قبل از حماس، جهاد اسلامي در فلسطين وجود داشت. جنبش مقاومتي كه در سال 1981 تاسيس شد و خود را حول اين اصل سازماندهي كرد كه شكست اشغال تنها از طريق مبارزه مسلحانه به دست ميآيد و به دنبال ادغام گروههاي سكولار و اسلامگراي سياسي فلسطين بود. به مدت 30 سال، جهاد اسلامي فلسطين درگير يك كارزار جنگ شبه نظامي عليه اسراييل بوده و دومين گروه بزرگ مقاومت مسلح فلسطين را هدايت كرده است. در حالي كه حماس از سال 2006 بر نوار غزه حكومت ميكند، جهاد اسلامي اغلب افزايش سطح تخاصم عليه اسراييل را تنظيم كرده و توان خود براي شركت در نبردها به تنهايي را ثابت كرده است.
اگرچه جهاد اسلامي ميگويد كه از پيش از حملات 7 اكتبر اطلاعي نداشت، شاخه مسلح آن صبح همان روز به عمليات تحت رهبري حماس پيوست، گروگانهاي خود را گرفت و - همراه با گردانهاي القسام حماس - 9ماه است كه مبارزه ميكند. جنگ چريكي در غزه عليه نيروهاي اشغالگر اسراييل.
رهبران ارشد جهاد اسلامي به ندرت با روزنامهنگاران غربي مصاحبه ميكنند، اما دكتر محمد الهندي، دومين مقام عاليرتبه اين گروه، با يك مصاحبه مفصل با دراپسايتنتيوز موافقت كرد. الهندي در مورد نقش جهاد اسلامي در حملات 7 اكتبر، اهداف سياسي عمليات، ديدگاهش در مورد تلاش جو بايدن براي احياي راهحل «دو دولت»، دونالد ترامپ و انتخابات ايالات متحده و پيمان ابراهيم و البته آينده سياسي و آزادي فلسطين صحبت كرد. او همچنين در مورد روابط جهاد اسلامي با ايران بحث ميكند و توضيح ميدهد كه چرا فكر ميكند اگر اسراييل تصميم به جنگ با حزبالله لبنان بگيرد، با فاجعهاي در لبنان مواجه خواهد شد.
از اوايل دهه 1980، الهندي شخصيت مركزي در جهاد اسلامي فلسطين بوده و در حال حاضر به عنوان معاون دبيركل و مذاكرهكننده ارشد سياسي آن فعاليت ميكند. او متخصص اطفال است و در اوايل كارش در بيمارستان الشفا در غزه كار ميكرد. الهندي در جريان انتفاضه اول به مدت يكسال زنداني شد و چندين بار توسط كابينه اسراييل و تشكيلات خودگردان فلسطين به زندان افتاد. در سال 2004، بالگردهاي اسراييلي چندين موشك به سمت دفتر الهندي در غزه شليك كردند. الهندي، رييس بخش سياسي جهاد اسلامي و معاون عالي دبيركل آن، زياد النخاله است. او مذاكرات جهاد اسلامي با اسراييل را رهبري كرد كه در ماه مه 2023 به آتشبس دست يافت و همچنان به مذاكرهكنندگان حماس در جنگ فعلي مشاوره ميدهد. در سال 2019، الهندي توسط وزارت امور خارجه ايالات متحده به عنوان تروريست جهاني معرفي شد .
جرمي اسكهيل: چرا بعد از 7 اكتبر مقاومت در باقي مناطق فراتر از غزه شكل نگرفت؟
محمد الهندي: در كرانه باختري مقاومت هست و در حال افزايش است. در كرانه باختري بيش از 500 شهيد و 10هزار زنداني به اضافه هزاران زخمي بعد از حملات 7 اكتبر وجود دارد ولي به دليل جنايت وحشتناك در غزه، اين موضوع چندان بازتابي پيدا نميكند.
در سطح بينالمللي نيز جبهههاي ديگري در لبنان و درياي سرخ در يمن وجود دارد كه از غزه حمايت ميكنند. جهاد اسلامي و كمپهاي آوارگان در لبنان حضور دارند و بخشي از اين رويارويي در لبنان است. اما اين حزبالله است كه بخش اصلي اين جبهه را تشكيل ميدهد.
ما يك كابينه افراطي در اسراييل داريم كه به اسلو باور ندارد. بنابراين افق سياسي براي تشكيل كشور فلسطين مسدود است و مردم فلسطين اين را ميدانند. از سوي ديگر، وسعت جنايات اسراييل در نوار غزه نميتواند از يك دموكراسي و ارتشي كه بر اساس قوانين و مقررات اداره ميشود، برآيد، بلكه باندي از قاتلان و جنايتكاران اين بازيگر را اداره ميكنند كه غيرنظاميان، زنان و كودكان را ميكشند. رهبران آن (اسراييل) در دادگاههاي بينالمللي به دليل جنايات جنگي تحت تعقيب قرار ميگيرند. پس افق بسته و وسعت اين جنايات به انتفاضه ميانجامد.
شكل انتفاضه در كرانه باختري، به دليل سركوب امنيتي عظيم اسراييل، مشاركت مردمي كمي را در بر ميگيرد. همانطور كه اشاره كردم بيش از 10هزار زنداني در زندانهاي دشمن وجود دارد. انتفاضه متوقف نشده است. اين افراد بدون خانواده، حامي و سازمان نيستند. در مورد بازداشتشدگان هم همينطور. اين جمعيت بزرگ، راه را براي يك خيزش مردمي بزرگ در آينده نزديك هموار ميكند.
نه حماس (به شكل جدي) در كرانه باختري حضور دارد و نه 7 اكتبر در اين جغرافيا رخ داده است. آنچه در كرانه باختري وجود دارد، اسلو است. با اين وجود، تهاجم شهركنشينان در كرانه باختري امري عادي است. هزاران شهركنشين به دور از هرگونه ساختار رسمي، حتي ارتش و پليس صهيونيستي مسلح ميشوند. اينها شبه نظاميان بن گوير هستند. جناياتي كه در كرانه باختري مرتكب ميشوند، بيسابقه است. شهركهايي كه امروز ساخته و به رسميت شناخته ميشوند، ادامه شهركنشيني خودسرانه است كه حتي كابينههاي تندرو اسراييل از به رسميت شناختن آنها خودداري كرده بودند. با اين حال، آنها اكنون در حال قانوني شدن هستند.
غرب اكنون چشمان خود را ميبندد و درباره غزه و اداره غزه صحبت ميكند، اما اسراييل و نتانياهو حتي حضور تشكيلات خودگردان فلسطين در غزه را رد ميكنند. آنها تلاش ميكنند تا جايگزينهايي به دور از تشكيلات خودگردان فلسطين كه در كرانه باختري مطابق با توافق اسلو كار ميكنند، بيابند.افق كاملا مسدود شده است. درگيري در كرانه باختري خونين خواهد بود. در نهايت غرب خواهد گفت: «راهحل دو دولتي». اما اين مزخرف است، چراكه آنچه روي زمين ميبينيم، بيشتر به وضعيت مرتبط است تا آنچه از اظهارات بيربط و بيارزش ميشنويم.
جرمي اسكهيل: كليشهايترين سوالي كه هر خبرنگار از فلسطينيها ميپرسد، اين است كه «نظر شما در مورد راهحل دو كشور چيست؟» وقتي با مقامات حماس مصاحبه كردم، آنها ميگويند كه اگر اراده دموكراتيك مردم فلسطين تشكيل كشوري در امتداد مرزهاي 1967 بود، حماس مانع اين امر نميشد. موضع جهاد اسلامي فلسطين در اين باره چيست؟
محمد الهندي: اين يك سوال واقعبينانه نيست. انگار سوال به عوامل بيروني بستگي ندارد. ياسر عرفات پيمان اسلو را امضا كرد و راهحل دو كشوري را پذيرفت و رييس سازمان آزاديبخش فلسطين بود. سي و يك سال بعد، سرزمينهايي كه قرار بود دولت فلسطين در آن ايجاد شود، تبديل به اسراييل دوم شد. به نظر ميرسد راهحل دو كشوري در مورد اولين كشور اسراييل در سال 1948 و دومين اسراييل در سال 1967 بود.
حتي غزه 17 سال است كه تحت محاصره خفقانآوري قرار دارد، زيرا هيچ كس غزه را نميخواهد، اين نوار باريك كه 2.5 ميليون فلسطيني در آن زندگي ميكنند. با پرسش راهحل دو دولتي، غرب ميپرسد كه موضع حماس در مورد راهحل دو دولتي چيست؟ اما ياسر عرفات پيش از اين 31 سال پيش راهحل دو كشور را امضا كرده بود كه بيهوده بود. برخي در مورد موضع جهاد اسلامي در باب راهحل دو كشوري ميپرسند، اما هيچ كس از احزاب اسراييلي چه در دولت و چه در كنست كه خواهان حذف آرمان فلسطين و آواره كردن مردم فلسطين در كل هستند، نميپرسد. اكنون برخي راهحل تك دولتي را پيشنهاد ميكنند. اگر آنها واقعا مشتاق دموكراسي هستند، جمعيت فلسطيني در سرزمينهاي اشغالي در سراسر فلسطين تاريخي وجود دارد. چرا هيچ كس در مورد يك كشوري نميپرسد كه در آن همه شهروندان از حقوق يكساني برخوردار هستند؟
بنابراين من معتقدم كه براي آزادي ملي ما نيازمند مقاومت هستيم. ما در شرايطي ميتوانيم در مورد حل مساله فلسطين گفتوگو كنيم كه طرف مقابل شريك حل مساله باشد، چه اسراييل و چه غرب و به ويژه ايالات متحده. اكنون صحبت از راهحل دو دولتي توهم محض است كه گويي دولت ايالات متحده و غرب مشتاق راهحل دو دولتي هستند.
مشكل ما بيعدالتي است كه بر ما تحميل شده، تجاوز به ما. مشكل ما نه با يهوديان است و نه با امريكاييها. بيعدالتي است. اگر نتانياهو بر مناره مسجدالاقصي ميايستاد و اسلام را ميپذيرفت، مشكل تمام نميشد. مشكل ما با نتانياهو و اسراييل به اين دليل است كه آنها سرزمين ما را اشغال كردند، مردم ما را كشتند و به ما تجاوز كردند. حتي اگر اسلام را قبول ميكرد، باز هم مشكل وجود داشت. امريكاييها بايد اين را درك كنند.
جرمي اسكهيل: در رسانهها، گزارشهاي زيادي وجود دارد كه ادعا ميكند جهاد اسلامي فلسطين بهطور قابل توجهي توسط ايران حمايت ميشود. آيا اين گزارشها صحت دارد؟ حمايت نظامي و مالي تهران از جهاد اسلامي فلسطين وجود دارد؟
محمد الهندي: ما يك جنبش مقاومت فلسطيني هستيم. مبارزه ما از قبل از انقلاب ايران شروع شد. مبارزه مردم فلسطين 76 سال است كه ادامه دارد. ما از همه كساني كه در كنار ما هستند، سپاسگزاريم و قدرداني ميكنيم. اكنون ايران در كنار مردم فلسطين و مقاومت فلسطين ايستاده است. اين كشور از مردم و مقاومت فلسطين با هر آنچه مردم فلسطين ممكن است به آن نياز داشته باشند، حمايت ميكند. اين بر همه اعلام شده و بديهي است. هيچ رازي نيست. گفتوگو و بحث حول تشكيل نهضت جهاد اسلامي از قبل از انقلاب 1357 شروع شد. ما از اواسط دهه 1970 شروع كرديم. ما از اوايل دهه 1980 و قبل از اينكه با جمهوري اسلامي رابطه داشته باشيم، مقاومت را شروع كرديم. ما در نوار غزه بوديم و كسي را از ايران نميشناختيم. ما اين كار را آغاز كرديم، زيرا بينش و درك خود را از تاريخ و سياست در منطقه داشتيم. ما به وظيفه خود عمل كرديم. حالا ايران ميآيد و از ما حمايت ميكند. ما قدردان اين حمايت هستيم. به خصوص در زماني كه اعراب ما را رها ميكنند، به اسراييل ميروند و با اين بازيگر توافق ميكنند.
وقتي صحبت از ايران به ميان ميآيد، هياهوي بزرگ در رسانههاي غربي و حتي منطقه توسط اسراييل ايجاد ميشود كه از عاديسازي با اعراب ميگويد و اينكه دشمن جديدي براي اعراب در منطقه وجود دارد. اسراييل به جاي دشمن در حال تبديل شدن به يك متحد براي اعراب است. اين زمينهاي است كه در آن نقش ايران و حمايت ايران از مقاومتي كه اسراييل و بخشي از غرب آن را تروريستي ميدانند، پررنگ ميشود. بنابراين سعي كردند اين را جا بيندازند كه «اسراييل متحد كشورهاي سني منطقه است. توافقات صلح در حال انجام است در حالي كه دشمني وجود دارد كه تهديدي براي همه است، اعم از كشورهاي سني و اسراييل. اين دشمن، ايران است كه از «جنبشهاي تروريستي» در منطقه، يعني مقاومت فلسطين حمايت ميكند». بنابراين اسراييل در تلاش است تا به كل منطقه حمله كند. اما ايران يك كشور گذرا نيست.
اگر به جمعيتهاي هزاران ساله ساكن در اين منطقه نگاه كنيم، عربها، فارسها و تركها را ميبينيم. ايران قدمتي تاريخي دارد. اين كشور در منطقه به رسميت شناخته شده و منافع خود را دارد. عرب و عجم اين منافع را ميشناسند. اسراييل بازيگري گذراست. به همين دليل سعي در تغيير معادلات منطقه دارد. اين اتهامات كه به جهاد اسلامي يا حماس يا مقاومت فلسطين وارد ميشود كه آنها از دستورات ايران پيروي ميكنند؛ گويي بخشي از اين اتحاد «شيطاني» عليه منافع غرب و جهان تلقي ميشود.
جرمي اسكهيل: آيا يك مركز فرماندهي وجود دارد كه در آن همه گروهها - چه ايران يا مقاومت اسلامي در عراق يا حوثيها در يمن، حزبالله، حماس، جهاد اسلامي فلسطين - توافقي رسمي در هماهنگي با مقاومت داشته باشند؟
محمد الهندي: وجود يا عدم وجود اين، بحث رسانهاي نيست. در حال حاضر مقاومت درگير يك نبرد است، يك رويارويي. جبهههاي پشتي وجود دارد. اين تمام چيزي است كه در اين مورد ميتوان گفت. اين چيزي است كه علنا شناخته و اعلام شده است. چيزي براي گفتن ندارم.
جرمي اسكهيل: تحليل سياسي فعلي شما از آنچه ممكن است در لبنان رخ دهد، چيست؟ به نظر ميرسد كه اسراييليها حداقل ميخواهند وارد نوعي جنگ شديدتر عليه لبنان و حزبالله شوند. به نظر ميرسد كه دولت بايدن از اسراييل در چنين جنگي حمايت خواهد كرد.
محمد الهندي: حزبالله اعلام كرد كه از 8 اكتبر يك جبهه پشتيبان باز كرده است و تا زماني كه تجاوز به غزه متوقف نشود، روياروييها در اين جبهه متوقف نخواهد شد. اكنون اسراييل تهديد به گسترش جنگ ميكند و برخي صداهاي تندرو در كابينه اسراييل خواستار جنگ تمام عيار در جنوب لبنان هستند. اما بعيد ميدانم. اول از همه، اسراييل خسته شده است. ارتش اين بازيگر در نوار غزه فرسوده شده است. نه ماه است كه نتوانستهاند چيزي را حل كنند يا به هيچ يك از اهداف اعلام شده خود دست يابند. در شنهاي نوار غزه در حال غرق شدن هستند. با وجود تمام خشونتها و كشتارها، گزينههاي اسراييل در غزه سخت است. خواه ماندن در غزه باشد يا عقبنشيني جزيي و استقرار مجدد و حفظ كريدور يا عقبنشيني كامل. اسراييل قادر به حل هيچ يك از مشكلات خود در غزه نيست. بنابراين چگونه ميتوان يك ارتش خسته را به جنگ در جنوب لبنان برد؟ آنها ميدانند كه حزبالله چندين برابر توان مقاومت در غزه را دارد.
از سوي ديگر اسراييل چه اهدافي در لبنان دارد؟ آيا اهداف نظامي يا اقتصادي حزبالله است كه آنها را هدف قرار دهد؟ اسراييل ممكن است حومه جنوبي بيروت را ويران كند. اما چه اهدافي در لبنان وجود دارد؟ هيچ. اسراييل صدها و شايد هزاران هدف نظامي و اقتصادي براي حزبالله دارد. آنها حدود دو هفته پيش برخي از اين اهداف را منتشر كردهاند. اهداف فيلمبرداري منتشر شد.
علاوه بر اين، آيا تصميم براي جنگ با لبنان يك تصميم صرفا اسراييلي است؟ يا در تصميمي كه ميتواند به جنگ منطقهاي ختم شود كه مهار آن سخت باشد، به تاييد يا چراغ سبز امريكا نياز دارد؟ امريكاييها اكنون در موقعيتي نيستند كه در اين مقطع حساس انتخاباتي اجازه جنگي را بدهند كه ممكن است علاوه بر جنگ اوكراين و مسائل ديگر شرايط را پيچيدهتر كند. به همين دليل است كه من معتقدم تمام تهديدهاي اسراييل، به ويژه از سوي نتانياهو و گالانت، تهديد توخالي هستند.
جرمي اسكهيل: آيا تصور ميكنيد كه ملتهاي عرب خيانت كردهاند؟ به نظر شما رويكرد پيمان ابراهيم و ديگر مذاكراتي كه ايالات متحده براي عاديسازي روابط بين اسراييل و كشورهاي عرب انجام ميدهد نشاندهنده خيانت به آرمان فلسطين است؟
محمد الهندي: از زمان آغاز توافقات عاديسازي، پيمان ابراهيم، واضح بود كه اعراب موضع قبلي خود را كه در اجلاس سران كشورهاي عربي در بيروت در سال 2002 اتخاذ شده بود، كنار گذاشتند و تمايل به عاديسازي روابط با اسراييل دارند. آنها پيشتر ميگفتند كه مساله فلسطين از طريق راهحل دو دولتي حل ميشود. ولي در توافقات پيمان ابراهيم، آنها تصميم خود براي عاديسازي را گرفته بودند. با اين حال، اكنون ما 7 اكتبر را داريم. آنچه قبل از 7 اكتبر بود با آنچه بعد از آن وجود دارد، متفاوت است، از جمله براي رژيمهايي كه روابط خود را با اسراييل عادي كردهاند. چشمانداز اين رژيمها به نتيجه اين جنگ بستگي دارد. بنابراين همه منتظرند تا ببينند اين رويارويي در غزه چه به همراه خواهد داشت.
جرمي اسكهيل: من تاريخ شما را از دهه 1980 مرور كردهام و شما با بسياري از دولتهاي ايالات متحده در اين وضعيت بودهايد. جو بايدن چه جايگاهي در اين تاريخ دارد؟
محمد الهندي: ما به نوعي دلتنگ ترامپ، مناظرهها و اظهاراتش هستيم. بايدن را نبايد به عنوان يك شخص ديد، او نماينده حزب دموكرات است كه سياست روشني دارد. او يك متخصص است. بايدن يك تازه وارد در سياست نيست. او يك متخصص با تجربه زياد است. او يك عمر به عنوان سناتور، معاون رييسجمهور و غيره در سياست فعاليت كرده است. او يك كهنه سرباز است. او حزب دموكرات را به خوبي نمايندگي ميكند. او در عرصه بينالمللي تعادل خوبي ايجاد كرده است. هر چند او احتمالا با رهبري نبرد و آمدن به اسراييل و حضور در اولين كابينه جنگ اشتباه كرد.
من معتقدم محاسبات بايدن در اين زمينه او را شكست داده است. نتانياهو كه تجربه طولاني در برخورد با دولتهاي مختلف به ويژه در زمان انتخابات دارد، با دخالت بيپرده بايدن در جنگ، برنده اين پرونده بود. نتانياهو در دوره اوباما به كنگره رفت. او تجربه قبلي دارد. حالا كه به واشنگتن رفته سعي خواهد كرد تا زمان انتخابات امريكا در غزه صبر كند، به اين اميد كه در صورت پيروزي ترامپ در انتخابات، اوضاع حل شود.
دولت ايالات متحده، چه دموكرات و چه جمهوريخواه محدود است. آنها توسط لابيها، سرمايهداران، تاجران محدود شدهاند. انتخابات ايالات متحده تحت تاثير همه آن عوامل است. صادقانه بگويم، ما روي نتيجه آن انتخابات حساب نميكنيم.در سطح سياست مردمي در جامعه امريكا، در بين جوانان، تغييرات واقعي و صداهاي آزاد و انساني زيادي در دانشگاهها شنيده ميشود. حتي آن افسر امريكايي كه خود را به آتش كشيد، ما براي او بناي يادبودي نه فقط در غزه، بلكه در قلب خود ميسازيم. اينها اظهارات كاملا قوي هستند. با اين حال، اين حركتهاي آزادانه و انساني سياستهاي حاكم بر ايالات متحده را تحت تاثير قرار نميدهد.
جرمي اسكهيل: اگر ترامپ به جاي بايدن پيروز شود، وضعيت فلسطينيها بهتر ميشود؟
محمد الهندي: من معتقدم به اين بستگي دارد كه اوضاع در برخي مسائل چگونه تغيير كند. ترامپ، در پايان، درست مانند بايدن، به دنبال منافع امريكا خواهد بود. بنابراين تحولات منطقه، تحولات جهان، جنگ در اوكراين، تنش با چين، همه اينها عواملي هستند كه بر هر رييسجمهور امريكا، اعم از دموكرات يا جمهوريخواه تاثير ميگذارند. من معتقدم جهان در حال تغيير است، منطقه در حال تغيير است، مردم فلسطين در حال حركت هستند، مقاومت فلسطين ثابت كرده است كه بازيگري نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت. قدرتهاي منطقهاي وجود دارند كه از مردم فلسطين حمايت ميكنند. همه اينها بايد در نظر گرفته شود. جنگ در اوكراين، نتايج و روندهاي آن و قوانيني كه القا ميكند، درگيري با چين، همه اين مسائل روي رويكرد ترامپ يا هر رييسجمهور دموكرات، تاثير خواهد گذاشت.
وزن استراتژيك اسراييل در منطقه بدون شك تحت تاثير قرار گرفته است. كشورهاي منطقه، متحدان ايالات متحده، پس از اين شكست در 7 اكتبر و براي بيش از 9 ماه، اكنون چگونه به اسراييل نگاه خواهند كرد؟ اين مهم است. جهان به اسراييل چگونه نگاه ميكند؟ آيا اسراييل كه پيشتر از غزه به طرز فجيعي شكست خورده است، در چشم جهان و منطقه، متحدي قابل اعتماد براي حفاظت از منطقه و تامين امنيت و آينده سياسي و اقتصادي آن خواهد بود؟ بنابراين هر رييسجمهور امريكا در آينده اين تغييرات را روي ميز خواهد يافت و نميتواند آنها را ناديده بگيرد. به خصوص اگر او تاجري مانند ترامپ باشد.
دبيركل سازمان ملل با بياني صادقانه، انساني و قوي صحبت كرد و اسراييل را افشار كرد. ICC و ICJ به درستي اسراييل را تحت پيگرد قانوني قرار ميدهند. با اين حال، ما نگران هستيم كه طنين اين جنايات با گذشت زمان از بين برود. به همين دليل است كه براي ما بسيار مهم است كه ايالات متحده، به ويژه نسل جديد، اين رابطه را كه فقط مربوط به فلسطين نيست، حفظ كند. فلسطين به نماد مقاومت در برابر بيعدالتي، امپرياليسم و تجاوز به بشريت در كل تبديل شده است. اين جناياتي است كه در تاريخ بشريت بيسابقه بوده و براي اولينبار به صورت شبانهروزي پخش ميشود.
من ميخواهم يكبار ديگر تاكيد كنم، برخي صداهاي يهودي، به ويژه در ايالات متحده، بهتر از برخي اعراب و مسلمانان هستند. صهيونيسم يك ايده و يك سياست است. ممكن است عربها يا مسلماناني هم صهيونيست باشند. درست مانند صهيونيستهاي مسيحي و يهودي، صهيونيستهاي مسلمان نيز وجود دارند. بنابراين دوباره تاكيد ميكنم كه ما به همه آن صداها، آن صداهاي آزادهاي كه ميخواهند بشريت در پايان اين نبرد پيروز شود، احترام ميگذاريم و معتقديم نبرد ما در فلسطين، نبرد همه عليه بيعدالتي، تجاوز، كينه، نژادپرستي است: يك نبرد. در برابر همه آن شرارتهايي كه مردم امريكا با آنها مخالف هستند.
اين درگيري با پايان اين جنگ تمام نخواهد شد. اين يك درگيري آشكار است. ما ميدانيم كه اين صداها يك شبه به سياست تبديل نميشوند، ولي اين صداها در آينده تاثير قابل توجهي خواهند داشت. نمونههاي مهم امريكايي مانند راشل كوري كه در گذشته در رفح در مقابل بولدوزر ايستاده بود، وجود داشته است.
جرمي اسكهيل: من اعلاميه وزارت امور خارجه ايالات متحده را خواندم كه شما را به عنوان يك تروريست خاص تعيين كرده است و مايلم نظر شما را در مورد اين نامگذاري بشنوم.
محمد الهندي: من معتقدم امريكاييها محمد الهندي را نميشناسند. اين اسراييليها هستند كه من را به آنها معرفي كردند، بنابراين اين نامگذاري در نهايت اسراييلي است. آنها گفتند: «اينها تروريست هستند.» در آن زمان كه سالها پيش من را معرفي كردند، گفتند به عنوان معاون دبيركل جهاد اسلامي مسووليت اقدامات مقاومتي جنبش بر عهده من است. امريكاييها تصميماتي گرفتند كه هيچ ارزشي نداشت، مانند مسدود كردن داراييها . من هرگز به ايالات متحده نرفتهام و در بانكهاي امريكايي يا ساير بانكها نيز پولي ندارم. بنابراين اين تصميمات هيچ ارزش و تاثيري در زمين ندارند. اينها تصميمات عالي اسراييل است.
چهرهاي كه با تاسيس جنبش جهاد اسلامي مرتبط است، عبدالعزيز عوده نام داشت. او پس از توافق اسلو به غزه بازگشت. يك روزنامه امريكايي در آن زمان درباره او نوشت كه او يكي از اعضاي موسس جهاد اسلامي است و نام او را در ميان چهار نامي ثبت كرد كه خطرناك و تحت تعقيب هستند. به او گفتند امريكاييها در مورد شما چنين و چنان ميگويند. گفت مهم نيست. آنچه مهم است، اين است كه اسراييل حقيقت را ميداند.
امريكاييها منطقه را تنها با يك دريچه ميبينند كه آن هم اسراييل است، زيرا پروژه آنهاست. بنابراين همه آن تصميمات براي مقاومت هيچ اهميت و ارزشي ندارد، بلكه ما را مصممتر ميكند.
جرمي اسكهيل: آيا پيامي وجود دارد كه بخواهيد براي مردم امريكا يا دولت ايالات متحده ارسال كنيد؟
محمد الهندي: مردم امريكا مردمي آزاد هستند. تحركاتي كه در دانشگاههاي امريكا ميبينيم و صداي شخصيتهاي مهم امريكايي ما را اميدوار ميكند. ما از همه اينها قدرداني ميكنيم و معتقديم كه بشريت به زودي پيروز خواهد شد. در فلسطين اين وظيفه ماست كه با پروژه صهيونيستي به عنوان تهديدي نه تنها براي فلسطينيها، بلكه براي كل منطقه مبارزه كنيم. بهطور خلاصه، هيچ امنيت و ثباتي در منطقه وجود نخواهد داشت مگر اينكه مردم فلسطين به حداقل حقوق خود دست يابند. اكنون توفانالاقصي به شكلي كه هيچ كس قادر به پيشبيني آن نبود، درگيري را به نقطه اول بازگردانده است. اين تنها پيام حماس نيست، اين پيام كل مردم فلسطين است.