ضرورتي به نام استانداران زن
همچنين انتخاب فاطمه مهاجراني (سخنگوي دولت)، زهرا بهروز آذر (معاون امور زنان و خانواده رييسجمهور)، شينا انصاري (رييس سازمان محيطزيست) و ساير مديران زن براي پستهاي معاوني وزرا و... نشان داد كه كشور ميتواند از ظرفيتهاي تخصصي و مديريتي زنان استفاده شاياني كند. اما اهميت حضور زنان در استانداريها از چند منظر بسيار مهم است. بررسي ريشههاي آسيبهاي اجتماعي و ناهنجاريهاي شهري و استاني نشان ميدهد كه كشور نيازمند رويكردهاي تازه و نويني در بحث مديريت است. مديران زن متخصص در جايجاي جهان به دليل نوع خاص نگاهي كه دارند همچنين بهرهمندي از گزارههايي چون ملاطفت در عين جدي بودن، اعتقاد به سياست تنشزدايي، همچنين مدارا و حساسيتهاي بيشتر ميتوانند بسياري از معضلات موجود در استانها را حل و فصل كنند. امروز حتي در بسياري از كشورها براي پستهاي حساسي چون وزارت دفاع هم از زنان استفاده ميكنند تا رويكردهاي صلحطلبانه زنانه، باعث توسعه فرهنگ مدارا در سطح جهان شود. مبتني بر اين واقعيتها و براساس سهم 30درصدي زنان از مديريت كشور مطابق اسناد بالادستي، از جمع 31 استانداري كه قرار است در دولت چهاردهم منصوب شوند، حداقل 5 الي 7 استاندار زن بايد انتخاب شوند. نه تنها اين سهم را زياد نميدانم، بلكه معتقدم زنان مبتني بر شايستگيها و تخصصي كه دارند و با عنايت به اينكه نيمي از جمعيت جامعه را تشكيل ميدهند اين سهم را حتي ميتوان به 50درصد هم رساند. اين مهم بايد از طريق رسانهها و محافل كارشناسي طرح موضوع شود تا با چكشكاري و بحث و تبادلنظر بهترين تصميم به نفع منافع ملي كشور اتخاذ شود.