سخت‌تر از بيماري سخت
درگذشت منيره فروغي رزيدنت بيمارستان امام حسين(ع) دانشگاه علوم پزشكي بهشتي باعث شد در توييتر فارسي كاربران به شرايط دشوار زندگي رزيدنت‌ها بپردازند و هشتگ «از رزيدنتي بگو» را داغ كنند. آ‌نچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست.
«رزيدنت بودن از بيمار صعب‌العلاج بودن هم ترسناك‌تره توي بيمارستاناي ايران»، «رفتار رزيدنت‌هاي سال بالا با سال پاييني‌هاشون در مودبانه‌ترين لفظ شرم‌آوره»، «هر بار كه صحبت از رزيدنتي ميشه من تپش قلب مي‌گيرم. سعي مي‌كنم خودمو دور كنم كه نشنوم»، «من رزيدنت كاركن وسواس خوبي بودم كه تقريبا بي‌اشتباه گذروندم و هيچ‌وقت بازخواست نشدم. هيچ‌وقت تو هيچ جلسه‌اي منو بلند نكردن و نشُستن! از اون تعداد رزيدنتايي بودم كه سعي كردم چيزي نشنوم»، «دوستم كه رزيدنت بيمارستانه توي ايتاليا، سالي چهار هزار يورو شهريه پرداخت ميكنه، تمام مسووليت بخش گردنش هست، ولي ماهي ۱۵۰۰يورو حقوق ميگيره از بيمارستان، ماهي ۲ميليون رزيدنتي ايران بي‌عدالتيه واقعا!»، «ميدوني داستان رزيدنتي چيه؟ اينكه هر حركتي، هر حركتيا، باعث ميشه رزيدنت سال بالات دلش بخواد براي سرگرمي خودش تو رو مورد تحقير و فحش قرار بده»، «رزيدنت‌هاي پزشكي يكي از مظلوم‌ترين قشرهاي جامعه هستند. ساعت‌هاي كاري بالا و فشارهاي زياد و حقوق بسيار پايين كه در حد دو تا سه ميليون تومان است، آسيب‌هاي رواني بسياري براي رزيدنت‌هاي پزشكي تخصصي به همراه داشته»، «گاهي فقط ۱۰ دقيقه فرصت دارند كه بخوابند»، «چيكار ميكنين آخه با روان دانشجو. والا اردوگاه جلوي اين رزيدنتي كم مياره»، «بعد توقع داريد آدمي كه چهار سال سيستماتيك آزارش داديد در بهشت پزشكان بمونه؟» «به خودم قول دادم اگه رزيدنت سال بالا كار غير عرف بخواد، زور بگه، بيگاري مسخره بكشه، جلوي بيمارستان به صورت ناشناس از خجالتش در بيام»، «اين هشتگ رو هرگز فراموش نكنين»، «خب دستياران عزيز… رزيدنت‌هاي محترم جشن قبولي‌هاتونو بگيريد كه قراره وارد دوره بي‌خوابي، بي‌غذايي، بي‌پولي و بي‌هويتي بشيد. و چهار سال بايد تلاش كنيد سالم بمونيد»، «كي گفته پزشك‌ها مرفه بي‌درد هستن؟ كي گفته سيستم به جاي آموزش درست ازشون بيگاري نمي‌كشه؟» «شما برو نظرات من رو اون موقع كه هشتگ از رزيدنتي بگو ترند شد رو بخون بعد ناسزا بده آقاي مودب! فقط بايد بايد باهاتون ۱۰۰ درصد موافق باشن كه اون ناسزا ندين»، «همه كارت‌هاي بانكيم تاريخ انقضاشون گذشته، شناسنامه قديمي، كارت ملي قديمي، تمام كارهاي منزل موندن و اسباب منزل و ماشين دچار استهلاك شدن كه تازه تازه دارم وقت پيدا مي‌كنم تا ببرم تعميرات. و تعويض كارت‌ها..۴۸۰ تا ۵۴۰ ساعت كار سنگين با ۳ ميليون حقوق در ماه»، «فقط نمي‌توان تاسف خورد! ديروز در شيفت عصر بهش گفتم چشمت قرمز شده، يك بررسي بكن! آرام گفت: نه موردي نيست و امروز در خانه ابدي آرام گرفت»، «ما هم تو سال يكي ۴ ماه اينطوري داشتيم. خيلي مسخره و احمقانه بود. صبحا بابام ميرسوند منو. از ساعت ۴ ميرفتيم كه نوبت بذاريم. فقط رفتگرا تو خيابون بودن. مريض بدبختو بيدار مي‌كرديم و سوال و جواب. تا سال بالا ساعت ۶ بياد. اه دوباره يادم افتاد»، «شما هشتگ از رزيدنتي بگو را پيگيري كنيد متوجه عمق فاجعه مي‌شويد، اينكه نخبه‌هاي جوان اين كشور از شدت فشار كار دچار ايست قلبي بشوند، يا رب مكن به بارِ دگر امتحان ما، برداشتيم پيش تو دست دعا، بس است!» و «شرايط رزيدنتي را بهتر كنيد مسوولان محترم».