وفاي عهد
ز حد گذشت جدايي ميان ما اي دوست بيا بيا كه غلام توام بيا اي دوست
اگر جهان همه دشمن شود ز دامن تو به تيغ مرگ شود دست من رها اي دوست
سرم فداي قفاي ملامتست چه باك گرم بود سخن دشمن از قفا اي دوست
به ناز اگر بخرامي جهان خراب كني به خون خسته اگر تشنهاي هلا اي دوست
چنان به داغ تو باشم كه گر اجل برسد به شرعم از تو ستانند خونبها اي دوست
وفاي عهد نگهدار و از جفا بگذر به حق آن كه نيم يار بيوفا اي دوست
سعدي