پزشکیان در گفتوگو با رسانه رسمی رهبری خبر داد
جمعبندی نهایی کابینه پس از مشورت با رهبری
گروه سیاسی| مسعود پزشکیان ريیسجمهور منتخب میگوید: قدم اول این بود که به تمام جریانات، گروهها و شخصیتهای سیاسی اعلام کردیم که افراد موردنظر خودشان را که میتوانند به دولت کمک کنند، معرفی کنند تا وفاق ملی شکل بگیرد. توسط هر کدام از اینها-چه جریانات اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل و چه افراد و شخصیتهای سیاسی- یک فهرستهایی ارائه شد و نهایتا اینها دارد پالایش میشود تا به یک جمعبندی چهار،پنج نفره برای هر جایگاه برسد. در آخر، طبیعتا خدمت مقام معظم رهبری خواهیم رفت و با هماهنگی و مشورت با ایشان به یک جمعبندی نهایی خواهیم رسید که اینها را بتوانیم معرفی کنیم. پزشکیان درخصوص ترکیب کابینه و مکانیسم انتخاب آن میگوید: الان اگر جایی از کشورمان مشکلات و گرفتاریهایی دارد، به خاطر اختلافاتی است که به آن دامن میزنیم و افزایش میدهیم. باید دست از این اختلافات برداریم. ما نماز را اقامه میکنیم؛ «اقامه نماز» یعنی رفتن به طرف صراط مستقیم، یعنی «و اعتصِموا بِحبلِالله جمیعاً و لا تفرّقوا».
برای اینکه ما بتوانیم در معرفی افراد کابینه به مجلس یک چنین کاری را بکنیم، قدم اول این بود که به تمام جریانات، گروهها و شخصیتهای سیاسی اعلام کردیم که افراد موردنظر خودشان را که میتوانند به دولت کمک کنند معرفی کنند تا وفاق ملی شکل بگیرد. توسط هر کدام از اینها -چه جریانات اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل و چه افراد و شخصیتهای سیاسی- یک فهرستهایی ارائه شد و نهایتا اینها دارد پالایش میشود تا به یک جمعبندی چهار،پنج نفره برای هر جایگاه برسد. در آخر، طبیعتا خدمت مقام معظم رهبری خواهیم رفت و با هماهنگی و مشورت با ایشان به یک جمعبندی نهایی خواهیم رسید که اینها را بتوانیم معرفی کنیم. به هر حال، این جمعبندیای که دارد اتفاق میافتد حاصل مجموعه نظراتی است که از کل جریانها و مدیران سیاسی کشور توانستهایم به دست بیاوریم. حالا اینکه چقدر موفق شویم، دیگر باید صبر کنیم ببینیم کار به کجا خواهد رسید؛ چون این یک تجربه جدیدی است. او درخصوص زمانی که برای معرفی کابینه پس از مراسم تحلیف نیاز دارد، میگوید: جمعبندیهایی که گفتم، اگر انجام شود، هرچه سریعتر تلاش خواهیم کرد خدمت رهبر انقلاب برویم و مشورت و هماهنگی نهایی را هم آنجا انجام بدهیم تا نهایتا فهرستی را که از جمعبندی افراد معرفیشده توسط جریانات مختلف به دست آمده، انشاءالله با تفاهم و رضایت کامل بتوانیم معرفی کنیم. ما سیاستهای کلی مقام معظم رهبری را داریم؛ حتی در این مناظرات و انتخابات هم میگفتم این سیاستها چراغ راهنمای مسیر است و هدف ما را مشخص میکند. بعد از این، برنامهای است که کارشناسان و عقلا و مدیران و مسوولان ما در جهت آن سیاستها باید بنویسند. طبیعتا اگر ما این را بپذیریم و قانونی بنویسیم که در جهت سیاستهای نظام باشد و خودمان را مسوول اجرای آن بدانیم و بعد بخواهیم در جهت آن حرکت کنیم، اختلاف و دعوا بیمعنی است؛ اما اگر من از خودم یک قانونی یا یک جهتگیری دیگری را تعریف کنم که در جهت آن سیاستها نباشد -حتی اگر این حرف یا جهتگیریای که من میخواهم ارائه بدهم خوب هم باشد- هرج و مرج میشود.
پزشکیان ادامه داد: تا زمانی که به یک تصمیم و یک هدفگیری نهایی نرسیده باشیم، میتوانیم سلایق خودمان و افکار خودمان و جهتگیریهای خودمان را داشته باشیم؛ اما وقتی تبدیل به سیاست و قانون شد، اختلاف کردن و زیر میز زدن و نپذیرفتن، چیزی جز هرج و مرج ایجاد نمیکند. من و دولتم و همه قوایی که وجود دارند اگر پایبند به آن سیاستها بودیم و برنامههایی که مینویسیم در جهت آن سیاستها باشد، اختلاف یا تفرقه و دعوا کردن بیمعنی است. اگر هم کسی بگوید یک مسیری بهتر از آن مسیر قانونی هست، آن را هم میشود با روشهای علمی بررسی کرد؛ اگر مشاهدات علمی و مستندات مکتوب دانشگاهی و تجربه مشخص منطقهای در مورد آن پیشنهاد وجود داشته باشد که نشان دهد بهتر و تجربه موفقتری است، باید ارائه شود تا بپذیریم؛ حرف حق را باید پذیرفت. جهتگیری کشور باید به سمت هدفی باشد که قرار بود در مملکت موفق شویم. قرار بود جهل و تبعیض و خلاف را در این مملکت حذف کنیم و یک جامعه انسانی درست کنیم. در اقتصاد، قرار بود بهترین باشیم. قرار بود دانشگاههای ما الهامبخش، نوآور و خلاق باشند. چیزهایی که در سیاستهای کلی هست، اهداف بسیار باارزشی است. در نتیجه، هم مجلس، هم دولت، هم قوه قضايیه و نهادهای دیگر و سازمانهای امنیتی، همه باید دست به دستِ هم بدهیم تا به آن اهداف سیاستهای کلی برسیم. اگر به آن اهداف برسیم، دیگر فقر و بیکاری، جهل و خلاف و دزدی بیمعنی خواهد شد.
وقتی هدفمان روشن است، این دیگر معنی ندارد که ما با هم دعوا کنیم؛ مگر اینکه شما نظرتان این باشد و بگویید این راه را نرویم و راه دیگری را برویم که خب مستند دلیلتان را باید بیاورید که چرا این راه بهتر است؛ آنوقت ما هم میپذیریم. اگر براساس حرف درست علمی با هم بنشینیم و بحث کنیم، دیگر اختلاف کردن معنی ندارد. ما در پزشکی یک بحثی داریم با عنوان «Evidence-based medicine»؛ یعنی «طبابت براساس شواهد.» فرض کنید من یک استاد تمام دانشگاه هستم با چهل سال سابقه و موفق هم باشم؛ در این صورت، روشهایی را برای معاینه، عمل یا درمان دارم و اجرا میکنم. اگر مستندات و تحقیقاتی که امروز شکل گرفته نشان بدهد یک روشهایی بهتر از روش من وجود دارد، آنوقت دیگر من نمیتوانم بیایم بگویم «نه، من خودم تجربه کردهام، این راه بهتر است.» سند و دلایل و تحقیقات نشان میدهد این راهی که الان تازه به وجود آمده بهتر از راهی است که من میگویم؛ آنوقت دیگر من حق ندارم بگویم «نه، من خودم مثلا استادم، جراحم، تجربه دارم، چهل سال است که دارم این کار را میکنم و نتیجه گرفتهام»؛ دلایل و مستندات جهانی نشان میدهد این یکی روش تاثیرگذارتر است، کمهزینهتر است، باکیفیتتر است؛ خب باید بپذیرم.
رییسجمهور منتخب درخصوص مکانیسم شکلدهی به کابینهای کارآمد برای حل مشکلات اقتصادی گفت: مشکل ما الان در کشور این است که براساس ارتباطات دوستی و رفاقت یا شاخصهای ذهنی خودمان افراد را انتخاب میکنیم، ولی از نظر علمی شاخصهایی وجود دارد که شاید در ذهن ما نگنجد. ما گفتیم اساتید مدیریت دانشگاهی یکسری شاخصهایی را برای اینکه بتوانیم این آدمها را انتخاب کنیم دربیاورند؛ یکسری شاخص را درآوردند که حتی ما این شاخصها را اعلام کردیم. بعد، به همه هم گفتیم هر کس نسبت به این شاخصها مشکل دارد، اعلام کند تا اگر کم است، زیاد کند و اگر شاخصی اشکال دارد، حذف شود. بالاخره، یک شاخصهایی را درآوردهایم. البته ما باید دقیقتر شاخصها را دربیاوریم که هر کسی نمره داد، تکرارپذیر باشد؛ یعنی اینجور نباشد که من یک نمره صد بدهم، یکی بیاید نمره صفر بدهد. وقتی یکی صد میدهد، یکی صفر میدهد، یکی پنجاه میدهد، معلوم است هنوز آن اندازهگیریها درست نیست که اگر درست باشد، همه باید یک جور نمره بدهند. مثلا سالهای خدمت، مثلا اثرگذاری در کاری که انجام داده، مثلا پاکدستی و نداشتن سابقه سوء؛ اینجا دیگر نمیشود کسی را که سابقه نداشته، یکی بگوید دارد، یکی بگوید ندارد؛ باید دلیل بیاورد که هست یا نه. در نتیجه، قدم اول این بود که شاخص دربیاوریم. بحث دوم این بود که به تمام کنشگران جامعه این شاخصها را اعلام کنیم و بگوییم شما افرادی را که میشناسید، طبق این شاخص به ما معرفی کنید. قدم سوم این بود که این افرادِ معرفیشده را براساس شاخصها پالایش کنیم و برایشان نمره بگذاریم و بعد هم وقتی پالایش شد، نهایتا مشورت و هماهنگی لازم را ما خدمت مقام معظم رهبری انجام بدهیم تا بتوانیم به آن نهایتِ چیزی که دنبالش هستیم، برسیم. اینکه به آن معیارها خواهیم رسید یا نه، هنوز کاملا مطمئن نیستم؛ ولی ما تلاشمان را کردیم تا بتوانیم همه نظرات و جریانها را براساس این شاخصها بسنجیم و افراد موردنظر را انتخاب کنیم تا بتوانیم کار را انجام بدهیم.
او درباره شاخصهای مدنظرش برای انتخاب کابینه خاطرنشان کرد: پایبندی به قانون، صداقت، پاکدستی، راستگویی، حُسن شهرت، باور به سیاستهای کلی، باور به قانون برنامه و اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی. بالاخره فرد اگر پاکدست و صادق نباشد -که البته این موارد بازهم نسبی است- نمیتوان او را انتخاب کرد. پزشکیان درباره راهبرد مشخصاش برای حل مشکل فقر یادآور شد: من نسخه فوری برای یک چنین چیزی ندارم. حالا باید بنشینیم با کارشناسها صحبت کنیم. آنچه فوری و ضروری است، اول رفع اختلافات، دست به دستِ هم دادن و با هم پیش رفتن است. در هر حرکتی که داریم، اگر آدمهای قدرتمندی مقابل هم قرار بگیرند، یعنی هیچ حرکتی نمیکنیم. ما در کشور ناترازی انرژی داریم و در حال حاضر برای خرید بنزین، ۸ میلیارد دلار پول میدهیم؛ یعنی بنزین را مثلا حدودا ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان میخریم، بعد ۱۵۰۰ تومان میفروشیم! خب تا کجا میتوانیم این کار را بکنیم؟ مثال دیگر مصرف برق است. ما به اندازه کل اروپا مصرف انرژی، برق و امثال آن را داریم؛ این از نظر علمی کار درستی نیست. من به دوستان خودمان میگویم چرا همه چراغهای اینجا را روشن میکنید یا چرا کولرها را طوری تنظیم میکنید که محیط را خیلی خنک کنید. از آن طرف نمیتوانیم به کارخانههایمان برق بدهیم و از این طرف هر طوری که دلمان میخواهد، از برق، گاز و سایر منابع انرژی استفاده میکنیم. پس باید اول رفتار خودمان را در رابطه با این ناترازیهایی که در کشور ایجاد شده، اصلاح کنیم. این با همدلی و هماهنگی امکانپذیر است. باید بپذیریم اگر برق، گاز، نفت، سوخت و سایر منابع انرژی را همینطور بدون حساب و کتاب هدر بدهیم، به ضرر همه ما است. اگر ما با هم هماهنگ باشیم و بپذیریم، به همدیگر کمک میکنیم.