• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5116 -
  • ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۴ دي

روايت زندانيان از زندان مركزي اصفهان

عجايب شهر

بهاره شبانكارئيان

اين گزارش روايت 3 زنداني از زندان مركزي اصفهان است. عجيب اما واقعي است...

تمام زندانيان بيچاره هستند. زمان گذشته اگر يك نفر مجرم راهي زندان مي‌شد، دولت مجبور بود نانش را تا زماني كه در زندان است، بدهد. مانند ژان والژان در بينوايان «كه او را به خاطر دزديدن تكه ناني به زندان بردند و پانزده سال در زندان هر روز يك قرص نان كامل خورد!» اما حالا اين زنداني است كه بايد ماهي چندين ميليون در زندان خرج شكمش كند و لباس بخرد و نان بخرد و...اولين زنداني مي‌گويد: «بعضي از هم‌بندي‌هاي ما ماهي ۱۲ ميليون تومن هم خرج مي‌كنن...»
دومين زنداني مي‌گويد: «اينجا خودش يه دانشگاه است. خيلي‌ها هر چيزي كه بلد نبودن اينجا ياد گرفتن...» سومين زنداني نيز مي‌گويد: «به قدري غذاي اينجا بي‌مزه و بي‌كيفيت است كه مجبوريم خودمون غذا بخريم، تخم‌مرغ بخريم. اونقدر هم هر شب بهمون خيار و نون پنير دادن همه زندانيا مريض شدن و سردي‌شون كرده...»
اين حرف‌ها وقتي شنيده مي‌شود كه هر سه اين زندانيان پس از اتمام حرف‌هاي‌شان يكي پس از ديگري گوشي تلفن را مي‌گيرند تا براي خبرنگار اعتماد داخل زندان مركزي اصفهان را به تصوير بكشند. تصويري به رنگ خاكستري كه به سياهي تمايل دارد. هر سه اين زندانيان مرتكب قتل شدند.

زنداني اول 
او فضاي زندان مركزي اصفهان را اين‌گونه شرح مي‌دهد: «مگه ما چقدر پول داريم؟! اكثرا در اين زندان زندانيان، قتل كردند. حالا بعضي‌ها دارن از قبل پول دارن. يعني طرف يا تو كار مواد مخدر بوده حسابش پر پوله يا داره. يا خودش يا خانواده‌اش براش پول مي‌ريزن. اوني كه داره به اون زنداني كه نداره كمك مي‌كنه. مثلا اينجا زنداني كارتن‌خواب هم داريم. اومده زندان هنوز هم كار بيرونش رو انجام مي‌ده. زباله‌ها و آشغالا رو از بندها و حياط زندان جمع مي‌كنه. خود زنداني‌ها هم پول مي‌ذارن روهم و ماهي 100 هزار تومن بهش مي‌دن. خود زندان كه به اينا پول نمي‌ده بابت كارشون. بعضي از هم‌بندي‌هاي ما ماهي ۱۲ ميليون تومن هم خرج مي‌كنن. اوني هم كه نداره ماهي 2 ميليون تومن را خدا شاهده خرج مي‌كنه. اون زنداني كه مي‌گم 12 ميليون هم خرج مي‌كنه شايدم بيشتر خرج موادش هست. خب اينجا اكثر زندانيا مواد مصرف مي‌كنن. پول غذا مي‌دن. پول لباس هم همين طور. اينا همه خرج ديگه. لباس كه حق ندارن خانواده‌هامون بيارن مي‌گن لباس از فروشگاه خود زندان بخرين. حالا لباس چند؟ يه ژاكت ساده براي اين هواي سرد 400 هزار تومن. يه شلوار ساده 300 هزار تومن. جوراب هم كه ارزون‌ترينش 20 هزار تومن. 40 هزار تومنه. تو زندان و حياط با دمپايي تاب مي‌خوريم، مجبوريم جوراب پامون كنيم. اونايي هم كه ندارن، لباس‌هاي اونايي كه دارن آزاد مي‌شن رو مي‌گيرن تميز مي‌كنن مي‌پوشن. يا اونايي كه دارن براي اونايي كه ندارن خرج مي‌كنن. زندانيايي هم كه خيلي وضع ماليشون خرابه ناهارها يا شام‌ها رو از كنار زندانيايي كه غذا گرفتن مي‌خورن. اينجا مواد بخواد رد و بدل بشه خيلي گرونه. من خودم سيگار هم نمي‌كشم اما 15 نفريم كه هم خرجيم ماهي 300 هزار تومن مي‌ذاريم رو هم تا بتونيم خرج كنيم. اينجا شنيدم يك گرم شيشه 3 ميليون تومنه. ترياك يه گرمش اگه بيرون 10 هزار تومن باشه اينجا تو زندان 700 هزار تومنه. شيشه طرفداراش از همه بيشتره تو زندان. برا همينم اينقدر گرونه.»

زنداني  دوم
اين زنداني از زندان و اتفاقاتي كه در آن رخ مي‌دهد، مي‌گويد: «اينجا خودش يه دانشگاه است. خيلي‌ها هر چيزي كه بلد نبودن اينجا ياد گرفتن. بعضي زندانيا شيره درست كردن ترياك رو ياد گرفتن. من خودم تا حالا تو عمرم يه همچين چيزايي كه اينجا مي‌بينم رو نديده بودم. اينجا گلريزون هم گاهي مي‌كنن براي بعضي زندانيا. خود زندانيا جع مي‌شن و پول مي‌ذارن. با اينكه شب خاموشي مي‌دن اما اينجا خودشون آتيش درست مي‌كنن. به هر روشي كه شما فكرش رو كنين. چند وقت پيش هم از طرف زندان قرعه‌كشي كردن و يه سري از خانواده‌هاي زندانيا كه اسمشون تو قرعه‌كشي در اومد رو بردن مشهد براي زيارت. فكر كنم سه تا اتوبوس مي‌شدن.»

زنداني سوم
سومين زنداني در خصوص وضعيت غذا و آب در اين زندان توضيح مي‌دهد: «حالا درسته اينجا ما زنداني‌هاي كارتن‌خواب هم داريم ولي خود همين‌ها هم حاضر نيستن غذاي زندون رو بخورن. قرمه‌سبزي مي‌دن لوبياي نپخته، گوشت بدمزه كه فقط چربي داره. به قدري غذاي اينجا بي‌مزه و بي‌كيفيت است كه مجبوريم خودمون غذا بخريم، تخم‌مرغ بخريم. اونقدر هم هر شب بهمون خيار و نون پنير دادن همه زندانيا مريض شدن و سردي‌شون كرده. بعد زندانيا اعتراض كردن اونا هم كردن يه شب در ميان نون و پنير و خيار. زندانيايي كه وضع ماليشون خيلي خوبه ناهار و شام رو مي‌خرن. گاهي هم تن ماهي و تخم‌مرغ از فروشگاه اينجا مي‌خرن و خودشون درست مي‌كنن. به اونايي هم كه ندارن مي‌دن. اينجا اگه خودمون هواي خودمون رو نداشته باشيم كه هيچي. دو، سه هفته هم مي‌شه كه آب گرم زندان رو قطع مي‌كنن تا شب. شب هم يكي، دو ساعت باز مي‌كنن دوباره قطعش مي‌كنن. حالا درسته اينجا همه قتل كردن و حكمشون اعدام هست اما آدم كه هستيم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون