• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5023 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۱ شهريور

گفت‌وگوي «اعتماد» با مهدي هاشمي بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون به مناسبت روز سينما

كي شعر تر انگيزد خاطر كه حزين باشد ...

تينا جلالي

به اذعان بسياري از مورخين و كارشناسان، سينما از بدو ورود به ايران فراز و نشيب زيادي به خود ديده و با وجود قدمت طولاني با بي‌مهري‌هاي زيادي مواجه شده (چالش ركودها، كج‌فهمي‌ها، سانسورها، تحريم‌ها و...) ولي آنچه اهميت داشته اينكه چراغ آن طي اين سال‌ها خاموش نشده و با هر دشواري، سالن سينما و تماشاي فيلم بر پرده عريض مطلوب بسياري از مخاطبان و خانواده‌ها بوده و بين زندگي مردم جريان داشته، حتي در مقاطعي كه كم هم نبوده، سينما نشان داده مهم‌ترين جريان فرهنگي كشور است (احتياجي نيست كه يادآور شويم چه فيلمسازاني با چه فيلم‌هايي از ايران در محافل هنري دنيا درخشيدند و لحظات شاد براي همه ما رقم زدند) پس بايد قدر اين هنر ارزشمند را دانست و به درستي و شايستگي با آن رفتار كرد.

ما به بهانه روز سينما سراغ مهدي هاشمي يكي از خاطره‌سازترين بازيگران سينماي ايران رفتيم و با او درباره اين روز مهم گفت‌وگو كرديم. مهدي هاشمي اين روزها مشغول بازي در سريال «شبكه مخفي زنان» است. او لابه‌لاي سكانس‌هاي اين سريال و صحنه‌هايي كه بازي نداشت وقتش را به ما اختصاص داد و پاسخگوي سوالات ما بود. هر چند تاكيد كرد كه به دليل شرايط اين روزهاي جامعه و مردم حال خوشي ندارد ولي با ما كوتاه صحبت كرد و نگراني و دغدغه‌هاي اين روزهاي خود را با ما درميان گذاشت كه ماحصل آن پيش روي شماست.


 

جناب هاشمي امروز 21 شهريور ماه و روز سينماست. شما به عنوان يكي از بازيگران سينماي ايران كه هم با كارگردان‌هاي با تفكر متفاوتي كار كرديد و هم صاحب نقش‌هاي ماندگاري هستيد خصوصا از شخصيت عكاس (ميرزا ابراهيم‌خان عكاس‌باشي) در فيلم ناصرالدين شاه آكتور سينما همواره به نيكي ياد مي‌شود و هم اينكه مردم با شما خاطرات شيريني دارند ابتدا بفرماييد درباره اين روز چه صحبتي داريد؟

باورتان مي‌شود اصلا يادم نبود كه امروز روز سينماست؟ اين روزها آنقدر تعداد مرگ و ميرها در كشورمان زياد است و حال و احوال مردم به دلايل گوناگون به‌هم ريخته كه اصلا و ابدا به چيزهاي جانبي فكر نمي‌كنم. آنقدر مصيبت و ناراحتي سر ما آوار شده كه فكر و تمركزي براي سينما باقي نمي‌ماند. يعني اگر هم فكري باقي بماند طبيعتا به چيزهاي ديگر است.

حرف شما متين ولي به اين نكته توجه كنيد كه اهميت و اقتدار هنرهاي نمايشي خصوصا سينما را در اين دوران نمي‌توان كتمان كرد. در اين شرايط بحراني و سخت همين سينما و فيلم‌هاي آن بوده كه راه برون رفت مشكلات مردم بوده و آنها در اين ايام سخت كرونايي چه در قرنطينه و چه براي دوري از غم و ناراحتي تماشاي فيلم‌هاي سينما را به عنوان يكي از پناهگاه‌هاي خودشان قرار دادند.

كاملا قبول دارم و همين الان هم مي‌دانم سريال «روزگار غريب» از تلويزيون پخش مي‌شود و مردم از آن استقبال مي‌كنند. ما سينما را و كار را به اميد همين مردم در ايام سخت كرونايي تعطيل نكرديم و نمي‌كنيم، ولي جناب حافظ مي‌فرمايد: «كي شعر ‌تر انگيزد خاطر كه حزين باشد» براي سينما جان مي‌كنيم و با جان و دل‌مان كار مي‌كنيم ولي قبول كنيد كار شادابي لازم را ندارد يعني نمي‌شود كار باطراوتي انجام داد. براي اينكه احوالات اصلا خوب نيست و هنرمند هم بخشي از اين جامعه‌اي است كه در آن زندگي مي‌كنيم و بيرون از آن نيست. همين سينما بر اثر كرونا بسياري از بزرگان خود را از دست داد. خانم فرشته طائرپور و بسياري از دوستان، ديگر بين ما نيستند...

البته كه تالمات روحي شما كاملا قابل درك است ولي چه بپذيريم چه قبول نداشته باشيم زندگي جريان دارد. شما براي رهايي از بار غم چه كاري انجام مي‌دهيد؟

اين روزها مشغول بازي در سريالي با عنوان «شبكه مخفي زنان» به كارگرداني افشين هاشمي و تهيه‌كنندگي جواد نوروزبيگي هستم كه بيشتر وقت من را به خود اختصاص داده و طبيعتا بخشي از ذهنم معطوف به اين كار و نحوه بازي من است ولي واقعا مي‌گويم رهايي نيست. نمي‌توانيم به مصيبت‌هايي كه بر سر هموطنان ما مي‌رود فكر نكنيم.

بحث ديگري كه درباره سينما مي‌توان مطرح كرد اينكه در ايام كرونا اين مديوم از روزگار اوج خود فاصله زيادي گرفته به اين معني كه سينماها همچون گذشته با اقبال بالاي مخاطبان همراه نيست و اصلا تعريف سينما حداقل در اين ايام تغيير كرد. تحليل شما از اين شرايط خاصي كه بر سينما تحميل شده، چيست؟ آيا به نظر شما حيات سينما ادامه پيدا مي‌كند؟

اجازه بدهيد از اتفاقات كشور براي شما مثال بزنم اينكه روزانه در كشور ما هفتصد يا ششصد نفر جان‌شان را از دست مي‌دهند آيا بايد فكر كنيم از اين به بعد مردم ديگر زنده نمي‌مانند؟ قطعا اين‌طور نيست و حتما همه مردم ديگر به امورات و زندگي خود ادامه مي‌دهند. طاعون‌ها، وبا‌ها و بسياري از بيماري‌هاي ديگر به سرزمين ما حمله‌ور شده اما با هر سختي و مشقت، ايام تاريك بر مردم گذشته است، اين روزها هم مي‌گذرد. اما آنچه باعث به‌هم ريختگي ذهن من مي‌شود و برايم پرسش است اينكه چرا ما نتوانستيم از اين مرگ و ميرها جلوگيري كنيم ؟ چرا جان اين همه آدم مفت و مجاني بايد از بين برود؟ اين فقط سوال من نيست سوال خيلي از هموطنان ماست. مي‌توانست اين واقعه تلخ براي ما جور ديگري رقم بخورد و مسوولان وزارت بهداشت مدبرانه با اين موضوع برخورد كنند ولي افسوس... همين ديروز داشتم تشييع جنازه بازيگر مشهور چند دهه پيش فرانسه را در يكي از ميدان‌هاي بزرگ پاريس مي‌ديدم كه اكثر بزرگان فرانسه از رييس‌جمهور گرفته تا بزرگان ديگر حضور داشتند. با پرچم فرانسه دور تابوت با موسيقي موريكونه با شكوه هرچه تمام‌تر اين مراسم برگزار شد. ياد بازيگر بزرگ تاريخ تئاتر و سينماي خودمان افتادم. عزت‌الله انتظامي كه در بي‌توجهي تمام از ميان ما رفت. ببينيد تفاوت ره از كجاست تا به كجا ... ولي به اين نكته اهميت دهيم كه سينما به راه خودش ادامه مي‌دهد كما اينكه در سراسر جهان اين‌گونه است و از قديم‌الايام اين‌گونه بوده؛ فعاليت شبكه نمايش خانگي هم به اين جمع اضافه شده كه به نظر من بسيار خوب است. همه ما به زندگي بخور و نمير خود ادامه مي‌دهيم اما آنچه فراموش شدني نيست و جانفرساست اين حجم از مرگ و ميرهاست.

شما توانستيد واكسن بزنيد؟

بله، هر دو مرحله واكسن را زدم. مي‌دانيد كه ما بازيگران مقابل دوربين نمي‌توانيم از ماسك استفاده كنيم. نه اين سريال كه الان بازي مي‌كنم، در همه كارها در بسياري از صحنه‌ها بازيگران مقابل هم بدون ماسك بازي مي‌كنند اما اينكه به كرونا مبتلا مي‌شويم يا نمي‌شويم اين ديگر شانسي است. ولي خب نمي‌توانيم در خانه بمانيم و كار هم نكنيم.

با تمام اين تفاسير اگر بخواهيد در اين ايام براي روز سينما صحبتي داشته باشيد، چيست؟ براي روز سينما چه آرزويي داريد؟ و صحبت شما با همكاران‌تان چيست؟

در وهله اول براي همه همكارانم در اين ايام سخت آرزوي صحت و سلامت دارم و اميدوارم همگي تندرست باشند و در عافيت زندگي كنند. اينكه مجبور نباشند روزي 16 يا 17 ساعت كار كنند و زحمت بكشند و كار كردن در سينما قاعده داشته باشد. متاسفم كه بايد بگويم همه‌چيز ما در كشور جهان سومي است. وقتي در فيلمي يا سريالي مشغول به كار مي‌شويم با آمدن و رفتن روزي 16 ساعت وقت ما گرفته مي‌شود. همه از صبح كه بيدار مي‌شويم به صورت فشرده كار مي‌كنيم، از تهيه‌كننده‌ها گرفته كه به دنبال اين هستند در كارهاي‌شان ضرر نكنند تا بازيگراني كه به دنبال درآمد بيشتر هستند. اين چرخه همين‌طور ادامه دارد. به نظر من غير از آدم‌هاي محدودي در سينما همه برده فرهنگي هستيم؛ برده پركاري با درآمد كم. نمي‌دانم ادامه ماجرا به كجا ختم مي‌شود ولي براي همه همكارانم در سينما آرزو مي‌كنم كارها قاعده و قانوني داشته باشد و نظرم اين است كه ما اگر هزاران جايزه جهاني هم كه بگيريم تا وقتي پشت صحنه سينما و تلويزيون درست نشود و ما عوامل مجبور باشيم روزي 16 ساعت كار كنيم و دستمزدها دير داده شود و همه ‌چيز در هوا باشد و كار از قاعده و قانون درستي پيروي نكند وضع بر همين منوال خواهد بود.

به اذعان بسياري از مورخين و كارشناسان، سينما از بدو ورود به ايران فراز و نشيب زيادي به خود ديده و با وجود قدمت طولاني با بي‌مهري‌هاي زيادي مواجه شده (چالش ركودها، كج‌فهمي‌ها، سانسورها، تحريم‌ها و...) ولي آنچه اهميت داشته اينكه چراغ آن طي اين سال‌ها خاموش نشده و با هر دشواري، سالن سينما و تماشاي فيلم بر پرده عريض مطلوب بسياري از مخاطبان و خانواده‌ها بوده و بين زندگي مردم جريان داشته، حتي در مقاطعي كه كم هم نبوده، سينما نشان داده مهم‌ترين جريان فرهنگي كشور است (احتياجي نيست كه يادآور شويم چه فيلمسازاني با چه فيلم‌هايي از ايران در محافل هنري دنيا درخشيدند و لحظات شاد براي همه ما رقم زدند) پس بايد قدر اين هنر ارزشمند را دانست و به درستي و شايستگي با آن رفتار كرد.

ما به بهانه روز سينما سراغ مهدي هاشمي يكي از خاطره‌سازترين بازيگران سينماي ايران رفتيم و با او درباره اين روز مهم گفت‌وگو كرديم. مهدي هاشمي اين روزها مشغول بازي در سريال «شبكه مخفي زنان» است. او لابه‌لاي سكانس‌هاي اين سريال و صحنه‌هايي كه بازي نداشت وقتش را به ما اختصاص داد و پاسخگوي سوالات ما بود. هر چند تاكيد كرد كه به دليل شرايط اين روزهاي جامعه و مردم حال خوشي ندارد ولي با ما كوتاه صحبت كرد و نگراني و دغدغه‌هاي اين روزهاي خود را با ما درميان گذاشت كه ماحصل آن پيش روي شماست.


 

جناب هاشمي امروز 21 شهريور ماه و روز سينماست. شما به عنوان يكي از بازيگران سينماي ايران كه هم با كارگردان‌هاي با تفكر متفاوتي كار كرديد و هم صاحب نقش‌هاي ماندگاري هستيد خصوصا از شخصيت عكاس (ميرزا ابراهيم‌خان عكاس‌باشي) در فيلم ناصرالدين شاه آكتور سينما همواره به نيكي ياد مي‌شود و هم اينكه مردم با شما خاطرات شيريني دارند ابتدا بفرماييد درباره اين روز چه صحبتي داريد؟

باورتان مي‌شود اصلا يادم نبود كه امروز روز سينماست؟ اين روزها آنقدر تعداد مرگ و ميرها در كشورمان زياد است و حال و احوال مردم به دلايل گوناگون به‌هم ريخته كه اصلا و ابدا به چيزهاي جانبي فكر نمي‌كنم. آنقدر مصيبت و ناراحتي سر ما آوار شده كه فكر و تمركزي براي سينما باقي نمي‌ماند. يعني اگر هم فكري باقي بماند طبيعتا به چيزهاي ديگر است.

حرف شما متين ولي به اين نكته توجه كنيد كه اهميت و اقتدار هنرهاي نمايشي خصوصا سينما را در اين دوران نمي‌توان كتمان كرد. در اين شرايط بحراني و سخت همين سينما و فيلم‌هاي آن بوده كه راه برون رفت مشكلات مردم بوده و آنها در اين ايام سخت كرونايي چه در قرنطينه و چه براي دوري از غم و ناراحتي تماشاي فيلم‌هاي سينما را به عنوان يكي از پناهگاه‌هاي خودشان قرار دادند.

كاملا قبول دارم و همين الان هم مي‌دانم سريال «روزگار غريب» از تلويزيون پخش مي‌شود و مردم از آن استقبال مي‌كنند. ما سينما را و كار را به اميد همين مردم در ايام سخت كرونايي تعطيل نكرديم و نمي‌كنيم، ولي جناب حافظ مي‌فرمايد: «كي شعر ‌تر انگيزد خاطر كه حزين باشد» براي سينما جان مي‌كنيم و با جان و دل‌مان كار مي‌كنيم ولي قبول كنيد كار شادابي لازم را ندارد يعني نمي‌شود كار باطراوتي انجام داد. براي اينكه احوالات اصلا خوب نيست و هنرمند هم بخشي از اين جامعه‌اي است كه در آن زندگي مي‌كنيم و بيرون از آن نيست. همين سينما بر اثر كرونا بسياري از بزرگان خود را از دست داد. خانم فرشته طائرپور و بسياري از دوستان، ديگر بين ما نيستند...

البته كه تالمات روحي شما كاملا قابل درك است ولي چه بپذيريم چه قبول نداشته باشيم زندگي جريان دارد. شما براي رهايي از بار غم چه كاري انجام مي‌دهيد؟

اين روزها مشغول بازي در سريالي با عنوان «شبكه مخفي زنان» به كارگرداني افشين هاشمي و تهيه‌كنندگي جواد نوروزبيگي هستم كه بيشتر وقت من را به خود اختصاص داده و طبيعتا بخشي از ذهنم معطوف به اين كار و نحوه بازي من است ولي واقعا مي‌گويم رهايي نيست. نمي‌توانيم به مصيبت‌هايي كه بر سر هموطنان ما مي‌رود فكر نكنيم.

بحث ديگري كه درباره سينما مي‌توان مطرح كرد اينكه در ايام كرونا اين مديوم از روزگار اوج خود فاصله زيادي گرفته به اين معني كه سينماها همچون گذشته با اقبال بالاي مخاطبان همراه نيست و اصلا تعريف سينما حداقل در اين ايام تغيير كرد. تحليل شما از اين شرايط خاصي كه بر سينما تحميل شده، چيست؟ آيا به نظر شما حيات سينما ادامه پيدا مي‌كند؟

اجازه بدهيد از اتفاقات كشور براي شما مثال بزنم اينكه روزانه در كشور ما هفتصد يا ششصد نفر جان‌شان را از دست مي‌دهند آيا بايد فكر كنيم از اين به بعد مردم ديگر زنده نمي‌مانند؟ قطعا اين‌طور نيست و حتما همه مردم ديگر به امورات و زندگي خود ادامه مي‌دهند. طاعون‌ها، وبا‌ها و بسياري از بيماري‌هاي ديگر به سرزمين ما حمله‌ور شده اما با هر سختي و مشقت، ايام تاريك بر مردم گذشته است، اين روزها هم مي‌گذرد. اما آنچه باعث به‌هم ريختگي ذهن من مي‌شود و برايم پرسش است اينكه چرا ما نتوانستيم از اين مرگ و ميرها جلوگيري كنيم ؟ چرا جان اين همه آدم مفت و مجاني بايد از بين برود؟ اين فقط سوال من نيست سوال خيلي از هموطنان ماست. مي‌توانست اين واقعه تلخ براي ما جور ديگري رقم بخورد و مسوولان وزارت بهداشت مدبرانه با اين موضوع برخورد كنند ولي افسوس... همين ديروز داشتم تشييع جنازه بازيگر مشهور چند دهه پيش فرانسه را در يكي از ميدان‌هاي بزرگ پاريس مي‌ديدم كه اكثر بزرگان فرانسه از رييس‌جمهور گرفته تا بزرگان ديگر حضور داشتند. با پرچم فرانسه دور تابوت با موسيقي موريكونه با شكوه هرچه تمام‌تر اين مراسم برگزار شد. ياد بازيگر بزرگ تاريخ تئاتر و سينماي خودمان افتادم. عزت‌الله انتظامي كه در بي‌توجهي تمام از ميان ما رفت. ببينيد تفاوت ره از كجاست تا به كجا ... ولي به اين نكته اهميت دهيم كه سينما به راه خودش ادامه مي‌دهد كما اينكه در سراسر جهان اين‌گونه است و از قديم‌الايام اين‌گونه بوده؛ فعاليت شبكه نمايش خانگي هم به اين جمع اضافه شده كه به نظر من بسيار خوب است. همه ما به زندگي بخور و نمير خود ادامه مي‌دهيم اما آنچه فراموش شدني نيست و جانفرساست اين حجم از مرگ و ميرهاست.

شما توانستيد واكسن بزنيد؟

بله، هر دو مرحله واكسن را زدم. مي‌دانيد كه ما بازيگران مقابل دوربين نمي‌توانيم از ماسك استفاده كنيم. نه اين سريال كه الان بازي مي‌كنم، در همه كارها در بسياري از صحنه‌ها بازيگران مقابل هم بدون ماسك بازي مي‌كنند اما اينكه به كرونا مبتلا مي‌شويم يا نمي‌شويم اين ديگر شانسي است. ولي خب نمي‌توانيم در خانه بمانيم و كار هم نكنيم.

با تمام اين تفاسير اگر بخواهيد در اين ايام براي روز سينما صحبتي داشته باشيد، چيست؟ براي روز سينما چه آرزويي داريد؟ و صحبت شما با همكاران‌تان چيست؟

در وهله اول براي همه همكارانم در اين ايام سخت آرزوي صحت و سلامت دارم و اميدوارم همگي تندرست باشند و در عافيت زندگي كنند. اينكه مجبور نباشند روزي 16 يا 17 ساعت كار كنند و زحمت بكشند و كار كردن در سينما قاعده داشته باشد. متاسفم كه بايد بگويم همه‌چيز ما در كشور جهان سومي است. وقتي در فيلمي يا سريالي مشغول به كار مي‌شويم با آمدن و رفتن روزي 16 ساعت وقت ما گرفته مي‌شود. همه از صبح كه بيدار مي‌شويم به صورت فشرده كار مي‌كنيم، از تهيه‌كننده‌ها گرفته كه به دنبال اين هستند در كارهاي‌شان ضرر نكنند تا بازيگراني كه به دنبال درآمد بيشتر هستند. اين چرخه همين‌طور ادامه دارد. به نظر من غير از آدم‌هاي محدودي در سينما همه برده فرهنگي هستيم؛ برده پركاري با درآمد كم. نمي‌دانم ادامه ماجرا به كجا ختم مي‌شود ولي براي همه همكارانم در سينما آرزو مي‌كنم كارها قاعده و قانوني داشته باشد و نظرم اين است كه ما اگر هزاران جايزه جهاني هم كه بگيريم تا وقتي پشت صحنه سينما و تلويزيون درست نشود و ما عوامل مجبور باشيم روزي 16 ساعت كار كنيم و دستمزدها دير داده شود و همه ‌چيز در هوا باشد و كار از قاعده و قانون درستي پيروي نكند وضع بر همين منوال خواهد بود.


ما سينما و كارمان را به اميد مردم در ايام سخت كرونايي تعطيل نكرديم و نمي‌كنيم، ولي جناب حافظ مي‌فرمايد: «كي شعر ‌تر انگيزد خاطر كه حزين باشد» براي سينما جان مي‌كنيم ولي قبول كنيد كار شادابي لازم را ندارد يعني نمي‌شود كار باطراوتي انجام داد. براي اينكه احوالات اصلا خوب نيست و هنرمند هم بخشي از اين جامعه‌اي است كه در آن زندگي مي‌كنيم و بيرون از آن نيست. همين سينما بر اثر بيماري كرونا، بسياري از بزرگان خود را از دست داد. خانم فرشته طائرپور و بسياري از دوستان، ديگر بين ما نيستند ...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون