• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4927 -
  • ۱۴۰۰ شنبه ۲۵ ارديبهشت

در گفت‌وگوي «اعتماد» با بهرام كيابي، دكتراي اكولوژي و مديريت آبزيان و حيات‌وحش:

بی توجهی به هشدارهای متخصصان درباره گونه مهاجم تیلاپیا بحران ساز شد

الهه موسوي

دكتر بهرام كيابي از پيشكسوتان حوزه محيط‌زيست است كه نه به مصاحبه با رسانه‌ها تمايل دارد و نه تيتر شدن در روزنامه‌ها و مجلات. اگر در گوگل سرچ كني هيچ متني جز كتاب‌هايش دستت را نخواهد گرفت؛ با اين همه بحراني شدن وضعيت اكوسيستم‌هاي رودخانه‌اي-تالابي كشور او را مجاب كرد كه نظراتش را درباره كوتاهي دو سازمان «حفاظت محيط‌زيست» و «شيلات» در پرورش ماهي تيلاپيا در برخي رودهاي كشور و بي‌توجهي به هشدارهاي منتقدان ارايه دهد.

 

وضعيت اكوسيستم‌هاي رودخانه‌اي كشور چگونه است و ارزيابي‌تان از اين وضعيت چيست؟

وضعيت منابع طبيعي كشور مخصوصا اكوسيستم‌هاي رودخانه‌اي، تالاب‌ها و درياها در شرايط بحراني است. نشانه‌هاي اين بحران‌ها را در رو به انقراض بودن گونه‌هاي مختلف ماهيان در شمال و جنوب كشور، خشك شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها و هجوم گونه‌هاي مهاجم به اين مناطق مي‌توان مشاهده كرد.

چرا وضعيت اين‌قدر بحراني است؟

با وجود تلاش‌هاي همكاران دانشگاهي و كارشناسان مرتبط با اين موضوع و ايثار و از جان‌گذشتگي محيط‌بانان و جنگلبانان براي شناخت و حفظ و حراست از منابع طبيعي و محيط‌زيست، اما اصرار و پافشاري برخي دستگاه‌هاي دولتي مانند «سازمان شيلات» در بهره‌برداري بيش از حد از ذخاير آبزيان، آن هم با روش‌هاي نامناسبي مانند «صيد ترال» در جنوب كشور يا صيد ماهيان خاوياري تا سرحد نابودي در درياي خزر در كنار ماهي‌ريزي بدون ضابطه در تالاب‌ها، مخازن سدها كه حاصلي جز پراكنده شدن هر چه بيشتر «گونه‌هاي مهاجم» را نداشته، به اسم ماهي‌دار كردن و توسعه فعاليت صيد و صيادي و اصرار در پرورش ماهي مهاجم تيلاپيا به ويژه در كشوري كه هيچ كنترلي بر جابه‌جايي ماهيان در سطح كشور وجود ندارد و آب خروجي مزارع پرورش ماهي به راحتي به تالاب‌ها و رودخانه‌ها راه پيدا مي‌كند مايه حيرت و شگفتي اينجانب است و از علت‌هاي اصلي اين اوضاع است. همين وضعيت اينجانب را بر آن داشت تا به شكل صريح، نظر خود را در مورد برخي اتفاقات تلخ اكوسيستم‌هاي آبي كشور كه بيش از 37 سال با همكاري و همراهي بسياري از دانشجويان مورد بررسي قرار داده‌ام، براي آگاهي جامعه علمي كشور و علاقه‌مندان به محيط‌زيست ايران بيان كنم تا شايد قدمي هر چند كوچك براي حفظ باقي‌مانده‌هايي از تنوع زيستي ارزشمند ايران عزيز‌ برداريم.

چرا با پرورش تيلاپياي نيل در ايران مخالفيد؟

به گواه بسياري از پژوهش‌هاي صورت گرفته در كشورهاي مختلف دنيا، «تيلاپياي نيل» گونه‌اي مهاجم است و يقينا با سيستم ناقص نظارت و مديريت در سازمان شيلات و محيط‌زيست ما، اين‌ گونه به بسياري از مناطق كشور راه پيدا خواهد كرد و قطعا در برخي مناطق، مهاجم خواهد شد و مانند آفتي غيرقابل كنترل، خسارت‌هاي زياد و جبران‌ناپذيري براي اكوسيستم به بار خواهد آورد. اينجانب سال‌ها در كنار كارشناسان محترم محيط‌زيست و همكاران محترم دانشگاهي تلاش كرديم تا مجوزي براي پرورش اين گونه ماهي صادر نشود. آن موقع مديران وقت تحقيقات شيلات، تيلاپيا را گونه‌اي سبز و دوستدار محيط‌زيست معرفي مي‌كردند و جالب است كه وقتي با تشكيل دولت دوازدهم، رياست سازمان حفاظت محيط‌زيست تغيير كرد و از رييس فعلي يعني عيسي كلانتري، موافقت پرورش تيلاپيا در 4 استان مركزي كشور را گرفتند، حال تازه پذيرفته‌اند كه تيلاپيا گونه‌اي مهاجم است و سپس از كارشناسان محيط‌زيست راه علاج و كنترل را مطالبه مي‌كنند.

سازمان محيط‌زيست با وجود مخالفت كارشناسان و استاداني چون شما، مجوز پرورش تيلاپيا را در 4 استان مركزي كشور صادر كرد. چرا؟

اين نوع برخورد نمونه‌اي از عدم توجه به نظرات كارشناسي و نداشتن دورانديشي در مديريت محيط‌هاي آبي كه بايد برمبناي روابط اكولوژيك و اكوسيستم محور باشد، است. علم «ارزيابي ريسك» گونه‌هاي مهاجم تاكيد مي‌كند «گونه‌اي كه ريسك بالاي مهاجم شدن دارد نبايد وارد يك كشور شود»؛ مخصوصا كشوري كه تجربه‌ سال‌هاي گذشته نشان از آن دارد كه نه تنها تمهيداتي براي كنترل جابه‌جايي گونه‌هاي مهاجم ندارد؛ بلكه خود با روش‌هاي بسيار ابتدايي و پرخطر، تمامي گونه‌هاي مهاجم، غيربومي و بومي را در سطح كشور جابه‌جا مي‌كند. حاصل اين نوع مديريت، تالاب‌ها و رودخانه‌هايي است كه همگي آلوده به گونه‌هاي غيربومي و مهاجم بوده و از اين ميهمانان ناخوانده در رنج هستند. نتايج اين نوع نگاه، شغل، معيشت و غذاي بسياري از مردم را تحت‌تاثير قرار داده است.

با تمام اين خطرها، چرا «سازمان شيلات» در سال‌هاي اخير، دليل موافقت خود با پرورش تيلاپيا را «امنيت غذايي مردم» عنوان كرده است؟

براي من خيلي جالب است كه دوستان در «سازمان شيلات» صحبت از امنيت غذايي براي مردم ايران با پرورش تيلاپيا مي‌كنند؛ وقتي كه اين استدلال را در كنار پروژه‌هاي شكست خورده «پرورش ميگو در گميشان»، «پرورش قزل‌آلاي رنگين‌كمان در سيستم pen culture خليج گرگان»، «پرورش قزل‌آلاي رنگين‌كمان در قفس در درياي خزر»، «وابستگي استخرهاي پرورش ماهي قزل‌آلاي رنگين‌كمان به واردات تخم چشم زده از خارج از كشور»، «كاهش ميزان توليد كپور ماهيان پرورشي در استخرهاي خاكي»، «كاهش شديد ذخاير ماهيان اقتصادي در شمال و جنوب كشور» و از همه بدتر« غارت آبزيان خليج‌‌فارس و درياي عمان» و« تخريب گسترده زيستگاه آبزيان توسط كشتي‌هاي صيد ترال چيني آن هم به اسم صيد فانوس ماهيان براي توليد پودر ماهي»، تصويري تاريك و نشانه‌هايي تلخ از عدم جامع‌نگري به بهره‌برداري از اكوسيستم در راستاي توسعه پايدار است.

چگونه مي‌توان همزمان با پرورش و بهره‌برداري از آبزيان، از تخريب اكوسيستم‌هاي دريايي جلوگيري كرد و به اصطلاح، «برداشت پايدار» داشت؟

پرورش آبزيان و بهره‌برداري از منابع آبزي براي تامين غذا، اشتغال و زندگي جوامع انساني ضروري است؛ اما اگر بر پايه «علم اكولوژي» و ظرفيت‌هاي اقتصادي و اجتماعي و مديريت اكوسيستم محور نباشد حاصلي جز ويراني، تخريب اكوسيستم و انقراض گونه‌هاي ارزشمند، بيكاري و مشكلات اجتماعي نخواهد داشت. وقتي تجربه سال‌هاي دور تا نزديك را كنار هم قرار مي‌دهم، نمي‌توانم تصور كنم كه اين برنامه‌ريزي و اين نوع نگاه به صيد و بهره‌برداري و پرورش آبزيان، براي ما امنيت غذايي به همراه بياورد. نگراني من بيشتر از آن است كه با شعار «امنيت غذايي»، پايداري محيط‌زيست و منابع آب را كه نقش كليدي در امنيت هر كشوري بازي مي‌كند به خطر بيندازيم. اقدامات منفي حاصلي نه‌تنها امنيت غذايي را براي كشور به همراه نمي‌آورد بلكه اكوسيستم‌هاي آبي را تخريب كرده، خدمات اكوسيستمي را براي انسان ازبين مي‌برد و هزاران شغل و درآمدهاي پايدار از اين اكوسيستم‌ها را نابود مي‌كند. اين چيزي است كه در اين سال‌ها در مورد بسياري از اكوسيستم‌هاي آبي كشور شاهد بوده‌ايم و يقينا بايد در اين نگاه و رويكرد، تجديدنظر كنيم. در غير اين صورت، آينده‌اي بسيار نگران‌كننده را براي كشوري كه بيشتر قسمت‌هاي آن خشك و نيمه‌خشك است و مردم آن علاقه‌اي به مصرف ماهي ندارند و منابع آبي آن اهميت ويژه‌اي براي اين سرزمين دارد، مشاهده خواهيم كرد. شايد به همين علت است كه «وزارت نيرو» صريحا با ورود تيلاپيا به مخازن و سدهاي ذخيره آب مخالفت كرده است. آيا به راستي «سازمان حفاظت محيط‌زيست» و «سازمان شيلات» توان كنترل ورود اين گونه به آب‌ها و مخازن سدها را دارد؟

هيچ راهي براي كنترل گونه‌هاي مهاجم وجود ندارد؟

اكوسيستم‌هاي آبي كشور ما از مسائل مختلفي رنج مي‌برد؛ انواع آلودگي‌ها، عدم رعايت حقابه زيست محيطي، صيد بيش از حد، برداشت شن و ماسه در كنار گونه‌هاي مهاجم از عوامل اصلي تهديد‌كننده اكوسيستم‌هاي آبي كشور است. همه اين موارد داراي راهكارهايي براي بهبود وضعيت اكوسيستم‌ها هستند، اما حذف يا كنترل گونه‌هاي مهاجم كه اثرات شديد و درازمدتي بر اكوسيستم دارند بسيار سخت، پرهزينه و تا حد زيادي غيرممكن است. اين يكي از دلايل اصلي است كه علم اكولوژي و منطق، حكم مي‌كند جلوي ورود آن به اكوسيستم گرفته شود. فكر مي‌كنم وقت آن رسيده است كه اين نكته مهم را درك كنيم كه با اكوسيستم‌هاي آبي كه از پيچيدگي‌هاي زيادي برخوردار هستند، نمي‌توان با آزمون و خطا و روش‌هاي پرريسك جلو رفت و بايد بدانيم كه اثرات و پيامدهاي برخي تصميمات و اقداماتي كه صورت مي‌گيرد روي تمامي كشور است و جبران خسارت‌ها و كنترل و مبارزه با آن، سخت و تاحدي غيرممكن است. اصرار اينجانب و بسياري از همكارانم در مخالفت با ورورد «تيلاپيا» از همين نوع و به همين دليل بوده است. تلخ‌تر از همه آن است كه مي‌بينم وقتي كه دوست و همكار گرامي جناب آقاي دكتر عبدلي، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي كه بيش از 30 سال از عمر خود را صرف شناخت اكوسيستم‌هاي آبي كشور كرده است و حالا در تلاش است تا با پشتوانه تجربيات علمي به دست آمده كه حاصل سال‌ها كار ميداني است جلوي اين فعاليت‌هاي مخرب را بگيرد مورد هجمه و بي‌احترامي كساني قرار مي‌گيرد كه بايد تلاش كنند تا اگر مي‌توانند با منطق علمي از پروژه‌هاي خود دفاع كنند. به عنوان يك ايراني از ايشان و ساير همكاران‌شان كه تجربه‌هاي چندين ساله علمي و دانشگاهي خود را دراختيار مجلس، قوه قضاييه و سازمان‌هاي دولتي قرار مي‌دهند و تلاش مي‌كنند تا با منطق علمي، جلوي تخريب و نابودي اكوسيستم‌هاي آبي كشور را بگيرند سپاسگزارم. از نزديك شاهد هستم و از گذشته‌ها تجربه كرده‌ام كه ايستادن جلوي فعاليت‌هاي مخرب اكوسيستم، كه ظاهري زيبا به آن بخشيده‌اند و توجيهاتي مانند اشتغال‌زايي و توليد را عنوان مي‌كنند، كاري بس دشوار و نفس‌گير است كه قطعا بدون دانش كافي و عشق و علاقه به كشور امكان‌پذير نيست. خوشحالم كه بعد از 37 سال كار در دانشگاه، نسل جديدي را مي‌بينم كه به تنوع زيستي و حفظ اكوسيستم حساس هستند و براي اينجانب مايه دلگرمي و اميدواري است. اميدوارم ساير همكاران دانشگاهي با بيان ديدگاه خود درباره مشكلات اكوسيستم‌هاي آبي، به حركت كشور در مسير توسعه پايدار و بهره‌برداري بهينه از منابع طبيعي اقدام كنند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون