تاجزاده؛ سرعت و صراحت
جعفر گلابي
بالاخره سيدمصطفي تاجزاده روز گذشته در وزارت كشور حاضر و رسما كانديداي انتخابات رياستجمهوري شد. كانديداتوري وي از زمان اعلام تاكنون پربحثترين پديده انتخابات 1400 بود و فعاليت زيادي در رساندن پيامهاي نسبتا متفاوت خويش به عمق جامعه بروز داد. هر كس ممكن است منتقد آقاي تاجزاده باشد و سرعتش را متناسب با هاضمه و طاقت جامعه و نظام و حتي اصلاحطلبان نداند ولي نميتوان بر نجابتش چشم بست و از تكافوي مجدانهاش براي اصلاح امور قدرداني نكرد. او منتقد جدي وضع موجود است و با صراحت و ادب سخنانش را بيان و توجهها را به زيستني جديد جلب ميكند. وي البته هزينه سنگيني براي افكار و عملكردش پرداخته است ولي ديده نشده كه به جاي استدلال و منطق رنجفروشي كند و از اين طريق بخواهد بر مخاطبان اثر بگذارد. بنده به عنوان يك شهروند معتقدم سرعت تاجزاده در انتقاد از اوضاع كنوني زياد است ولي وي تند نيست. ميان سرعت و تندي تفاوت بسيار است كما اينكه در لغتنامه دهخدا معني سرعت «عمل بسيار كردن در زمان اندك آمده» ولي تندي به سختي و شدت و درشتي و حتي خشمگيني و عصبانيت گرفته شده است. به نظر ميرسد آقاي تاجزاده احساس ميكند كه زمان براي اصلاح امور در حال از دست رفتن است و مردم و خصوصا جوانان از نخبگان عبور كردهاند و اگر دير جنبيده شود چه بسا ديگر به مردم نرسيم و آنها و فرصتها را از دست بدهيم. همانگونه كه مشاهده ميشود در اين سخن و روش نهتنها تندي و غضبي ديده نميشود كه استدلال و منطق خود را دارد و شايد در آينده همه متقاعد شويم كه دير كردهايم، كند رفتهايم و فرصتها را از دست دادهايم. همه نكته و صعوبت و غامضي ماجرا همين جاست. كي و كجا زمان دقيق تصميمها و عملها و اعلامهاي مهم است؟
اگر آقاي تاجزاده تاييد صلاحيت شود و سخنانش مورد قضاوت مردم قرار گيرد كاملا مشخص خواهد شد كه جامعه تا چه حد آماده و خواهان تغييرات است. روشن ميشود كه سرعت آقاي تاجزاده تا چه اندازه هماهنگ با تحولات دروني جامعه است. ردصلاحيت وي موقعيت بسيار مهم و استراتژيك فهم اوضاع كلي جامعه را تا حدود زيادي از همه سلب ميكند. ما به درستي نخواهيم دانست كه در چه نقطهاي ايستادهايم؟ جامعه كجا ايستاده است و به كدام سو نگاه ميكند و آماده كدام كنش تاريخي است؟ البته ديگراني هم هستند كه از وضع موجود انتقاد دارند ولي عمق وگستره انتقادشان آنقدر نيست كه مردم را در برابرگزينههاي مهم و اساسي قرار دهد و از آنها فكر و پاسخ قاطع و بزرگ طلب كند.گاهي انسان فكر ميكند كه هنوز براي نهادن چنين سوالهاي بزرگي در برابر مردم زود است.شايد با تاييد صلاحيت آقاي تاجزاده مردم غافلگير شوند، فرصت بخواهند و كشمكش ذهني در سينهها ايجاد شود. شايد نفس تاييد صلاحيت آقاي تاجزاده ثابت كند كه هنوز زمان تغييرات بزرگ و فراگير و ساختاري فرا نرسيده است و اتفاقا باعث شود كه وي و حتي همه تحول خواهان حداكثري از سرعت خود بكاهند و همچنان به استدراج اصلاحات فتوا دهند و براي اصلاح سطحيتر از مردم راي بخواهند.در واقع ميان انقلاب و انتخابات تضاد وجود دارد و هر كانديدايي بايد مرز اين دو را به دقت مشخص كند. انتخابات جدي و پرمعنا انقلاب را بلاموضوع ميكند و دقيقا همين جاست كه مرز ميان براندازان و مصلحان مشخص ميشود. تاجزاده به شدت از سوي اپوزيسيون خارجنشين مورد حمله قرار ميگيرد و گاهي بر او وقاحت روا ميدارند، چون منتقد قانون ولي مقيد به آن بوده است. او و اصلاحطلبان كم و بيش همه مساعي خويش را به كار ميبرند تا تغييرات ضروري با همين سازوكارهاي موجود تحقق يابد و حاكمان را متقاعد سازند كه زمانه عوض شده است و پاسخهاي قديمي هر قدر بزك شوند و از هر سو با بلندگو در گوش مردم گفته شوند، كارگر نميافتند. اگر آقاي تاجزاده تا تاييد نهايي پيش رود مستقلا جمعيت قابل توجهي را پاي صندوق راي خواهد آورد و فراتر از آن بسياري را متقاعد خواهد كرد كه چارچوبهاي موجود ظرفيت فعاليت و تعامل زيادي دارد. با اينكه پيامهاي آقاي تاجزاده حداكثري است ولي وي همچنان مقيد به خردجمعي اصلاحطلبان است و حتي بدون حضوردر رقابتها از انتخابات بامعنا و جدي دفاع ميكند، درست برخلاف كساني كه موضوع «يا من يا هيچكس» را علنا مطرح و از هم اكنون بر راي ندادن تاكيد ميكنند. اين نشان ميدهد كه تاجزاده زندان رفته نمكدان نميشكند و اصول و مباني فراتر از كيش شخصيت خويش دارد و منصفان قدردان اويند. البته مقايسهها گاهي جفاآلودند ولي حيف است كه نگوييم در آن سو آقاي احمدينژاد بيشتر از همه سياستمداران ايران مديون جمهوري اسلامي است و اگر تا آخر عمر همه روزه از لطفي كه به او شد و هنوز ميشود قدر بداند و خدمت كند و سپاس گويد زياده نكرده است. تفسير موجي كه احساس كرده و ميخواهد سوارش شود بماند براي بعد.