آمار و ارقام آقاي مصطفي سالاري، استاندار گيلان از درآمدهاي طرحهاي بومگردي، طبيعتگردي و حتي پرندهنگاري آنقدر دلچسب است كه همه لجامگسيخته به دنبال طراحي و ايجاد برنامههاي گردشگري هستند؛ غافل از اينكه با روند كنوني، اين حباب خواهد شكست. مساله گردشگري در انواع مختلف آن و تاثيرگذاري بر بافت، فرهنگ، زندگي مردم، تغيير در ساخت و سازها، فروش زمين و ... از مسائلي است كه در زير آمارهاي زيباي درآمد و ... حاصل از گردشگري مانع نگاه اساسي به مساله و ايجاد حركات شتابزده ميشود. بخش اول اظهارات ايشان در خصوص توجه خاص به گردشگري سخن سنجيده و بحقي است اما عدم برنامهريزي و نديدن مشكلات ناشي از بومگردي تناقض فاحشي را نشان ميدهد. وقتي بي رويه و در همه جا ميخواهيم طرحهاي بومگردي و گردشگري را ايجاد كنيم و به شوراها و دهياريها مسووليت و نقش ميدهيم، اشتباهات و معضلات را بهشدت سرعت ميبخشند و برنامهها به صورت لجامگسيخته اجرا شده و در واقع اكنون شوراها (كلا مديران روستايي) از اين منظر موضوع گردشگري را دنبال ميكنند كه درآمد ايجاد كنند و بر قدرت خود بيفزايند.
در واقع ميخواهم بگويم كه موضوع جديتر از آن است كه بخواهيم درباره خطاي آماري سخن بگوييم. براساس آمارهاي موجود، صنعت گردشگري امروزه به عنوان دومين منبع درآمد بيش از 49 كشور در حال توسعه به حساب ميآيد و راهبردي است براي افزايش درآمد و فقرزدايي اين كشورها. طبق پيشبيني سازمان گردشگري جهاني WTO تا سال 2020 ميلادي، تعداد جهانگردان به رقمي بالغ بر 1/6 ميليارد نفر خواهد رسيد. براساس آمار، بيش از 50% معضل اشتغال در كشورهاي در حال توسعه از راه توسعه گردشگري قابل حل است.
چرا اين آمارها و تكيه بر اعداد برآمده از آمارهاي جهاني خطرناك است؟!
گردشگري در نواحي طبيعي همواره به معني بومگردي نيست. در مواردي كه طبيعتگردي فاقد ساز و كار مناسب براي كاهش تاثير گردشگري بر محيط و حفظ فرهنگهاي محلي باشد، نقطه مقابل بوم گردي قرار ميگيرد.
سفر مسوولانه به محيط زيست و بازديد از مناطق طبيعي به منظور لذت بردن و بهرهمندي از طبيعت، همراه با درك ويژگيهاي گذشته و حال فرهنگ بومي، بومگردي ناميده ميشود. بومگردي در اغلب موارد سفر به مناطق بكر و حفاظت شده (Protected Area) و آسيبپذير است كه سعي ميشود تاثير اين سفر بر محيط كم باشد، در مقياس كوچك انجام پذيرد، به افزايش سطح آگاهي گردشگران كمك كند، سرمايههايي را براي حفظ محيط زيست فراهم كند و به طور مستقيم به توسعه اقتصادي و اقتدار سياسي جوامع محلي كمك كند و به فرهنگهاي مختلف و حقوق بشر احترام بگذارد. بنابراين به صورت روشن ميتوان گفت بخش زيادي از طرحهاي كنوني بومگردي نيست.
سياستهاي توسعه بومگردي در ايران، نيازمند دقت در بسترسازي هماهنگ با نيازهاي واقعي بومگردي بر اساس اصول توسعه پايدار است. همچنين بايد برنامهريزيهايي براي جلب مشاركت سرمايهگذاران بومي در مناطق اكوتوريستي انجام شود تا به جاي سرمايهگذاريهاي كلان براي ساخت هتلهاي چند ستاره در دل مناطق طبيعي و ايجاد تعارضات فرهنگي و معضلات محيط زيستي، با جلب مشاركت سرمايهگذاران بومي و هدايت آنها در مسير صحيح، زيرساختهاي مناسب توسعه اكوتوريسم فراهم شود.
بيشتر خسارتهاي ناشي از فعاليتهاي گردشگري لگدمال كردن و تخريب پوشش گياهي در نتيجه رفت و آمد و دور ريختن زباله در سطح محيط است. فعاليت گردشگري تاثيرات پيچيدهاي در سطح زمين مانند تغييرات ظريف و نامحسوس در رفتار و خورد و خوراك حيوانات و مهاجرت آنها برجاي ميگذارد. شناسايي بسياري از اين دگرگونيها دشوار است، اما همه اين موارد از شاخصهاي تعيين كننده سلامت و تعادل منابع طبيعي است.
انحرافات فرهنگي، تخريب محيطي، كاهش تجربه، انحرافات اقتصادي، ناپايداري صنعتي، كنترل فزاينده بيگانگان از مشكلات ديگر است. در برنامهريزيهاي بومگردي بايد حجم تقاضاي مورد انتظار و تعداد بازديدهاي گردشگران و تاثير بالقوه آنها بر مناطق حفاظت شده تحليل شود. يكي از اين تاثيرات بر منابع آب آشاميدني قابل مشاهده است. ميزان مصرف آب و پساب با رشد گردشگري ارتباط مستقيم دارد. ناپايداري اقتصادي؛ بومگردي همانند ساير اشكال گردشگري گاهي روندي ناپايدار دارد. براي مثال در اثر كشمكشهاي سياسي و وجود شايعاتي در مورد وجود ناامني در درون يك منطقه، گردشگران خارجي و داخلي سالها از ورود به اين مناطق اجتناب ميكنند.
كاهش و افزايش و بيثباتي نرخ ارز نيز باعث ميشود تا گردشگران به برخي از كشورها بيشتر سفر كنند و از برخي كشورها دوري گزينند. اكنون با تغييرات قيمت دلار بهترين فرصت براي جذب گردشگران خارجي به استان است.
حس ازدحام و شلوغي هم درون جامعه و هم در دل طبيعت يك مساله بزرگ ديگر است. گردشگران ممكن است براي استفاده از فضا با ساكنين منطقه به رقابت برخيزند. شلوغي و ازدحام براي گردشگران نيز ايجاد زحمت ميكند، به ويژه براي كساني كه به دنبال محيطي طبيعي و آرام هستند.
چيزي كه در اين چرخه در اغلب طرحهاي بومگردي ناديده گرفته شده است:
1) تاثير كمي بر منابع طبيعي مناطق حفاظت شده داشته باشد.
2) افراد ذينفع در فعاليتهاي بومگردي شامل: اشخاص، جوامع، بومگردها، تورها و گشتبران و موسسات دولتي بر مراحل مختلف برنامهريزي، توسعه و اجراي طرح بومگردي نظارت داشته باشند.
3) باورها، سنتها و فرهنگهاي محلي را محترم بشمارد.
4) درآمد عادلانه و پايداري براي جوامع محلي و ساير افراد ذينفع از جمله گشتبران بخش خصوصي ايجاد كند.
5) به تمامي افراد ذينفع در نقشي كه در ارتباط با حفظ منابع طبيعي دارند، آموزش دهند.