حصار دور تئاترشهر، نشانهايترين ساختمان عمومي شهرمان
حال درست در ميانه معركهاي كه همه دارند تلاش ميكنند به نوعي سرزندگي فرهنگي در اين حوالي از شهر تهران برسيم و براي محور فرهنگي پياده از تالار تا تالار (از تالار وحدت- رودكي) به تئاترشهر شهرداري ميلياردها خرج ميكند و صدها نفر درگير كار اجرايي ميشوند؛ درست در وسط كشمكشي كه سالهاست بين مردم و شهرداري از يكسو و پليس كه ميخواهد در چهارراه وليعصر پرنده پر نزند تا اتوبوسها و ماشينها و به ويژه ماشينهاي خواصي كه از توي خط ويژه حق عبور دارند، جريان دارد و هنوز به نتيجه نرسيده است... و درست در وسط معركه و بحثي كه يكي، دو سال است بر سر دستفروشان چهارراه وليعصر و فروش پيادهروها توسط شهرداري، هنوز جريان دارد... فقط يك مشكل را كم داشتيم و آن هم حصاركشي به دور تئاترشهر بود. كريم آسايش در يادداشتش در همين باره نوشته است: «حصاركشي تئاتر معنايي جز كشتن حيات پوياي تئاتر در رابطه با مردم ندارد. جدا از اين پارك دانشجو، فضايي عمومي است، فضايي كه به همگان تعلق دارد، به دانشجويان، سربازان، كارگران فصلي، مسافران، دستفروشان و نه فقط به تئاتريها. يكي از ذينفعان پارك نميتواند بدون مشاركت و نظر ساير ذينفعان درباره فضاي شهري نظر خود را تحميل كند. مطابق طرح تفصيلي تهران، حصاركشي دور بوستانهاي شهري ممنوع است.»
حال ميتوان از خود پرسيد: چرا بايد اين نقطه بسيار مهم و تعيينكننده شهرمان اينقدر دچار تب و تاب و تناقض شود و هر بار صدها معترض به وسط فضاي رسانه و شبكههاي مجازي بريزند و در بيتدبيري و بيكفايتي مديران نطق و خطابه سر دهند؟ چرا مسوولان مديريتهاي شهري و دولت به فكر اين مردم سرگردان شهرمان نيستند كه براي رفتن پياده يا با صندلي چرخدار از اين سوي چهارراه وليعصر به سوي ديگر آن بايد يك ربع از پلههاي زير گذر مترو پايين و بالا بروند؟ چرا شهرداري تهران اينقدر ضد و نقيض رفتار ميكند و اين نقطه اصلي و كانوني مركز شهرمان را به دادش نميرسد؟