• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4208 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۳ مهر

سينما رسانه نيست، هست؟

نگار مفيد

 

 

در روزهايي كه نظريه‌پردازان سينما و رسانه سعي مي‌كنند حد و مرزي براي سينما مشخص كنند و حكم تبعيدش از دنياي رسانه را صادر كنند، آنچه در دنياي واقعيت اتفاق مي‌افتد خلاف اين مسير است. در دنياي واقعيت و زماني كه دوربين روي شانه‌هاي مستندساز قرار مي‌گيرد، سوژه به مرور خود را از حالتي داستاني، به سمت دنياي روزمره مي‌كشاند تا تصويري واقعي ارايه دهد و سعي در پاسخگويي به علامت سوال‌هايي دارد كه فقط در زمره آگاهي‌هاي روزمره قرار مي‌گيرد. مثال بارز اين دوگانگي را مي‌توان تا سال 2014 به عقب برد؛ زماني كه ادوارد اسنودن تصميم به فاش كردن اسناد محرمانه سازمان امنيتي امريكا كرد. همان زمان كه علاوه‌ بر دو روزنامه‌نگار تحقيقي كه در روزنامه‌ها فعاليت مي‌كردند، ايميلي كدگذاري شده براي يك مستندساز فرستاد و از او خواست تا در كنار تيم رويايي او به ثبت وقايع هنگ‌كنگ بپردازد. همان نقطه از جهان كه محل قرارهاي روزنامه‌نگاران افشاگر بود.

ما از زاويه دوربين لورا پويترس به داستان افشاي اسناد محرمانه وارد مي‌شويم، از لحظه‌اي كه روي صفحه‌اي سياه، كلمه‌هاي سفيد ناخوانا نوشته مي‌شوند و ما از خودمان مي‌پرسيم؛ «citizenfour» كيست؟ چرا مي‌خواهد اين مستندساز را در هتلي در هنگ‌كنگ ببيند؟ آيا اسناد محرمانه‌اي كه از آنها حرف مي‌زند، حقيقت دارند؟ آيا حرفش قابل‌اعتناست؟ شانس از لحظه‌اي به ما رو مي‌كند كه پويترس به جاي پرسيدن اين سوالات، به سمت هنگ‌كنگ حركت مي‌كند. از لحظه‌اي كه مستندساز، مثل يك روزنامه‌نگار حرفه‌اي ابزار و وسايلش را روي دوش مي‌گذارد و دوربين را با خود به آن‌سوي جهان مي‌كشاند تا ثانيه‌هاي ملتهبي را ثبت و ضبط كند كه كمتر ديده‌ايم. اسنودن 29 ساله به هنگام ملاقات با تيم روزنامه‌‌نگاران از حضور در سرويس‌هاي امنيتي امريكا انصراف داده است و اسناد محرمانه‌اي را به دستان روزنامه‌نگاران مي‌سپارد كه نشان مي‌دهد امريكا در حال شنود تلفن‌ها و ايميل‌هاي تمام شهروندان است. همين شهروندان عادي كه مشكوك به انجام عمليات تروريستي نيستند يا كاري به جز انجام كارهاي روزمره و عادي‌شان انجام نمي‌دهند. در ميان اين اسناد محرمانه مشخص شد كه حتي رهبران و مديران كشورهاي ديگر نيز از اين شنود گسترده در امان نمانده‌اند. اما اگر اسنودن تصميم مي‌گرفت تا مستندسازان را از دايره روزنامه‌نگاران خارج كند، يا به عبارتي سينما را از محدوده رسانه كنار بگذارد، امروز هيچ تصويري از آن لحظه‌ها نداشتيم و تمام روايت ما محدود به داستاني مي‌شد كه اليور استون در «اسنودن» براي ما تكرار كرد؛ چه بسا مثل يك داستان دراماتيك هاليوودي به ايميل‌هاي كدگذاري شده مي‌خنديديم يا از كنار تلاشي كه روزنامه‌نگاران براي دريافت و فهم اسناد محرمانه انجام مي‌دادند، گذر مي‌كرديم. اما به لطف دوربيني كه اين لحظات را ثبت كرده‌اند، حالا مي‌دانيم كه در آن روزهاي پرآب و تاب، حتي صداي هشدار آتش در هتل نيز روزنامه‌نگاران را به لرزه انداخته است.

چنين جادويي از نثر و لحن هيچ روزنامه‌نگاري ساخته نيست. شايد به اين دليل كه ما در زمانه‌اي زندگي مي‌كنيم كه بي‌اعتمادي عمومي باعث شده تا به ديده‌هاي خودمان هم بي‌اعتنا باشيم، چه برسد به اطلاعاتي كه از سوي ديگران پرداخته مي‌شوند و به دست ما مي‌رسند. به همين دليل است كه با وجود تلاش‌ها و نظريه‌هاي متعددي كه سينما را نه يك رسانه، بلكه يك سرگرمي ساده تلقي مي‌كنند، بايد همچنان سينماي مستند را به عنوان يك گونه پرطرفدار از رسانه بشناسيم و با خودمان تكرار كنيم كه روزنامه‌نگاري در حال تحول است و مسيري را طي مي‌كند كه خواه ناخواه به سمت تصوير پيش مي‌رود. ممكن است با اندكي تاخير اطلاعاتش به دست مخاطب برسد، ممكن است تنظيم رنگ و نور آن زمان ببرد يا براي كشاندن مخاطب به دنبال خود، كمي در ريتم آن دستكاري شود اما به هر حال ديده‌هاي خود را كه نمي‌توان از ياد برد. به همين جهت است كه سينما، در چالش تازه‌اش به جاي سرگرمي‌سازي‌هاي فرامليتي به سوي آگاهي‌بخشي هم حركت مي‌كند و زيرشاخه‌هاي متعددي تشكيل مي‌دهد كه تلفيقش با رسانه، يكي از جذاب‌ترين شاخه‌هاي آن خواهد بود. شاخه‌اي كه در حال حاضر در دانشگاه‌هاي دنيا به روزنامه‌نگاران و سينماگران آموزش مي‌دهد تا چطور از دستاوردهاي هر دو حوزه استفاده كنند و از مزاياي هر دو حوزه سود ببرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون