اسم شب فرهاد
هيوا مافي
خزانه خبرگزاريها خالي از تصوير پسربچهاي است كه با نور پايين ميخواهد به همه جا برسد. يك «مغلوب و مصدوم» سابق كه هنوز باورش نكردهايم اما اينكه چقدر خوب است را بايد از روي نفوذهاي جباري طور و به قول اهلدلها «روياعصابحريف رفتنهايش» ديد. همچنين سمج شدنش براي مينگذاري كردن در مسير پيشرفت نابغههايي مثل قائدي و ترابي. او نامش اميرحسين حسينزاده است، نه ميخواهد جانشين قائدي باشد و نه جانشين كريمي. او آنچنان در زمين دنبال موفقيت و آوازه ميدود كه گويي ميخواهد خود يك «برند» در استقلال شود.پسري كه در روزهاي بدون قائدي و دياباته قرار است «اسم شب فرهاد» باشد. اميرحسين حسينزاده، بازيكن خوش آتيهاي است كه در آينده نه چندان دور امير و شهير قلبِ ميدان تيمملي نيز خواهد شد. اميرحسين نشان داده كه چه در مقابل لشكرِ اروپايي سعوديها باشد و چه در مقابل شاگردان عنايت، ميجنگد، عرق ميريزد و مدام روي اعصاب حريف ليلي ميرود. كسي كه برخلاف اكثر توپچيها نه دوبي مستش ميكند و نه دلارهاي عربي و نه احترام بيشتر! او آمده تا مرد اول اين ميدان شود. فرهاد حتما آنقدر دلش به او قرص بوده كه به سينه اسماعيلي كاركشته دست رد زده و به جز او هيچ سرباز ديگري در اين سنگر نخريده است.
جواني كه بيخودنمايي همان كاري را ميكند كه از يك مهاجم سايه انتظار ميرود؛ او ميخواهد به دماغهاي رو به بالا و دستهاي پرِ تتو، درس فوتبال بدهد و يادشان بيندازد كه فوتبال بازي جنگاوران شجاع و باوفا است؛ بله، اميرحسين همهچيزي است كه در انتهاي يك بازي نود دقيقهاي به آن نياز داريم . اميد به آيندهاي كه جوانها حتما ميتوانند بهترش كنند؛ به خصوص اگر حسينزادهطور براي سبقت در اولين نبردمهم عمرشان به همه نوربالا زده باشند.