روايت شبكه هرمي ترور
بنياد هابيليان |در نظام ليبرال سرمايهداري، ارزش محوري و دال مركزي، پول و سرمايه است و همه فعاليتها بايد به افزايش پول و سرمايه منتهي شود. تاريخ چند قرن اخير ثابت كرده كه تمامي ارزشهاي انساني و دستاوردهاي تمدن بشري قرباني كسب پول و سرمايه شده است. به عنوان مثال بردهداري كه اوج آن در قرنهاي هجدهم و نوزدهم ميلادي بود، ميليونها انسان را به بند كشيد و به كام مرگ كشاند فقط و فقط براي رقابت دولتهاي غربي براي كسب ثروت بيشتر. گرچه تروريسم تاريخي به قدمت تاريخ بشر دارد، اما تروريسم نوين و هدفمند تاريخچهاي جديد دارد و تنوع روشهاي آن نيز به چند سده اخير ميرسد. در حقيقت تروريسم نيز همچون ديگر ابزارها، ابزاري است در خدمت نظام سرمايهداري براي كسب پول بيشتر و از همين رو است كه امروزه شبكه پيچيده و گستردهاي از جريانها و گروههاي تروريستي را در اقصينقاط دنيا شاهد هستيم كه اگرچه در ظاهر هيچ ارتباطي با يكديگر ندارند، اما همچون يك شبكه هرمي به يكديگر متصل هستند و در راس هرم به يك نقطه مشترك ميرسند. واقعيت اين است كه ايالات متحده كه امروز نماد نظام ليبرال سرمايهداري است همه ابزارها را به كار گرفته تا عمده سرمايه دنيا را در اختيار داشته باشد و با فشار پول و سرمايه، نقش خود را به عنوان كدخدا در دهكده جهاني و كنترلكننده رفتار ديگر كشورها ايفا كند و در اين ميان تروريسم ابزاري موثر براي ايفاي اين نقش است.
از همين رو است كه وقتي جريانشناسي گروههاي تروريستي را در نقاط مختلف دنيا بررسي ميكنيم درنهايت به يك نقطه مشترك ميرسيم. در حقيقت ايالاتمتحده يا جريانهاي تروريستي را به وجود ميآورد يا آنهايي را كه به وجود نياورده در ميانه راه به خدمت ميگيرد و در راستاي اهداف خود قرار ميدهد. در اين ميان رژيم صهيونيستي كه نطفه نامشروعش در همان بدو پيدايش با حمايت دولت امريكا شكل گرفته، تروريسم را به عنوان پشتوانهاي اساسي براي ادامه بقا بهكار گرفته است و بيجا نيست اگر بگوييم كه پيچيدهترين شبكه ترور در دنيا در اختيار دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي رژيم تلآويو است. شهيدان شيخ احمد ياسين، فتحيشقاقي، عبدالعزيز الرنتيسي، سيدعباس موسوي و عماد مغنيه تنها نمونه محدودي از هزاران ترورهاي اين رژيم است. اما همانگونه كه در مقدمه گفته شد، تروريسم ابزاري در دست نظام ليبرال سرمايهداري غرب است و اجزاي اين شبكه در يك ساختار هرمي به يكديگر متصل هستند. از جمله ديگر اعضاي اين شبكه، گروهك تروريستي منافقين است كه از قضا روابطي هدفمند با رژيم صهيونيستي دارد. در حقيقت رژيم صهيونيستي و گروهك منافقين به عنوان دو بازوي تروريستي نظام سرمايهداري در منطقه غرب آسيا عمل ميكنند و نقطه هدف آنها نيز جمهوري اسلامي ايران است. اوج اين همكاري آنها در ماجراي پرونده هستهاي ايران ظهور كرد، آنجايي كه «سيمور هرش» از برجستهترين روزنامهنگاران امريكايي فاش كرد كه اطلاعاتي كه منافقين از فعاليتهاي هستهاي ايران منتشر كردند ساخته و پرداخته دستگاههاي اطلاعاتي رژيم بوده است. البته اين تنها همكاري اين دو نهاد تروريستي نبوده و بارها اين همكاريها و تبادل اطلاعات صورت گرفته است. مثلا در سال 2005 مريم رجوي سركرده گروهك منافقين سفري به نروژ داشت و به گفته برخي مطبوعات اين كشور، در اين سفر طي دو مرحله ملاقاتي با ديپلماتهاي رژيم داشته است. همچنين «اليعيزر تسفرير»، رييس دفتر سازمان جاسوسي موساد در كردستان عراق در گفتوگويي با راديو ارتش رژيم صهيونيستي گفته است كه برخي آموزشهاي اين سازمان جاسوسي به جريانهاي معارض در پادگانهاي گروهك منافقين در زمان استقرارشان در عراق صورت ميگرفته و اين همكاري به دليل شراكت راهبردي رژيم با منافقين بوده است. اينها و بسياري ديگر از اسناد مختلف نمايانگر روابط هدفمند رژيم صهيونيستي و گروهك منافقين است و ثابت ميكند كه اگرچه گروهك منافقين در ظاهر خود را همراه با ملت مظلوم فلسطين نشان ميدهد، اما در واقع با دشمنان اين رژيم روابط هدفمند و راهبردي دارد. شايد به همين دليل است كه بهرغم گذشت بيش از 8 ماه از جنايات رژيم صهيونيستي در غزه، صدايي از اين گروهك عليه شريك راهبردياش شنيده نميشود!