زنگزور؛ چرایی عبور روسیه از خط قرمز ایران؟
عارف دهقاندار
سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه اخيرا اعلام کرده كه توافق جامع ايران و روسيه بهزودي نهايي خواهد شد و اين موضوع را گامي نمادين در جهت روابط اين كشور با دولت جديد ايران ارزيابي نموده است. وي همچنين با اشاره به مقاله دكتر پزشكيان در روزنامه تهران تايمز و سخنان دكتر عراقچي -كه روسيه را يكي از همپيمانان ارزشمند و پشتيبانان ايران در روزهاي سخت دانسته و اعلام كرده بودند كه در دولت چهاردهم به تقويت و گسترش روابط با اين كشور ادامه ميدهند- عنوان داشت كه اين مساله منعكسكننده نيت و نگرش صادقانه دولت جديد ايران در قبال روسيه بوده و ميزان گردش مالي و حجم سرمايهگذاري در حال افزايش ميان دو كشور را نشاني از آينده روشن در چشمانداز روابط دو كشور دانسته است.
ايران و روسيه يك قرارداد همكاري 10 ساله امضا كردهاند كه با دو تمديد 5 ساله به 20 سال افزايش يافته است. اين توافق ميتواند سطح روابط تهران و مسكو را تا 20 سال آينده تعيين كرده و مشخص کند كه در دوره گذار در نظم بينالملل، روابط دو كشور به كدام سو ميرود. البته محتواي اين توافقنامه همچنان براي بحث باز بوده و ايران ميبايست براساس منافع ملي، نسبت به نوع مواجهه و روابط خود با روسيه تصميمگيري کند. سوالي كه ذهن بسياري از پژوهشگران روابط بينالملل را به خود مشغول كرده، اين است كه آيا روسيه به واقع ايران را متحد استراتژيك خود ميداند؟ آيا ميتوان به روسيه به عنوان يك شريك قابل اعتماد در برابر غرب نگريست؟ پاسخ به اين سوال را بايد در دل منطق قدرت و منافع ملي جستوجو كنيم. به واقع روسيه نيز مانند هر واحد سياسي ديگري تمايل دارد كه رقباي خود را مهار، دشمنانش را تضعيف و به توسعه روابط با شركاي خود اهتمام بورزد.
دكتر محمدجواد ظريف، وزير سابق امور خارجه، در كتاب «پاياب شكيبايي» ضمن اشاره به اهميت روابط با روسيه به عنوان همسايه و يكي از اعضاي داراي حق وتوي شوراي امنيت، عنوان ميدارد كه راهبرد بنيادين روسيه در روابط جهاني تلاش براي حفظ موقعيت خود به عنوان يك ابرقدرت است. وي مينويسد كه در نگاه روسيه به روابط جهاني بر پايه بازي قدرتهاي بزرگ، كنشگران ديگر جايگاه همراه و نه همپيمان را دارند. لذا بر پايه اين نگرش تاريخي، روسيه به ايران به چشم يك همپيمان ضدامريكايي نگاه نكرده و مسوولان و نخبگان اين كشور باور دارند كه ايران ميخواهد از اين كشور همچون يك ابزار در برخورد با امريكا بهره گرفته و اگر بتواند چالشهاي خود را با امريكا حل كند بيدرنگ از روسيه دست ميكشد. ظريف همچنين اشاره ميدارد كه در برخي موضوعات همچون مساله انرژي، روسيه نه تنها همپيمان ما نبوده، بلكه رقيب ما در بازارهاي جهاني نيز هست.
لذا وقتي ما با رفتارهايي همچون عدم وتوي 6 قطعنامه فصل هفتي در شوراي امنيت، حمايت از ادعاهاي امارات متحده نسبت به جزاير سهگانه ايران و همراهي روسيه با آذربايجان در مساله كريدور زنگزور مواجه ميشويم، نبايد تعجب كرده و باید بدانيم كه روسيه نيز مانند هر كشوري مبتني بر منافع ملي خود عمل ميكند.
موضع اخير روسيه در قبال كريدور زنگزور و حمايت اين كشور از آذربايجان در برابر ارمنستان براي بهنتيجه رساندن اين كريدور، در تعارض كامل با منافع ايران بوده و در صورت عملياتي شدن، مرزهاي ايران با ارمنستان و سپس اروپا را قطع ميكند. موضع صريح ايران در قبال اين مساله همواره اين بوده است كه هرگونه تغيير در مرزهاي ژئوپليتيكي منطقه، خط قرمز تهران بوده و ايران اجازه تغيير در مرزهاي ژئوپليتيكي منطقه قفقاز را نميدهد.
واقعيت اين است كه با سرعت گرفتن روند تغيير در نظم جهاني و تشديد رقابت امريكا با چين و روسيه، ايران باید مبتني بر منافع ملي روابط خود را با اين دو قدرت بزرگ شرق تنظيم کند. بازيگران مياني در روابط بينالملل ميبايست براساس منطق نظم شبكهاي عمل كرده و نبايد تمام تخممرغهاي خود را در سبد يك قدرت قرار بدهند. بنابراين جمهوري اسلامي ايران با آگاهي نسبت به شرايط نظام بينالملل، باید با تمام بازيگران موثر در صفحه شطرنج قدرت ارتباط گرفته و جايگاه خود را در نظم آتي جهاني ارتقا ببخشد. روسيه و چين نبايد تنها انتخاب ما از روي ناچاري باشند، اين شرايط فضا را براي سوءاستفاده آنها عليه منافع ملي ما مهيا ميسازد. در مورد نحوه بازيگري كشورمان در منطقه قفقاز نيز باید گفت كه انتفاع تمام كشورهاي حاضر در اين منطقه، ميتواند كليد اين معماي پيچيده باشد.
تحليلگر مسائل بينالملل