ادامه از صفحه اول
اعتماد مردم مهم است
نگارنده در اين يادداشت وحدت و شايستهسالاري را بر اساس سابقه افراد پررنگ ميكند، واقعا چه نيازي به بركناري جواناني است كه گذشته قابل دفاعي داشتهاند؟ سياست دستگاههايي نظير كميته امداد حضرت امام خميني، بنياد مسكن، بنياد مستضعفان و جمعيت هلالاحمر سياست خطي در امتداد هم است نه در موازات هم. آقاي رييسجمهور پيشنهاد ميشود خودتان را وارد درگير مسائل حزبي نكنيد زيرا آفت كشور در همين 16 سال گذشته جناح و حزببازيهاي مختلف بود كه اجازه نداد سير «محروميتزدايي» در كشور شكل بگيرد.
براي فهم بهتر موضوع محروميتزدايي چند ارگان مثال زده ميشود تا دركي از تغيير مديريت و استفاده از سياست مدير واحد در اين ساختار به وجود بيايد. علت موفقيت نسبي كميته امداد حضرت امام خميني در 10 سال گذشته دقيقا همين تفكر يك مدير واحد است، هنگامي كه سيد پرويز فتاح مسند رياست كميته امداد امام خميني را بر عهده گرفت سياستي داشت كه همان را در بنياد مستضعفان ادامه داد و مرتضي بختياري به عنوان رييس بعدي و فعلي كميته امداد (كه بارها از جمعيت هلالاحمر به خاطر نقشي كه در محروميتزدايي داشت تشكر كرده) تا حدي همان اصول و سياست را ادامه ميدهد.
يا در مورد بنياد مسكن هم همين نكته صادق است، مرحوم عليرضا تابش از سال 84 تا زمان فوتش بر مسند رياست بنياد مسكن بوده است و در حال خدمترساني به محرومان در سطح جامعه بود.
جناب آقاي رييسي و اعضاي شوراي عالي جمعيت هلالاحمر، تغيير ناگهاني رييس پرتلاش اين نهاد غيردولتي ضربه مهلكي بر اعتماد عمومي ميزند، پس به جاي آنكه تغييري در رياست اين نهاد مردمي انجام دهيد با تشكيل جلسات پيدرپي و حضور نمايندگان جنابعالي در اين جلسات، بر حُسن انجام ماموريتها در اين نهادها نظارت داشته باشيد.
حمله سايبري چگونه شكل ميگيرد؟
سالهاست از طريق همين نرمافزارهايي كه رايگان به دست آوردهايم تحت نفوذ و آسيب هستيم ولي متاسفانه از آن مطلع نيستيم، چراكه هميشه فردي كه از اطلاعات ما استفاده ميكند لزومي ندارد بابت استفاده از آنها به ما هشدار دهد، مگر اينكه بخواهد ابراز قدرت كند.
عامل سوم عدم توجه نهادهايي كه براي ممانعت از اين دست رخدادها شكل گرفتهاند به دانش روز است. دانش روز نيز لزوما ارتباطي با تحريم ندارد. متاسفانه ديده ميشود كه برخي نهادها مهمترين چيزي كه از امنيت ميدانند، جداسازي اينترنت و اينترانت است. امروزه اين حرف در عميقترين شكل ناشي از نادانستگي در خصوص ميزان امكاناتي است كه شبكههاي رايانهاي دارند. البته به اين امر مرتبط نيست كه اينترنت كشور به اينترانت وصل است يا خير. به بيان ديگر مراكز ممانعتكننده از چنين رخدادهايي وظايف خود را به نازلترين شكل ممكن انجام ميدهند؛ بيشتر به صورت شكلي و شعاري.
آخرين محور در اين خصوص، عدم توجه واقعي به دانش امنيت و موضوع امنيت توسعه نرمافزاري است. نرمافزارهاي كشور از تكنيكهاي امنيتي مطلع نيستند. به اين علت كه متاسفانه مراكزي مانند ماهر و ساير مراكز مشابه دانش امكانات و احتمالات قابل روبهرو شدن را كمتر به اشتراك ميگذارند و بيشتر به دادن هشدار بسنده ميكنند. در خاتمه خاطرهاي عرض كنم؛ مدير طرحي بودم كه قرار بود اطلاعات فايروال آن مركز را بگيريم. آن اطلاعات پس از مدتي كشمكش با ساير بخشهاي حفاظتي به دست ما رسيد. تنظيمات كارخانهاي فايروال، آن چيزي بود كه براي آن مدتها در آن مركز معطل شديم. اين امر نشات گرفته از اين است كه پيمانكاران نه از روي تخصص و قدرت و توانايي بلكه بسته به ميزان تاييدات و ارتباطهايشان انتخاب ميشوند، در صورت تداوم اين روند بايد منتظر چنين روزهايي باشيم و به نظر ميرسد بيشتر از اين نيز براي كشور رخ ميدهد. زماني كه در رابطه با تكنولوژي و حراست فناوري صحبت ميشود، نبايد صرفا به موضوعات فرعي توجه شود، بلكه احتياج به افرادي داريم كه به فناوري نيز اشراف داشته باشند و از اين جمله شعاري جداسازي اينترنت و اينترانت به دور باشند.در دنيا روشهاي جديدتري براي فناوري عرضه شده اما اين بحثها در كشور در 20 سال پيش فريز شده و لازم است نهادهاي ناظر بر اين امر بيشتر در اين حوزه مطالعه كنند و مطلع شوند.