• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5029 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۸ شهريور

«اعتماد» از آخرين وضعيت اصولگرايان و اصلاح‌طلبان گزارش مي‌دهد

مصائب جناحين

بخواهيم يا نخواهيم، خوش‌مان بيايد يا نه، سياست يا به بيان دقيق‌تر رقابت نيروهاي سياسي براي تصاحب قدرت در ايران، طي اين حدود 4 دهه‌اي كه از پيروي انقلاب اسلامي مي‌گذرد، رقابتي دوقطبي بوده و جناحين سياسيِ چپ و راست كه در گذر ساليان با تعابيري چون اصلاح‌طلب مقابل اصولگرا شناخته مي‌شوند، در هر بزنگاه انتخاباتي به ‌نحوي روبه‌روي يكديگر ايستاده و سعي مي‌كنند كرسي‌هاي بيشتر و جايگاه‌هاي قدرتمندتري را از حاكميت در اختيار خود بگيرند. حال در مقطعي مثلا در دهه 70، اين دست‌چپي‌ها يا همان اصلاح‌طلبان بوده‌اند كه با در اختيارگرفتن نهادي انتخابي، سعي در اعمال قدرت و حاكميت داشتند و در مقاطعي هم رقيب‌شان كه همان اصولگرايان باشند، چنين كردند. چنان‌كه همين حالا اصولگرايان پس از حدود 8 سال دوري از قوه مجريه، در شرايطي رياست‌جمهوري و اداره دولت را در دست دارند كه از حدود يك سال پيش از اين، ابتدا اكثريت كرسي‌هاي پارلمان را نيز تصاحب كردند تا حرف آخر در مباحث تقنيني و نظارتي را بزنند و همزمان باتوجه به آنكه باور عمومي بر اين پايه استوار است كه بخش‌هاي غيرانتخابي حاكميت، معمولا زير نظر چهره‌هاي نزديك يا منتسب به جناح راست اداره شده و مي‌شود، مي‌توان گفت كه اكنون دور، دور اصولگرايان است و اين محافظه‌كارانند كه مملكت را  اداره مي‌كنند.
با اين همه در حالي كه اين گزاره از جهت و منظري كه تشريح شد، غيرقابل انكار است اما اين تنها زاويه اين بحث غامض نيست و به‌راستي اگر از روزنه‌اي جز آنچه اينجا اشاره شد، به صحنه بنگريم و صفحه شطرنج سياست ايراني را مورد كنكاش و واكاوي قرار دهيم، با روايت‌ها و گزاره‌هايي متفاوت روبرو مي‌شويم كه نه‌تنها از استيلاي اين يا آن جناح معروف و شاخص سياسي حكايت نمي‌كند، بلكه بر اين باور است كه دوره اقتدار اين دو جناح سنتي سرآمده و نه مردم ديگر به اين دوقطبي سياسي قائلند و نه حتي خود سياسيون، چنين باوري دارند و مي‌پندارند كه بر فرض براي پيروزي در يك انتخابات بايد بر ديدگاه‌هاي جناحي خود در تقابل با رويكردهاي جناحي رقيب مانور بدهند. فراتر از آن حتي شاهديم كه اين سال‌ها برخي از مهم‌ترين چهره‌هاي جناحي از استفاده از عناوين جناحي پرهيز مي‌كنند و ازجمله در همين انتخابات اخير، درحالي‌كه اصولگرايان از ماه‌ها قبل مي‌گفتند تنها راه دستيابي به اجماع نسبي ورود ابراهيم رييسي به انتخابات است و هر كس جز او وارد صحنه شود، قادر به اقناع ديگر گزينه‌ها و درنتيجه جلوگيري از تشتت نيست، درنهايت رييسي وارد صحنه شد اما نه‌تنها حتي يك بار از عنوان اصولگرايي در وصف خط و ربط جناحي‌اش استفاده نكرد، بلكه صراحتا خود را  «مستقل» از جناح‌هاي سياسي معرفي كرد؛ آن‌هم در انتخاباتي كه اصلاح‌طلبان به عنوان رقيبِ سنتي اصولگرايان، اساسا كانديدايي نداشتند كه بخواهند در يك رقابت انتخاباتي، نوعي دوقطبي سياسي شكل دهند.
در اين حال و اوضاع اما آنچه باعث شده اصلاح‌طلبان و اصولگرايان فارغ از آنكه دوره حضورشان در قدرت را چگونه طي كرده و تا چه ميزان موفق به جلب رضايت شهروندان و راي‌دهندگان شدند، به نظر مي‌رسد هر دو جناح به دلايلي ديگر نيز مشكل دارند. مشكلاتي كه البته آنجا كه به اصلاح‌طلبان مربوط است، زياد مورد بحث و بررسي قرار گرفته و ازجمله همين ديروز نيز عباس عبدي، تحليلگر و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب از ابعاد آن به خبرآنلاين گفته است. اما اين تنها اصلاح‌طلبان نيستند كه خود را در دوران افول مي‌بينند. بلكه اصولگراياني كه حالا عملا قدرت را يكدست و يكپارچه در اختيار دارند، اگر واقع‌بين باشند، به مشكلات اساسي گفتماني‌شان اعتراف مي‌كنند. چنان‌كه ديروز يك عضو ارشد جامعه مدرسين حوزه علميه قم ضمن تعريف اصولگرايي از كمرنگ شدن باورهاي گفتماني اين جريان سياسي نزد افراد منتسب به آن گفته و با اشاره به ضربات فراواني كه به‌ گفته او، طي 2 دهه اخير بر پيكر اصولگرايي وارد آمده، گفته  است: «اصولگرايي از آن حقيقت اصلي خودش فاصله گرفته است.» آيت‌الله محمدجواد فاضل لنكراني، رييس مركز فقهي ائمه اطهار(ع) ديروز در ديدار ائتلاف سراسري فرهنگيان ضمن بحثي مفصل درباره اينكه يك اصولگرا چه مي‌كند و چه نمي‌كند، از «لابي‌گري، ارتباطات، بازي‌هاي پشت پرده، تطميع و برنامه‌ريزي» براي تصاحب قدرت به عنوان اقداماتي نام برده كه درصورت بروز از جانب يك فعال سياسي، او «قطعا اصولگرا نيست.» حال آنكه در ادامه، خود بدون ذكر نام افراد به مثال‌هايي پرداخته كه مي‌توان دريافت به برخي چهره‌هاي شاخص جناح راست ارجاع مي‌دهد. به‌خصوص آنجا كه گفته «گاهي يك آقايي مي‌گويد من چون در اين انتخابات نقش داشتم، بايد يك پستي در فلان‌جا به من بدهند» و بر اين پايه تاكيد كرده است: «اين نه اصولگرايي و نه مطابق با ضوابط ديني است.» فاضل لنكراني كه  در تعريف اصولگرايي بر  اخلاص و فعاليت جهت رضايت خلق‌الله تاكيد دارد، گفته است: «اصولگرايي به اين معناست كه ثروت مسلمانان درست و با ضابطه در اختيار مردم قرار بگيرد؛  اين معناي اصولگرايي است اما اگر كسي دنبال مقام يا مال و حقوق‌هاي كذايي باشد، اين عنوان اصولگرايي را ندارد.»
البته چنان‌كه اشاره شد، اوضاع اصلاح‌طلبان نيز اگر بدتر از رقيب‌شان نباشد، قطعا بهتر نيست. عباس عبدي در توضيح اين وضع نامساعد اما نه به امروز و اين چندسال اخير، بلكه به يكي، دو قبل نقب زده و با اشاره به برخي اشتباه‌هايي كه اصلاح‌طلبان در بزنگاه‌هاي حساس مرتكب شده‌اند، گفته است: «اگر اصلاح‌طلبان در سال ۸۴ به وحدت مي‌رسيدند كه بايد چنين مي‌كردند، قطعا شكل ماجرا به‌كلي تغيير مي‌كرد و مقصر خودشان هستند كه اشتباه كردند. از سال ۸۴ به بعد نيز به شكل ديگري مرتكب اشتباه شدند كه اوج آن سال ۸۸ بود. از سال ۸۸ به بعد ديگر اصلاح‌طلبان شرايط آن را نداشتند كه نوع رفتار خود را به‌طور مستقل و ايجابي اتخاذ كنند. طرف مقابل در حال بازي كردن بود و اصلاح‌طلبان در زمين حريف بازي مي‌كردند كه همين بزرگ‌ترين اشتباه آنان بود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون