ستم تلقي شود.

همچنين در تاريخ به نقش علماي مسلمان و تلاش‌هاي آنان براي تحريك حاكمان اسلامي به جهاد عليه صليبي‌ها اشاره شده است. اين تلاش‌ها نشان‌دهنده اهميت جهاد به عنوان يك وظيفه جمعي براي دفاع از جامعه اسلامي و حفظ ارزش‌هاي انساني است. 


     انسان امروز، برگ‌هايي از تاريخ را مي‌خواند و بدين‌گونه ارتباطي گسترده با پيشينيان برقرار مي‌سازد. شناخت قرون جديد (رنسانس) در اروپا و تحول‌هاي آن، بدون فهم دوره قرون وسطي عملي نيست، چراكه هر چيزي كه در عهد رنسانس اتفاق افتاد، محصول دوره قرون وسطي است. از برهه‌هاي تاريك تاريخ و از طولاني‌ترين جنگ‌هايي كه بشر ديده، جنگ‌هاي صليبي است؛ تقابل بين دو دين بزرگ مسيحيت و اسلام . 
     جنگ‌هاي صليبي به عنوان يكي از نقاط تاريخي مهم در روابط بين جهان اسلام و غرب شناخته مي‌شود. اين جنگ‌ها كه در قرون وسطي رخ دادند، تاثيرات عميقي بر روابط فرهنگي، سياسي و مذهبي بين اين دو گفتمان داشتند.
     اواخر قرن يازدهم، اروپاي غربي به ‌عنوان قدرتي سرنوشت‌ساز ظهور پيدا كرد. با اين‌وجود، تمدن اين ناحيه در مقايسه با تمدن‌هاي بزرگ مديترانه‌اي مثل امپراتوري بيزانس، امپراتوري اسلامي خاورميانه و آفريقاي شمالي پيشرفته نبود. هدف از اين جنگ‌ها، بازپس گرفتن بيت‌المقدس و به دست آوردن مكان‌هاي مقدس ديگر از دست مسلمانان بود.
     در دوران اوج امپراتوري رم و اعتلاي مسيحيت، دو نوع جنگ در انديشه مسيحي مجاز دانسته مي‌شد: جنگ مقدس و جنگ عادلانه. جنگ مقدس به دنبال اهداف و ايده‌هاي ايماني است و اعتبار خود را از مقامات مذهبي كليسا مي‌گيرد. نمونه بارز اين نوع جنگ‌ها، جنگ‌هاي صليبي است كه شركت در آنها به مثابه يك فريضه ديني تلقي مي‌شد. 
     در مقابل، جنگ عادلانه عموما به دستور يك مقام حكومتي و دولتي و براي اهداف دنيايي مانند دفاع از قلمرو، افراد يا حقوق صورت مي‌گيرد. جنگ عادلانه بيشتر به دنبال اهداف سياسي است تا مذهبي و برخلاف جنگ مقدس، از نابودي كامل دشمن و خشونت عليه غيرنظاميان نهي مي‌كند. 
     از نظر مذهبي، پاپ به اهميت اورشليم به عنوان مكاني مقدس و مركز زمين اشاره مي‌كند و از مردم مي‌خواهد كه براي دفاع از اين مكان مقدس و تصاحب آن اقدام كنند. از نظر مادي، او به كمبود منابع در اروپا و فراواني و بارآوري سرزمين‌هاي شرقي اشاره مي‌كند و اين را به عنوان انگيزه‌اي براي مهاجرت و جنگ مطرح مي‌كند. 
     پاپ در مورد اهميت اورشليم براي مسيحيان گفته بود: «سرزميني كه هم‌اكنون در آن سكونت داريد و ميان دريا و كوهستان محصور شده براي جمعيت عظيم شما بسيار اندك است و محصولاتش براي سير كردن تمام مردم كافي نيست، از اين رو شما يكديگر را مي‌كشيد. به دعواهاي‌تان پايان دهيد. پـا به جاده منتهي به قبر مقدس بگذاريد و آن را به خود اختصاص دهيد. اورشليم سرزميني بسيار بارآور است. بهشت خوشي‌ها و لذايذ است. اين شهر باشكوه در مركز زمين از شما درخواست كمك دارد پس از خويشتن بگذر صليب برگير، از دنبال من بيا.»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها