• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5057 -
  • ۱۴۰۰ چهارشنبه ۵ آبان

ادامه از صفحه اول

آينده افغانستان در سايه نگاه متفاوت همسايگان و قدرت‌هاي تاثيرگذار

علاوه بر اهميت موضوع، آنها نقش موثري در اين حوزه دارند. مسكو مي‌خواهد ديدگاه‌هاي خود را از طريق اقناع و ديپلماسي به ديگر كشورها بقبولاند و در اين مسير چين را نيز كنار خود مي‌بيند.
با توجه به اينكه هم روسيه و هم چين نگاه تقريبا مثبتي به حكومت مستقر در افغانستان دارند و اميدوارند خلأ قدرت به وجود آمده پس از خروج امريكا و ناتو از سوي آنها پر شود، كشور ايران قدرت مانور زيادي براي در پيش گرفتن يك موضع مستقل در قبال مساله افغانستان ندارد و به ناچار بايد مصلحت‌انديشانه به اين موضوع نگاه كند.
هر كدام از اين دو كشور يعني روسيه و چين اهداف متفاوتي را در افغانستان دنبال مي‌كنند. چيني‌ها تمايل دارند با انعقاد قراردادهايي با طالبان روي ذخاير زيرزميني افغانستان كنترل داشته باشند و به يك نوعي اين كشور را در چارچوب يك كمربند- يك جاده قرار دهند تا نفوذ غرب در افغانستان به‌طور كامل از بين برود. روس‌ها هم ملاحظات امنيتي مخصوص به خود را دارند؛ در حال حاضر در شمال افغانستان هم حزب‌التحرير و هم حزب نهضت اسلامي ازبكستان، هم انصار تاجيكستان و چچني‌ها مستقر شده‌اند و روس‌ها بسيار نگرانند كه اين موضوع تهديدي براي حوزه امنيتي آنها باشد. در نتيجه بايد تصريح كرد هر دو كشور مي‌كوشند با دستيابي به يك جمع‌بندي با طالبان، منافع امنيتي و اقتصادي خود را تامين كنند. مساله مواد مخدر نيز براي روس‌ها حايز اهميت است؛ چراكه يكي از مسيرهاي ترانزيت مواد مخدر افغانستان منطقه آسيايي مركزي است كه مواد مخدر را به مسكو و اروپا مي‌رساند. همه اين مسائل نشان مي‌دهد انگيزه حضور چين و روسيه در افغانستان قوي است و آنها به راحتي مواضع خود را تغيير نمي‌دهند.
در اين ميان، ايران هم در حال حاضر اهرم‌هاي زيادي دراختيار ندارد. پيش‌تر دو امكان عملي پيش روي ايران بود؛ اول هزاره‌هاي شيعه كه ايران مي‌توانست در حمايت از آنان جدي‌تر عمل كرده و اين بخش از جمعيت افغانستان را كه نزديك به 30درصد جمعيت كل اين كشور برآورد مي‌شوند به خود جذب كند. دوم مساله حوزه تمدني ايران بود كه مناطق شمالي و غربي افغانستان را شامل مي‌شوند و افرادي فارسي زبان و تاجيك آنجا ساكنند و در صورت استفاده از فرصت موجود و حمايت از مردم اين مناطق مي‌توانست به فرصت براي ايجاد حوزه نفوذ ايران بدل شود. با نزديكي تهران و طالبان حتي پيش از پيروزي طالبان، اين دو امكان عملي براي پيشبرد سياست ايران تا حد زيادي تضعيف شد. نتيجه اين شرايط، از دست رفتن اهرم‌هاي ايران بود كه مي‌توانست در موقعيت‌هاي خاص به كار كشور آيد. اين در حالي است كه رقباي ايران با بهره‌گيري از فرصت‌ها روز به روز نفوذ خود را بيشتر مي‌كنند. نمونه اين موضوع تركيه است كه با توجه به نگاه خاص آقاي اردوغان كه معتقد است بايد از اقوام ترك تبار حمايت كند، به افغانستان آمده و در تلاش است جاي پاي خود را محكم كند. از سوي ديگر تركيه يك كشور عضو ناتو است كه با موافقت امريكا تا حد زيادي كنترل فرودگاه كابل را نيز با هماهنگي امريكا دراختيار گرفته و موقعيت را براي ايران تنگ‌تر كرده است. پاكستان هم كه متحد طالبان است و پشت پرده رقابت‌هايي با ايران پيرامون حضور در افغانستان دارد. مجموعه عوامل نشان مي‌دهد با توجه به اينكه روسيه و چين به سوي به‌رسميت شناختن طالبان در افغانستان حركت مي‌كنند و اقدام اخير اتحاديه اروپا كه اعلام كرد قصد دارد تا يك ماه ديگر نمايندگي ديپلماتيك خود را در كابل بازگشايي كند كه معنايي جز آماده شدن براي شناسايي ندارد، فكر مي‌كنم زمينه براي رسيدن به يك تصميم جمعي فراهم باشد. اين تصميم جمعي احتمالا اين باشد كه هم نظرات كشورهاي طرفدار به رسميت شناختن در نظر گرفته شود و هم كشورهايي كه ملاحظاتي در اين زمينه دارند و در پايان تاكيد شود كه دولتي همه‌شمول با حضور همه گروه‌ها در افغانستان تشكيل شود. يعني شيعيان، تاجيك‌ها و باقي گروه‌ها در دولت سهم داشته باشند. اين مسائل احتمالا مطرح خواهد شد اما در بلندمدت به نظر من راهي جز به‌رسميت شناختن طالبان پيش روي كشورهاي همسايه قرار ندارد. دليلش اين است كه اگر بحران افغانستان تشديد شود، كشورهاي همسايه با موج بزرگي از هجوم آوارگان مواجه خواهند شد. با فرارسيدن فصل سرما اگر اقدامات بين‌المللي براي كمك‌رساني در زمينه‌هايي نظير غذا و سوخت كافي نباشد شرايط بسيار بدتر مي‌شود. مشخص هم نيست مساله دولت همه‌شمول از سوي طالبان پذيرفته شود، چراكه نگاه واحدي درون طالبان وجود ندارد. از يك‌سو شوراي كويته نگاه متعادل‌تري دارد و ضرورت به‌رسميت شناخته شدن و پذيرش در جوامع بين‌المللي را درك مي‌كند و از سوي ديگر شبكه حقاني اصلا اعتقادي به شركت ديگران در ساختار قدرت ندارد. واقعيت ديگر اين است كه اكثريت طالب‌ها پشتون هستند و بدنه طالبان بدنه روستايي است كه در ذهنيتش انحصارطلبي وجود دارد. اين انحصارطلبي در تركيب با ايدئولوژي وضعيت خطرناكي ايجاد كرده كه شراكت ديگران در قدرت را نمي‌پذيرد.


اصلاح‌طلبان و چالش‌هاي پيش‌رو  قسمت هفتم

اما در وضعيت جديد، حاكميت به شكلي از استراتژي مشاركت حداكثري عدول كرده و به انتخابات با نتيجه مطمئن و حتمي روي آورده است.
با اين حساب حتي اگر ميزان مشاركت پايين هم باشد تاثيري بر تصميم نهادهاي حاكميتي براي رقابتي كردن انتخابات ندارد و هيچ تلاشي براي حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات صورت نخواهد گرفت.
ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون