چرا مردم پس از انتشار شايعات به پمپبنزينها هجوم ميبرند؟
افزايش بياعتمادي به دولتها
ندا جعفري
روز گذشته پمپهاي بنزين سراسر كشور با اختلال در توزيع بنزين مواجه شدند و در حالي كه گزارشهايي در سطح كشور حاكي از اختلالات در جايگاههاي سوخت در شهرهاي مختلف بود، خبرهاي رسمي حكايت از حمله سايبري به جايگاههاي سوخت داشت. اگرچه كه در همان ساعات اوليه انتشار اين خبر واكنشهايي در فضاي مجازي مبني بر منبع اين حملات سايبري منتشر شده بود و حتي برخي نيز فروش بنزين به قيمت آزاد را به نوعي مقدمهچيني براي افزايش ناگهاني نرخ بنزين مانند آنچه در آبان 98 رخ داد، ميدانستند؛ اما آنچه حمله سايبري اخير نشان داد، بياعتمادي مردم به سياستمداران بود. بهطوري كه وزير كشور بارها از نبود تصميمي براي افزايش نرخ بنزين گفته و سايتها و خبرگزاريها نيز گفته وزير را پوشش گستردهاي داده بودند. اما تجربه سال 98 و تكذيب افزايش قيمت بنزين توسط مسوولان وقت كه در نهايت باعث افزايش چند صد درصدي قيمت بنزين در آن سال و يكشبه شد، نشان ميدهد كه واكنش عموم مردم در اين خصوص (به عنوان مثال صف بستن جلوي پمپبنزينها) نشات گرفته از تجربهاي است كه سالها قبل براي كشور رخ داد. در واقع ميتوان ادعا كرد در سالهايي كه وضعيت اقتصادي كشور به خوبي پيش نرفته و تحريم بر تمام ابعاد زندگي مردم سايه افكنده، بياعتمادي نيز مانند يك بيماري در كل جامعه شيوع پيدا كرده و به نظر نميرسد بتوان آن را در كوتاهمدت درمان كرد، چراكه تنها به يك بعد زندگي افراد محدود نميشود. مرتضي افقه، اقتصاددان بر اين باور است كه از بين رفتن اعتماد مردم به دولتها، در واقع سالها ادامه داشته و در اين مدت نيز سرمايه اجتماعي از بين رفته و به اندازهاي وعده داده شده كه اجرا نشده و مسوولان قولهايي دادهاند كه آن را پيگيري نكردهاند، اين خلف وعدهها باعث عدم اعتماد مردم به رسانههاي داخلي و روي آوردن آنها به رسانههاي بيگانه شده كه آن هم تبعات خود را دارد.
همه چيز به تحريم باز ميگردد
سيد مرتضي افقه، اقتصاددان عضو هيات علمي دانشكده اقتصاد دانشگاه شهيد چمران اهواز در مورد اختلالي كه روز گذشته در پمپهاي بنزين كشور رخ داد، معتقد است: در طول 8 سال گذشته و به خصوص پس از سال 1397 و تشديد تحريمها برخي سعي داشتند هر ضعفي كه در كشور به وجود ميآمد را به دولت آقاي روحاني نسبت دهند اما اگر كسي الفباي اقتصاد را هم ميدانست، متوجه ميشد كه اين وضعيت ناشي از تشديد تحريمها و تداوم آن بوده كه هر چه منابع در كشور بود در اين مدت صرف شد.اين اقتصاددان در ادامه به «اعتماد» گفت: پس از آن و با ادامه تحريمها اشكالات يكي پس از ديگري بروز كردند و دولت جديد هم به گونهاي درصدد است تا نشان دهد دولت آقاي روحاني همچنان مقصر اين مشكلات است. اين در حالي است كه وابستگي كشور در سالهاي گذشته به فروش و صادرات نفت و پس از آن عدم فروش نفت به علت تشديد تحريمها طي سه سال گذشته كسري بودجه شديدي براي دولت ايجاد كرد.
تمامي منابع استقراضي هم اشباع شدهاند
افقه با بيان اينكه دولت مدتهاست به دنبال تامين كسري بودجه است، ادامه داد: يكي از موضوعاتي كه در دولت جديد به آن تاكيد شده، اين است كه به دنبال استقراض از بانك مركزي نيستند تا تورم بيشتر نشود كما اينكه وزير اقتصاد هم اعلام كرد كه در شهريور ماه هيچ گونه استقراضي انجام نشده است، اما بايد گفت هيچ منبع درآمدي براي جايگزين شدن نفت در كشور وجود ندارد.
اين استاد دانشگاه با بيان اينكه تمامي منابع استقراضي هم اشباع شدهاند، ادامه داد: ديگر جايي هم براي رجوع به منابع ديگري وجود ندارد به عنوان مثال اوراق بدهي هم به وفور فروخته شده كه مشخص نيست در سالهاي ديگر توان بازپرداخت آن وجود داشته باشد يا خير.افقه تصريح كرد: داراييهاي مازاد دولتي هم نه فروش ميروند و نه ديگر چندان وجود دارند كه جايگزين بدهيهاي دولت شوند و تنها منبعي كه باقي ميماند، صندوق توسعه ملي است كه معمولا برداشتها از آن هم اعلام نميشود.او افزود: ظاهرا اگر شهريور ماه هم از بانك مركزي برداشتي نشده از ذخاير بانكهاي ديگر برداشت شده كه به نوعي به صورت غيرمستقيم از بانك مركزي وام گرفته شده است، البته تورم اين قضيه هم در يكي، دو ماه آينده مشخص خواهد شد.
اين اقتصاددان تصريح كرد: از سوي ديگر از زمان روي كار آمدن دولت جديد برخي كالاها و خدمات و نرخ حاملهاي انرژي مانند برق گران شده است اما در شرايط فعلي خاطره آبان 98مانع از تغيير يكباره نرخ بنزين ميشود.افقه خاطرنشان كرد: حتي اگر اتفاقي كه روز گذشته براي پمپبنزينها افتاد پيش زمينهاي براي گران كردن نرخ بنزين هم نباشد اما مردم با توجه به تجربهاي كه در سالهاي گذشته داشتهاند باعث نگراني و هجومشان به پمپبنزينها شده است.اين اقتصاددان با بيان اينكه بهتر است در كنار مقاومت مشكل تحريمها حل شود و مذاكرات با امريكا سرعت گيرد، گفت: مسلما بدون وجود درآمدهاي نفتي اقتصاد كشور را نميتوان به خوبي اداره كرد و با توجه به انتقاداتي كه زمان آقاي روحاني براي ادامه مذاكرات برجام شد در حال حاضر آقايان بايد شهامت اين را داشته باشند كه اشتباه خود را بپذيرند و به توافق برجام بازگردند.
سالهاست سرمايه اجتماعي از بين رفته است
افقه با اشاره به از بين رفتن اعتماد مردم به دولتها خاطرنشان كرد: سالهاست سرمايه اجتماعي از بين رفته و به اندازهاي وعده داده شده كه اجرا نشده و مسوولان قولهايي دادهاند كه آن را پيگيري نكردهاند، اين خلف وعدهها باعث عدم اعتماد مردم به رسانههاي داخلي و روي آوردن آنها به رسانههاي بيگانه شده كه آن هم تبعات خود را دارد.افقه تصريح كرد: برخلاف يك عده از اقتصاددانهاي كجانديش كه به شدت طرفدار رهاسازي قيمتها هستند و به جان اقتصاد ايران افتادهاند و مسائل اقتصادي را عمدتا مكانيكي و تك بعدي ميبينند و ابعاد مختلف آن را نميبينند و از سالهاي گذشته اصرار به گران كردن حاملهاي انرژي داشتهاند و با استدلالهاي ضعيف علمي سعي دارند تا اين موضوع را براي مردم جا بيندازند بنده اينگونه فكر نميكنم.او افزود: متاسفانه بسياري از تصميمگيران دولتي نيز با فهم ناقصشان از امور اقتصادي از اين سخنان تبعيت ميكنند.
افزايش نرخ حاملهاي انرژي زنجيروار
به هم متصل است
اين اقتصاددان گفت: تصور اين افراد اين است كه اگر بنزين گران شود آثار تبعي ندارد و تنها بنزين گران شده اين در حالي است كه افزايش قيمت حاملهاي انرژي به عنوان يك ماده واسطهاي تاثيرات زنجيرهاي بر ساير قيمتها و تورم دارد همانگونه كه تجارب قبلي نيز آن را نشان داده است، ضمن اينكه گران شدن بنزين خيلي سريع و شفاف است اما مثلا گران شدن برق اينگونه شفاف و واكنش مردم هم به آن زياد نبود. او افزود: متاسفانه نارضايتيها از گراني كالاها اين روزها به اندازهاي زياد شده كه برخي افراد منتظر يك بهانه هستند و چه بهانهاي بهتر از اينكه يكباره قيمت بنزين افزايش پيدا كند و موجب تنشهاي سياسي و اجتماعي همانند آبان 98 شود.افقه در پاسخ به اين پرسش كه چگونه ميتوان اين حساسيت را در جامعه كم كرد، گفت: متاسفانه مديران و كارگزاران حكومتي عمدتا افراد ناشي و كم تجربهاي هستند و فردي كه مدير ميشود ضرورت دارد جز دانش مديريت و تخصص در حوزهاش روانشناسي و جامعهشناسي را هم بداند و سوابق تاريخي كشور را مطالعه كند ضمن اينكه اغلب مديراني كه انتخاب ميشوند بر اساس شايستگيها نيستند و بيشتر بر اساس روابط سياسي و قومي و مذهبي انتخاب ميشوند كه نه تنها دانش فني مرتبط به حوزه كاري خود را نميدانند و به خوبي مسلط نيستند، با روابط انساني هم آشنا نيستند و معمولا تصميماتي ميگيرند كه با نگرشهاي مردم مغايرت دارد كه پس از آن تبعات اجتماعي بروز ميكند و عجيب است كه مديران بعدي نيز عبرتي از اين قضيه نميگيرند.