سيدحسن خميني در ديدار با مهمانان كنفرانس وحدت اسلامي
از نقش جمهوري اسلامي در دفاع از وحدت گفت
ايستادگي مقابل موج تخريب
يادگار امام در ديدار با مهمانان سيوپنجمين كنفرانس وحدت اسلامي با بيان اينكه نسلها در ايران و غير ايران وامدار روح بلند امام خميني(س) است، گفت: كنفرانس وحدت به نام امام بزرگوار ما گره خورده است. در آغاز مبارزات در دوره رضاشاه كه همه مشكلات باهم پديده آمده بود عمامه از سر اهل علم برميداشتند، چادر از سر زنان ميكشيدند، مجالس وعظ و ذكر و ياد خدا را تعطيل كرده بودند و به حساب خودشان تجدد را از مسير منع دينداري پي ميگرفتند، امام يك نامهاي دارند در كتابخانه وزيري يزد جزو اولين اسنادي است كه از ايشان باقي مانده است. سيدحسن خميني ادامه داد: اين نامه با يك آيه شروع ميشود كه همين آيه تا آخر با امام ميماند؛ وقتي درس تعطيل ميشد و ايشان ميخواست اخلاق بگويد همين يك آيه را ميخواندند، اگر كسي به ملاقات ايشان ميرفت، باز همين آيه را ميخواندند و.... آيه اين است كه «قُلْ إِنما أعِظُكم بِواحِدةٍ أن تقُومُوا لِلهِ مثْنى وفُرادى». (من يك موعظه بيشتر ندارم و آن اينكه براي خدا بلند شويد؛ دو نفره يا تنهايي.)
او اظهار داشت: اگر از من بپرسند امام را در يكي از ابعاد شخصيتي تعريف كن، فقيهي خبره و اصولياي بسيار زبردست است. امام همه اينها هست اما عارف است و دنيا را از چشم يك عارف نگاه ميكند. «همه هرچه هستند از آن كمترند كه با هستياش نام هستي برند». همه جهان در نگاه او چيزي نيست و اين روح ديانت و تدين است. همانگونه كه اميرالمومنين (ع) در آغاز زيارت شعبانيه ميفرمايند، «إِلهِي هبْ لِي كمال الانْقِطاعِ إِليك و أنِرْ أبْصار قُلُوبِنا بِضِياءِ نظرِها إِليك حتى تخْرِق أبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُب النُّورِ فتصِل إِلي معْدِنِ الْعظمهِ و تصِير أرْواحُنا مُعلقهً بِعِزِّ قُدْسِك.» او خاطرنشان كرد: اين عرفان در خيليها بود؛ اما عرفان امام در كجا صداقت خود را نشان داد؟ «شجاعت»! چون شجاعت به معناي نديدن خود و از خود عبور كردن است. اگر عارفي شجاع نيست، دروغ ميگويد. يادگار امام گفت: گاهي اوقات از جان بايد گذشت، گاهي از آبرو بايد گذشت، گاهي بايد فرزند داد. بعضي وقتها جان دادن راحت است اما آخرين چيزي كه «يخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّيقين»، آبرو است؛ بايد مقابل موج تخريبها ايستاد. يعني كسي كه توانست وجهه ذوالجلال را ببيند بايد بتواند سينه سپر كند و ملاكش شجاعت است؛ شجاعت از جان، مال و آبرو. اينكه امام آخر عمر ميفرمودند من اگر آبرويي دارم ميخواهم بگذارم هم نكتهاي در همين راستاست. يعني حتي اگر جايي لازم شد، بايد آبرويت را هم براي اسلام هزينه كني و آبرو هم مال خودت نيست. او اظهار داشت: وحدت هم بعضا عطاي آبرو ميخواهد كه آدم در مقابل ملامتها، شماتتها، تعصبات بيجا و كوردليها بايستد؛ همان آفتهايي كه امروز آبروي پيامبر (ص) و اسلام را ميبرد. او گفت: بايد اذعان كرد مسير وحدت اسلامي كه مورد بيان امام بود توسط رهبر معظم انقلاب بهطور بسيار پررنگ، درخشان و ارزشمند تعقيب شده است و جمهوري اسلامي يك لحظه در دفاع از وحدت اسلامي دچار تزلزل نشده و گرچه هزينه آن را هم داده اما همواره با عزم راسخ در اين مساله گام برداشته است.
سيدحسن خميني افزود: اگر يك اويس قرني با پيامبر (ص) بود، جهان اسلام بسيار اويس قرنيها با انقلاب داشت. «ميتوان رفت به يك چشم پريدن تا مصر/ بوي پيراهن اگر قافلهسالار شود». چه بسيار كساني كه در فلسطين، مصر، افغانستان، سوريه، لبنان، يمن، بحرين و كشورهاي آسياي ميانه و حتي تا قلب امريكا به خاطر آن بوي پيراهن زير شكنجه جان دادند و ايستادند و مقاومت كردند و در روح آنها تحول پديد آمد؛ كساني كه امام را نديده بودند اما آن روح مسيحايي توانسته بود از ميان جمادات نفسانيه عبور كند و به آنها برسد. ما كه نزديك امام بوديم، آن انقلاب درونمان پديدار نشد، اما در آن فرد ساكن افغانستان، پاكستان يا عراق اين تحول رخ داد. يادگار امام در پايان ابراز اميدواري كرد كه انشاءالله اين عزت سالهاي سال ادامه پيدا كند.