ورق زدن خاطرات شهر
در بيطرفي كامل
حميدرضا خالدي
تهران، كشور كوچكي است با فراز و نشيبهاي فراوان؛ كشوري كه برخي از مناطق آن، از تعدادي از شهرهاي اروپايي هم بزرگتر است. كلانشهري چند ميليوني با كلكسيوني از مشكلات رنگارنگ. از آلودگي هوا تا خطر زلزله؛ از ترافيك تا گراني و.... اما حال و روز شهرما، هميشه اينگونه نبوده است. روزگاري تهران شهر ييلاقي خوش آب و هوايي بوده كه مردمش نسبت به شهرهاي ديگر، هم امكانات بيشتري داشتند و هم زندگي مرفهتر. روزگاري كه هنوز خانهها ويلايي بود و باغچهاي داشت و كوچهها هنوز از بوي گل نرگس و اقاقيا پر ميشدند. همان روزهايي كه ماشين وسيلهاي لوكس بود و خيابانها هنوز از زور ترافيك، خفه نشده بودند. روزگاراني كه تهران چيزي كمتر از شهرهاي بزرگ جهان نداشت. اما تهران امروز ديگر چيزي براي فخر فروختن ندارد. مردم تهران اين روزها چنان در تاروپود زندگي شهري گم شدهاند كه آرزو ميكنند تا فرصتي پيدا كنند و سري به روستايي دورافتاده بدون امكاناتي بزنند و چند روزي را در دل طبيعت بكر آن سپري كنند. تهران امروز اما بيش از هر چيز بحران زده است؛ بحرانزده سوء مديريتهاي دورههاي گذشته. مديريتهايي كه تهران را امروز با چنان مشكلاتي مواجه كردهاند كه مديران شهري فعلي آن بايد ماهها و بلكه سالها وقت و سرمايه و انرژي صرف كنند تا آن را مطابق با حداقلهاي شهري منطبق كنند. با اين وجود تهران دورههاي مديريتي خوبي را هم داشته است. دورههايي درخشان از مديريت 17 شهردار گذشته بعد از انقلاب كه هر يك در برههاي و شرايطي خاص، سكان هدايت شهر را برعهده داشتند. ايكاش به جاي دخالت سياست در مديريت شهري و جنگ و جدلهاي جناحي در حوزه شهري، همتي ميكرديم و تاريخ مديريت شهرداران گذشته را در بيطرفي كامل ورقي ميزديم. خاطراتي از تاريخ تهران قديم و جديد. ورق ميزديم تا ببينيم رمز موفقيت شهرداران موفق گذشته چه بوده است و از آنها بياموزيم و در عوض اشتباهات مديريتي شهرداران گذشته را تحليل كنيم و از آنها پندگيريم. شايد اينهم راهكاري باشد براي بهبود وضعيت شهرمان تهران؛ شهري كه اين روزها حال و روز خوشي ندارد.