• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5010 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۶ شهريور

نمونه سياست خودخواهانه واشنگتن ادامه دارد

مداخله نظامي بي‌ثمر امريكا در افغانستان

حسين امين

در مطالعه اصول سياست خارجي امريكا در طول يك قرن گذشته نكته‌اي كه مشهود و نمايان است، اولويت‌هاي خودخواهانه در سياست خارجي اين كشور است، به نحوي كه امريكا مي‌تواند به‌طور غير منتظره‌اي در هر كشوري مداخله نظامي كند و در هيچ مقطعي نيازمند پاسخگويي به مردم آن كشور، جامعه بين‌الملل و حتي مردم خود نباشد. امريكا تاكنون براي اين رفتار خودخواهانه خود هزينه‌اي پرداخت نكرده است. آنچه در ۷ اكتبر سال 2001 موجب شد امريكا به افغانستان لشكركشي كند به ظاهر حادثه 11 سپتامبر بود، در حالي كه هيچ فرد افغان در اين عمليات حضور نداشت و به علاوه اسناد و شواهدي وجود دارد كه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، امريكا براي تسلط بر اين منطقه نقشه و طرح داشته و بر اساس اعترافات هيلاري كلينتون از اساس اين خود امريكا بود كه طالبان را ايجاد كرد.

با اين مقدمه اولين نكته قابل توجه در اين زمينه اين است كه به چه دليل امريكا بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر در حالي كه عوامل اين حادثه تابعيت كشور عربستان را داشتند بدون مشورت با ساير كشورها و حتي متحدين خود و بدون مجوز شوراي امنيت سازمان ملل، افغانستان را آماج حملات انتقام‌جويانه خود قرار داد. آن قدر خشم انتقام گرفتن جلوي چشمان مقامات امريكا را گرفته بود كه هيچ انتظاري جز همراهي از ساير كشورها نداشتند و اين شد كه همه كشورها در فضايي احساسي به درخواست امريكا پاسخ مثبت دادند ولي بعدا متوجه اشتباه خود شدند. جورج بوش فقط براي التيام بخشيدن به افكار عمومي به‌ شدت آسيب ديده مردم امريكا بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر سرزميني را بي‌صاحب‌تر از افغانستان براي عمليات انتقام‌جويانه كه صداي مردم امريكا را خاموش كند، پيدا نكرد. اين تهاجم گسترده نظامي كه تلفات سنگيني به مردم غير نظامي افغانستان وارد كرد با وعده بهبود شرايط اقتصادي و امنيتي در افغانستان انجام شد در حالي كه در هيچ دوره‌اي در بيست سال گذشته نتوانستند به وعده‌هاي داده شده عمل كنند. به استثناي برخي تغييرات ظاهري و بدون پشتوانه امروز تفاوتي در زيرساخت‌هاي افغانستان مشاهده نمي‌كنيم و اين كشور به ‌شدت نيازمند كمك‌هاي خارجي براي خروج از وضعيت بحراني را دارد. 
 نكته دوم: امريكا طي سال‌هاي گذشته تحت عنوان عمليات نظامي براي سركوب تروريسم بين‌المللي در افغانستان بي‌توجه به اصول انساني و حقوق بشري به تجمعات مردمي همانند مراسم عروسي و عزا، تحت عنوان عمليات نظامي براي سركوب تروريسم حملات وحشيانه‌اي انجام داد و مادر بمب‌ها را در افغانستان آزمايش كرد و از مردم عادي تلفات زيادي گرفت در حالي كه آنچه آنها، تروريسم مي‌ناميدند در جاي ديگري در حال بازسازي و تجديد ساختار بود. امروز با مشاهده توان عملياتي نيروهاي طالبان و بررسي نتايج عمليات‌هاي نظامي كور در افغانستان به اين نكته پي مي‌بريم كه اين عمليات‌ها هيچ نتيجه‌اي در سركوب تروريسم در افغانستان و برقراري امنيت نداشته است. حداقل چندين سازمان شناخته شده تروريستي افغانستان را به عنوان مركز فعاليت‌هاي خود انتخاب كرده‌اند. اكنون كه امريكا اين سرزمين را ويران شده ترك كرده، شايسته است كه دولت آينده افغانستان از دولت امريكا به عنوان متهم رديف اول و متحدين اين كشور به خاطر جناياتي كه در 20 سال گذشته در اين كشور مرتكب شدند و خسارت‌هاي مالي كه بر اثر حمله به اهداف غير نظامي برجاي مانده است به ديوان بين‌المللي كيفري بررسي جنايات جنگي شكايت كند.
 نكته سوم: امريكا در بيست سال گذشته با هزينه كردن رقمي معادل دو تريليون دلار به هيچ كدام از وعده‌هاي داده شده دست نيافته است از جمله اين اهداف ايجاد و سازماندهي نيروي دفاعي، توسعه اقتصادي، ترويج دموكراسي، ملت‌سازي و ارتقاي فرهنگ عمومي نشده است. سخني كه اين روز‌ها شنيده مي‌شود مبتني بر اين واقعيت است كه حتي امريكا در ساخت ارتش افغانستان و رقم ۳۵۰ هزار نظامي آموزش ديده نيز دروغ گفته است، گزارش‌ها حكايت از آن دارد كه ۳۵۰ هزار نامي كه در فهرست پرسنل وزارت دفاع افغانستان ثبت شده است غير واقعي و ۲۰۰ هزار نفر از اين فهرست وجود خارجي ندارند. در واقع هزينه دو تريليون دلاري امريكا در افغانستان نه براي بهبود شرايط مردم افغانستان كه به جيب پيمانكار‌هاي امريكايي واريز شده و اين رقم‌هاي كلان هزينه فوق‌العاده جنگي سربازان امريكايي و مستشاران خارجي شده است كه از افغانستان به عنوان محلي براي ثروت‌اندوزي استفاده كردند.
نكته چهارم: امريكا در هيچ دوره‌اي از 20 سال گذشته هيچ‌گاه به استقلال افغانستان احترام نگذاشت و مقامات دست نشانده خود در افغانستان را به حساب نياورده و ارزش و اهميتي براي مشورت و همفكري با مقامات دست نشانده خود قائل نبوده است. سفارت امريكا در كابل براي همه تصميم مي‌گرفت و دولت افغانستان مجبور به اجراي تصميمات ديكته شده از سوي سفارت امريكا بود. چند هزار نفر پرسنل سفارت امريكا در كابل همه طرح‌ها و پيشنهادها را تدوين و براي تصميم‌گيري به دستگاه‌هاي ذي‌ربط در امريكا ارسال مي‌كردند. در اين تصميمات هيچ‌گاه مصلحت‌هاي مردم افغانستان مورد توجه قرار نگرفت، مواردي كه مقامات امريكايي بدون اطلاع مقامات دولت افغانستان وارد پايگاه‌هاي خود مي‌شدند و بعد از ورود آنها دولت افغانستان از ورود آنها مطلع شد بسيار زياد هستند كه آخرين مورد از اين نوع رفتارها سفر 7 آذر 1398 ترامپ به افغانستان و حضور در پايگاه بگرام و فراخواندن اشرف غني به پايگاه براي ديدار با او بود كه به ‌شدت مورد اعتراض مردم افغانستان قرار گرفت. از تاسيس دفتر سياسي طالبان در دوحه تا انجام 18 دور مذاكره با طالبان در دوحه بدون حضور نماينده‌اي از دولت افغانستان تا مراسم امضاي موافقتنامه بين امريكا و طالبان، دولت افغانستان در هيچ مرحله‌اي به حساب آورده نشد و اشرف غني موظف بود تصميمات اتخاذ شده از سوي امريكايي‌ها را اجرا كند؛ از جمله اين تصميمات بدون مشورت با مقامات افغانستان مي‌توان به آزاد كردن ۵ هزار زنداني طالب و پيوستن آنها به صفوف مبارزين طالبان و تقويت جبهه طالبان اشاره كرد و هنگامي كه اشرف غني در مقابل آزاد كردن 7هزار  زنداني ديگر طالبان مقاومت كرد حمايت خود را از پشت اشرف غني برداشتند و نيروهاي نظامي را خلع سلاح و آنها را از هر گونه اقدامي عليه طالبان برحذر داشته و دست روي دست گذاشتند تا شهرها يكي پس از ديگري سقوط كرده و كار به مراكز استان‌ها رسيد و در فاصله ۱۱ روز از آغاز عمليات تصرف مراكز استان‌ها كابل نيز سقوط كرد. اينجا سوالي كه مطرح است اينكه ارتشي كه در اين سال‌ها آموزش ديده بود چرا حتي يك گلوله در كابل شليك نكرد و كساني كه در خارج از كابل سعي كردند در مقابل طالبان ايستادگي كنند با توطئه و عدم ارسال تجهيزات پشتيباني آنها را در ايستادگي در مقابل طالبان كمك نكردند؟
 نكته ششم: فساد سازماندهي شده در افغانستان با حضور امريكا و ناتو تا آنجا پيش رفت كه هيچ اقدامي در افغانستان بدون پرداخت رشوه و حق حساب به مسوولان ذي‌ربط عملياتي نمي‌شد. بزرگ‌ترين عمليات سوءاستفاده توسط پيمانكار‌هاي امريكايي واردات سوخت تحت عنوان مصرف پايگاه‌هاي نظامي و فروش آنها در بازار آزاد بدون پرداخت سود و عوارض گمركي بود كه اين موضوع منبعي براي درآمد جاري پيمانكاران امريكايي شده بود.
نكته هفتم: مشاركت اندك مردم در انتخابات‌ كه تحت نظارت امريكايي‌ها انجام شد، نتوانسته به اين نهادها جايگاه و مقبوليت براي تاثير‌گذاري بر روندهاي سياسي كشور بدهد و هيچ كدام از نهادهاي منتخب در ميان مردم جايگاه مردمي نداشتند كه در اين شرايط بتوانند در مقابل فشارهاي وارد شده از سوي امريكا ايستادگي و مقاومت كنند. اين روزها هيچ خبري از مجالس قانونگذاري افغانستان و نمايندگان آن نيست. رييس‌جمهور فرار كرد نمايندگان مجالس كجا هستند و جايگاه اين نمايندگان در مذاكرات مربوط به آينده كشور چيست؟ هنگامي كه آقاي اشرف غني با انتخابات همراه با تقلب گسترده در نهايت رييس‌جمهور شد كاملا مشخص بود كه اين رييس‌جمهور نمي‌تواند به نمايندگي از مردم افغانستان ملاحظات منافع ملي اين مردم را مدنظر قرار دهد و بتواند در مواقع ضروري در مقابل زياده‌خواهي‌هاي امريكا و طالبان ايستادگي كند و همين عدم مقبوليت بود كه با فرار اشرف غني از افغانستان هيچ كسي از اين فرار ناراحت نشد و حتي موجب خرسندي مردم شد كه يكي از موانع پيشرفت مذاكره بين دولت و طالبان از مسير اين توافقات كنار گذاشته شد. آنچه ما در هفته‌هاي اخير در كابل مشاهده كرديم، اين بود كه مردم افغانستان كاملا اعتماد خود را به امريكا از دست داده‌اند و دولت امريكا نه تنها نتوانست از مردم افغانستان در مقابل تهديدات دفاع كند، حتي نتوانست خروج امن عوامل خود از فرودگاه كابل را تضمين كند. صحنه‌هايي كه در فرودگاه كابل به تصوير كشيده شده‌اند، بسيار دردآور است، تصويرهاي منتشر شده از محل نگهداري عوامل همكار امريكا و ناتو در سوله‌هاي انباري در پايگاه امريكا در دوحه منتشر شده است نيز اين را نشان مي‌دهد كه امريكا ارزشي براي انسانيت قائل نيست و همواره غير از منافع و مصلحت‌هاي خود به موضوع ديگري فكر نمي‌كند. 
سوال بزرگي كه امروز در ذهن مردم افغانستان و مردم جهان مطرح است، اين است كه چگونه نتيجه ۲۰ سال سرمايه‌گذاري در افغانستان براي ايجاد نظام دموكراتيك و مردم‌سالار در افغانستان يك‌باره نابود شده و نكته مهم‌تر اينكه امريكا در اين روند شريك اصلي از دست رفتن دستاوردهاي نظام نوين در افغانستان است. تمام تلاش‌هاي به عمل آمده در ۲۰ سال گذشته گويا كه به‌رغم اينكه كارگزاران دولت افغانستان مدعي بودند هرگز كشور به عقب باز نمي‌گردد با ورود طالبان به كابل زمينه عقب‌گرد تدريجي به گذشته فراهم شده است و سرمايه‌گذاري‌هاي انجام شده نابود خواهند شد.

 

 


سوال بزرگي كه امروز در ذهن مردم افغانستان و مردم جهان مطرح است، اين است كه چگونه نتيجه ۲۰ سال سرمايه‌گذاري در افغانستان براي ايجاد نظام دموكراتيك و مردم‌سالار در افغانستان يك‌باره نابود شده و نكته مهم‌تر اينكه امريكا در اين روند شريك اصلي از دست رفتن دستاوردهاي نظام نوين در افغانستان است. تمام تلاش‌هاي به عمل آمده در ۲۰ سال گذشته گويا كه به‌‌رغم اينكه كارگزاران دولت افغانستان مدعي بودند هرگز كشور به عقب باز نمي‌گردد با ورود طالبان به كابل زمينه عقب‌گرد تدريجي به گذشته فراهم شده است و سرمايه‌گذاري‌هاي انجام شده نابود خواهند شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون