• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۷ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5801 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۲ تير

فرهنگ و عمق راهبرد مائوئيستي

در سال‌هاي گذشته از جمله در جمع اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي (مورخ 29/9/96) دولت سايه ايشان طرحي را پيش مي‌افكند كه نهاد دولت فقط يكي از ابزارهاي فرهنگي آن طرح است و راه برون‌رفت اين شورا از ناكارآمدي خود را ارتقاي سطح آن به قرارگاه مركزي فرهنگي كشور برمي‌شمرد. طرح چنين مباحثي صريح و شفاف در كارزار انتخاباتي به ويژه در ميان اهالي فرهنگ و هنر نمي‌تواند مفيد و سودمند باشد. به همين دليل ايشان ديدگاه حقيقي خود را در بخش فرهنگ در سايه مطرح مي‌كند و نمي‌خواهند و نمي‌تواند از آن به صراحت و آشكاري پرده بردارد. در اين جلسه، ايشان نقش قرارگاهي شوراي عالي انقلاب فرهنگي را «نقش هدايت و عمليات» ذكر كرده است؛ يعني قرارگاهي با تمامي اختيارات از سياستگذاري و اجرا تا نظارت. در چنين ديدگاهي فرد و جامعه فرهنگي و هنري فقط مي‌توانند و بايد نقش سرباز فرهنگي را بازي كنند. در اين ديدگاه مديريت و برنامه فرهنگي، امري فراتر از دولت است كه همانند «شوراي امنيت كشور» (اقرار مكرر و اظهارات مصرح ايشان در جلسات متعدد) بايد براي خنثي‌سازي ترفندهاي نرم دشمن طراحي و اجرا شود. منظور ايشان از روي كار آمدن مديران فرهنگي با نگرش و بصيرت عمق راهبردي همان مديران امنيتي/ فرهنگي است كه به امنيت بيش از فرهنگ اصالت مي‌دهند و فرهنگ همان فرهنگ امنيتي و دولتي  و بلكه  حاكميتي است. 
شايد تصور شود كه اين ديدگاه صرفا نمود و نماد يك جريان افراطي و تندخوي و اقتدارگرا همانند دكترين مصباح‌يزدي و شاگردان ايشان و محافل سايه‌نشين است كه تلقي و ديدگاه‌شان از دين و اسلام تفكري تحجرگرا و قشري‌گرايانه و ضد مردمسالاري و اصل آزادي قانون اساسي در قلمروی فرهنگ و انديشه است. اما مساله كمي عجيب‌تر است! با كمي دقت و توجه به نوع منطق و استدلال و ادبيات ايشان و جريان فرهنگي مقوم و مدافع وي، فرآيند درك و فهم مباني و سرچشمه‌هاي فكري و آبشخور فرهنگي و برنامه‌ريزي كلان و خرد ايشان را پيچيده‌تر مي‌كند. 
اولا؛ زبان دولت سايه و دكتر جليلي زبان ديني نيست. كليدواژه‌هايي كه ايشان به كار مي‌برد، مانند فرصت، تهديد، قوت و ضعف كه در شعار تبليغاتي ايشان (يك جهان فرصت، يك ايران جهش) هم نمود بارز دارد و به نحو ملال‌آوري تكرار مي‌شود، زبان شبه علمي متعارف و علوم انساني تجربي است. ايشان خيلي مي‌كوشد كه خود را صاحب نظر علم روز با زبان فناوري نشان بدهد. ثانيا؛ رويكرد روستايي‌محور برنامه‌هاي ايشان و اين شعار كه هر روستا و فرد روستايي يك فرصت است و يك شكوفايي، اين فرصت مبتني بر شكوفايي استعداد روستاييان بر اساس سنت و تاريخ و سبك زندگي اصيل روستايي نيست، بلكه دامنه و تعريف اين فرصت و هدايت و عملياتي شدن آن را برنامه سايه‌اي و محفلي ايشان تعيين و تجويز مي‌كند. نكته عجيب شباهت اين برنامه به نگرش مائو و برنامه راهبردي مائوئيسم است براي متحول كردن روستاها به عنوان نيروي انقلاب و جهش اقتصاد سوسياليستي در برابر نيروي شهري انگل و فاسد بود كه مي‌خواست روستاها را به عنوان كانون تحول و برنامه اقتصادي خود با ديكته كردن طرح‌هاي دستوري خود شكوفا سازد كه البته شكست خورد و به فاجعه انجاميد. نگرش و برنامه دكتر جليلي با اين تجربه شكست خورده چيني قرابت و همسويي عجيبي دارد و شايد رونوشتي از آن باشد. مائو در انقلاب فرهنگي چين خود به نقش برجسته دهقانان و روستاييان در انقلاب سوسياليستي باور داشت و براي فرهنگ در برپايي اقتصاد سوسياليستي نقش و اهميتي متمايز قائل بود. نيرويي كه مائو مي‌خواست اين انقلاب را پيش ببرد، چيزي نبود جز لشكر جوانان، تهيدستان شهري، روستاييان و دانش‌آموزاني كه بازوبندهاي سرخ مي‌بستند و براي برخوردهاي سخت و خشن با منتقدان، استادان دانشگاه، روزنامه‌نگاران و روشنفكران، مهيا و تحريك مي‌شدند و با ترفندهايي مانند جنبش بگذاريد يك صد گل بشكفد، كشمكش‌ها و قطب‌بندي‌هاي ايدئولوژيك بر سر قدرت را دامن و مخالفان و منتقدان خود را شناسايي و سركوب مي‌كرد.
از اقدامات فرهنگي مائو مي‌توان اين موارد را برشمرد: دخالت ارتش سرخ بر نوع پوشش مردم/عدم تحمل آرايش موي بلند سر/پوشيدن شلوار تنگ/كفش‌هاي نوك تيز يا هر عاملي كه نماد فرهنگ غرب باشد. در تفكر و مباني فرهنگي مائوئيسم انسان موجودي انقلابي- روستايي است كه در روند انقلاب، نيروي انقلابي بايد به منزلت كادر حزب ارتقا يابد و برنامه حزب يعني همان عمل صالح انقلابي را  كارگزاري كند  و بس. 
شباهت‌هاي نگرش و بينش بصيرتي دكتر جليلي و فهم و درك او از انقلاب و مردم همين است كه اهالي فرهنگ و هنر بايد كادر و سرباز قرار مركزي انقلاب فرهنگي باشند و برنامه‌هاي هدايتي و عملياتي آن را كارگزاري كنند. در اين تفكر، اهالي فرهنگ و هنر حقي ندارند كه سرنوشت فرهنگي و هنري كشور را با خلق آثار خود رقم بزنند و نقش‌آفريني كنند. قرارگاه مركزي فرهنگي و هنري يعني قرارگاه امنيتي و سياسي كه با كنترل و نظارت هوشمند و فناورانه، خطاهاي مولدان و توليدات فرهنگي و هنري را رصد و موارد سازنده آن را تقويت مي‌كند. عجيب نيست كه آقاي نبويان از اصحاب و نزديكان حلقه فكري ايشان مي‌گويد ما بايد از تجربه چين براي كنترل و مهار شبكه‌هاي اجتماعي  و فضاي مجازي  بهره  بگيريم.
اما هنوز هم نكته عجيبي در اين حلقه سايه‌انديش و سايه‌منش و سايه‌پرور وجود دارد. در اين ديدگاه انسان چه تعريفي دارد؟ در تفكر شيعي انسان موجودي مختار و خليفه‌الله كه مي‌تواند از مرتبه حيواني به قرب الهي نائل شود و اشرف موجودات است كه از كثرت و تنوع خلقي و خُلقي فرهنگي شعوبي و قبايلي، شهري و روستايي برخوردار است كه تمايز قومي و گروهي آنها در سير شكوفايي  و رستگاري با تقوي  محك مي‌خورد.
اما مباني سكولار و علم‌زده دكتر جليلي با اين نگرش اصيل اسلامي و شيعي فرسنگ‌ها فاصله دارد. جمله زير را كه جزيي از برنامه ايشان در كارزار انتخاباتي سال 92 بود، به سادگي مي‌توان كشف محجوب كرد و فهم وي از انسان و به‌طور طبيعي، از فرهنگ را نشان داد؛ وي در تبيين «دكترين توليد به مثابه جهاد» (رونوشتي از انقلاب توليد روستايي مائويستي با زرورق ادبيات ديني) مي‌نويسد: «عرصه‌هاي توليد در اين دكترين (دكترين توليد به مثابه جهاد) در يك گستره وسيع قابل طرح است: توليد كار، توليد علم، توليد فناوري، توليد ثروت، توليد معرفت، توليد فرصت، توليد عزت و منزلت، توليد كالا و توليد انسان‌هاي كارآمد؛ اينها همه شووني از توليد تلقي مي‌شوند و همه اين شوون خود شعاعي از جهاد في سبيل‌الله كه اين طرز تلقي خود تامين‌كننده امنيت و اقتدار و پيشرفت كشور است»  (روزنامه خراسان 21 خرداد 92) .
در اين مباني شبه‌ديني، عزت، منزلت، انسان كارآمد همانند كالا محصول توليد و فرآورده قرارگاه مركزي انقلاب فرهنگي و جزيي از برنامه و دكترين «توليد» دولت سايه ايشان است. در اين نگرش شبه‌ديني و به واقع شرق‌زده و مائوئيستي شكست خورده، انسان محصول دولت و كادر قرارگاه فرهنگي است نه انسان طبيعي و آزاده و مختار. ايشان به تبع استاد خود به واقع مردم را در نظام توليد معرفت و هدايت و سعادت هيچ كاره مي‌داند و دولت سايه همان نقشي را در جهان فرهنگي ايفا مي‌كند كه خدا و انبيا و ائمه در نقش هدايتي ايفا مي‌كنند با اين تفاوت كه انبيا و ائمه براي خود نقش عملياتي قائل نبودند و فقط مذكر و راهنما بودند و ايشان و فرقه مصباحيه نقش عملياتي هم براي خود افزوده‌اند. اين تفكر را مقايسه كنيد با تفكر شيعي پيروزي خون مظلوم بر شمشير قرارگاه‌هاي فرهنگي! افسوس كه پيام و كلمه معنايي انقلاب اسلامي قرار بود جهانشمول و راهنماي اصلاحات گورباچف در شوروی باشد، امروز دولت سايه مصرف‌كننده محصولات و كالاهاي توليدي دست چندم  و  بنجل چيني است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون