«ايران در مدار اصلاحات»
حسن هادي
شكي نيست توفيقات اخير ايران در ابعاد سياست خارجي مرهون روشهاي اعتدالگرايانه جناب آقاي دكتر روحاني است. رويهاي كه خط و نظم فكري مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني را در درون خود به عنوان نگاهي خردمندانه، نهفته دارد. مواجهه با رويدادهاي بينالمللي سكهاي دورو است. يك روي آن عملگرايي چريكي و بههمريختگي تاكتيكي است و روي ديگر آن تنظيم قواعد بازي با تكيه بر خردمحوري و نظم و اصلاح اموراست. اصلاحات در شيوههاي تعامل با دنياي پيراموني، نقشي فراگير در برقراري وبسط اين تفكر در داخل مرزها نيز دارد. توفيق در اصلاحات بينالمللي بيترديد بر تنظيم و اصلاح اوضاع داخلي كشور نيز كمك شاياني خواهد كرد.
در پيامدهاي و كنشهاي بين كشورها در هفتههاي اخير و صفآراييهاي سياسيون در مقابل يكديگر به خوبي ميتوان نقش محوري ايران را در ايجاد اين صفآرايي ديد كه آخرين آن سرنوشت آقاي خاشقجي و هدايت موضوع به سمت وسوي انزواي كامل عربستان بود.
اين عملگرايي خردمندانه نشان از توفيق ايران در جاگيري صحيح در معادلات منطقهاي دارد. بهرهگيري از شيوههاي ديپلماسي نوين و ميانهروي در جهتگيريهاي چند ماه گذشته در خاورميانه و از طرفي استفاده از سياست مدبرانه در مقابل امريكا، ايران را درجايگاه ويژهاي از نظر اقتدار سياسي در منطقه قرار داده است. اين روند اصلاح محور در سياست خارجي كه زيبنده كشوري چون ايران اسلامي است، با قدري حمايت و همدلي داخلي ميتواند درخشانتر از هميشه به نظر برسد. بهرهگيري از اين تفكر در مناسبات بينالمللي حاوي پيامدهايي است كه قبلا در نظام هماهنگ اتحاديه اروپا و شكلگيري اروپاي واحد ميتوانيم به خوبي آن را ببينيم.
ايران گامهاي بلندي براي قرار گرفتن در اين مسير برداشته است و همين ويژگي و اثبات آن نيز موجب صفآرايي جديد و برهم خوردن نظام قدرتها در برهه كنوني شده است و دقيقا به همين دليل است كه اروپا به اين باور رسيده است كه ميتوان با ايران به عنوان كشوري كه قاعده بازي را به خوبي ميداند تعاملي ماندگار و مستحكم داشت. تاريخ اروپا نشان داده است كه كشورهاي اين قاره در ايجاد يا برهم زدن يك رابطه، بسيار محتاط بوده و در دهه اخير نيز از مكانيزمي شبيه به نئوليبراليسم در تصميمات اقتصادي، و سوسيال دموكراسي آميخته بافضاي باز سياسي در برقراري روابط سياسي با ديگران بهره بردهاند.
ايران درحال اثبات اين فرضيه است كه ميتوان مستقل بود و همگرا هم بود. ميان ازدحام و پيچيدگيهاي فرهنگي ميتوان ارزشها را حفظ كرد و تعامل نيز داشت.
راههاي زيادي براي ايجاد اصلاحات ساختاري، بدون لطمه وارد شدن به اركان ارزشي نظام وجود دارد. اصلاحات تنها راه برونرفت از بسياري از بحرانهاست.
اصلاحات تنها راه گريز از لطمات و زيانهاي يكجانبهگرايي در جامعه درحال توسعه است و نبود اصلاحات موجب تجمع خشونت و انفجار رواني جامعه و تشتت و نابسامانيهاي اقتصادي و سياسي در ابعاد داخلي و خارجي خواهد شد. و تنها راه آشتي با اصلاحات رجوع به آرا و نظرات مردم است و تعظيم در برابر اراده ملتي كه حق تعيين سرنوشت خود را دارند.
كارشناس روابط بينالملل