پشت درهاي بسته تالار علامه اميني چه گذشت؟
با يقين ميتوان گفت هيچ رييسجمهوري نميتواند در دانشگاه حضور يابد و فقط با تشويق دانشجويان روبهرو شود. مخصوصا اگر در دومين دوره رياستجمهوريش باشد، دورهاي كه املا نوشته شده و غلطهايش هم قابل شمردن است. در همين دانشگاه تهران دانشجويان چنان بر سر خاتمي فرياد كشيدند كه سيد صبور هم كاسه صبرش لبريز شد. بهترين راهكار با دانشجوي منتقد، بالا بردن ظرفيت نقد و شنونده انتقادها بودن است، كاري كه ميتواند دانشجو را دلخوش كند كه صدايش شنيده شده، هيچ دانشجويي براي شنيدن حرفهاي رييسجمهور به سالن نميرود. او در تمام طول سال حرفها را شنيده و تنها يك روز فرصت دارد كه خودش سخن بگويد. دانشجو جوان است و حوصلهاش سر ميرود از كليگويي. امسال اما ظاهرا راهحل اطرافيان رييسجمهور براي مواجهه با چنين وضعي كمرنگ كردن صورت مساله بوده به گونهاي كه رديفهاي اول صندليها متعلق به كساني بود كه دههها از زمان دانشجو بودنشان سپري شده بود. دقايق پاياني سخنراني رييسجمهوري، دانشجويي با صداي بلند و از انتهاي سالن به اينكه اجازه سخنراني به آنان در سالن و در حضور روحاني داده نشده، اعتراض كرد و گفت: «دانشجو بايد بيواسطه با رييسجمهوري صحبت كند.» اين شايد تنها باري بود كه در طول مراسم آغاز سال تحصيلي دانشگاهي، سكوت از سوي مستمعان شكسته شد. نه خبري از شعار بود، نه پلاكارد و البته نه دانشجوياني كه با حرارت در تمجيد يا تقبيح رييسجمهوري سخن بگويند تا شايد بعدها مصرفي انتخاباتي پيدا كند، همانطور كه 16 آذر 1395 و سخنراني بيسانسور موافق و مخالف روحاني در دانشگاه تهران در فيلم انتخاباتي 96 استفاده شد.
اين سكوت اما تنها محدود به تالار علامه اميني بود. تالار سخنراني رييسجمهوري كه رديفهاي نخست آن به اساتيد دانشگاه، مسوولان وزارت علوم و مهمانان ويژه اختصاص داده شد و باقي رديفها هم تركيبي از اساتيد و دانشجويان پر شده بود. خارج از تالار علامه اميني اما همه چيز در سكوت و با حاشيه اندك نگذشت. ديروز روز شلوغ دانشگاه تهران بود. وروديهاي دانشگاه مملو از دانشجوياني بود كه در صف نشان دادن كارتها حضور داشتند كه احتمالا حضور روحاني و تيم حفاظت اين روند را كند كرده بود. بخشي از مسيرها از سوي تيم حفاظت نهاد رياستجمهوري مسدود شده بود و البته تجمعات پراكندهاي در گوشه و كنار شكل گرفت كه هر چه گذشت بر تعداد دانشجويان حاضر در آن افزوده شد.هر گروه در گوشهاي ايستاده و متناسب با خواستشان از رييسجمهور، پلاكاردي بالا گرفته و شعاري سر ميدادند. «نه به حصر دانشگاه»، «قانون اساسي ميثاق فراموش شده»، «نه به سهميهها»، «نه به بورسيههاي غيرقانوني»، «نه به پولسازي و كالايي آموزش» بخشي از اين شعارها بود.عدهاي ديگر هم «اختلاسها كم بشه مشكل ما حل ميشه»، «وزير سرمايهدار نميخواهيم»، «مسوولان مرفه مايه ننگ ملت»، «رويكرد اقتصادي غلط، افزايش فاصله طبقاتي»، «رييسجمهور به جاي نگاه به دشمن به دست جوانان بنگرد»، «مرفهان بيدرد مايه ننگ ملت» را براي پلاكاردنويسي و شعار دادن انتخاب كردند. در اين ميان گروهي هم شعارهايي سياسي سر دادند تا شايد از پشت درهاي بسته به گوش رييسجمهور برسد. دانشجوياني كه مشخص بود از حاميان روحاني هستند كه از او نااميد شدهاند و حالا پشت در ماندن و نشنيدن بيواسطه صداي دانشجويان باعث شده تا اين دانشجويان و رايدهندگان حامي عليه روحاني و كابينهاش شعار سر دهند. «صدامون رو برديدند، با رايمون پز ميدن»، «روحاني بشنو صداي ملت»، «واعظي استعفا استعفا»، «وزير بيكفايت استعفا استعفا» صداي همين دانشجويان بود كه احتمالا در طول برگزاري مراسم به گوش روحاني نرسيد اما احتمالا رييسجمهوري همانطور كه در سخنرانياش به مرور هر روزه روزنامهها اشاره كرد، امروز هم با تورق آنها به اين شعارها بربخورد. شعارهاي حاميان روحاني عليه روحاني!