آموزش و بهداشت؛ يكسال بعد از زلزله سرپلذهاب
ميرشاهين فاطمي
در يكي از همين شبهاي پاييزي سال گذشته بود؛ خبر بهتآور زلزله 7.3 ريشتري سرپلذهاب همه جا به گوش ميرسيد؛ بسياري با شتاب خود را به مناطق زلزلهزده رسانده و به ياري مردم آسيبديده شتافتند. به سرعت گروههاي دولتي، خيريه و مردمي جهت امدادرساني و تامين وسايل ضروري زندگي به مردم منطقه تشكيل شد. اما اكنون و پس از گذشت حدود يكسال خبر خاصي از آنجا نيست. گويا همه چيز سر جاي اولش بازگشته. اما اگر سفر كوتاهي به مناطق زلزلهزده داشته باشيد، پي خواهيد برد كه نهتنها هيچ چيز سر جاي اولش بازنگشته، بلكه معضلات بسياري ايجاد شدهاند كه كمتر از 7.3 ريشتر زلزله نيستند! چه بسا بسياري از مسائلي كه در جوامع انساني پس از فجايع طبيعي به وجود ميآيند در بلندمدت و در صورت حل نشدن موجب آسيبخيز شدن اجتماع مورد نظر و حتي از هم پاشيدگي آن ميشوند. با همكاري دفتر سردشت و سرپلذهاب انجمن جامعهشناسي ايران و به جهت بررسي ابعاد اجتماعي زلزله و در قالب چند كارگروه به شهر سرپلذهاب رفتيم. به فراخور رشته تحصيليام سعي كردم تا به بررسي ابعاد معيشتي- رفاهي پسازلزله بپردازم و موضوعاتي چون وضعيت رفاه مطلق، اشتغال، سلامت و آموزش در اين منطقه را مورد بررسي قرار دهم.
مسائل آموزشي: از تخريب فيزيكي مدارس شهر سرپلذهاب كه بگذريم، بسياري دانشآموزان دچار معلوليت و مشكلات رواني ناشي از زلزله شده و قادر به ادامه تحصيل در شرايط معمول نيستند و نيازمند مراقبتهاي پزشكي و مشاورههاي روانپزشكي هستند. به دليل رواج گسترده اخذ هزينه در مدارس در سرپلذهاب در سالهاي اخير بسياري از خانوادهها كه در برآورده كردن مايحتاج اوليه زندگي خود در دوران پسازلزله با مشكل روبهرو هستند قادر به پرداخت شهريه مدارس كودكان و همچنين تهيه كتابها و لوازم تحصيل آنها نيستند. همه اينها باعث شده تا بسياري از دانشآموزان سرپلذهابي مجبور به ترك تحصيل شوند.
وضعيت بهداشتي: كمبود سرويسهاي بهداشتي خانگي در كمپها بيداد ميكند. بهطوري كه در برخي از آنها صفهاي طولاني براي استفاده از حمام و دستشويي شكل ميگيرد. نبود آسفالت و فضاي مناسب بازي براي كودكان موجب شيوع انواع بيماريهاي باكتريايي و قارچي در ميان آنان شده است.
بهداشت رواني: عمده مردم سرپلذهاب از ناراحتيهاي رواني حاصل از اتفاقات اخير رنج ميبرند و يكي از دلايل آن هم ميتواند پسلرزههاي كوچك و بزرگي باشد كه با وقوع گاه و بيگاه شان ترس و وحشت بيش از حد براي ساكنان ايجاد ميكنند؛ همچنين تورم ماههاي اخير كشور باعث شده مردم نتوانند خانههاي خود را بازسازي يا از نو بسازند كه اين خود موجب گسترش نااميدي در ميان مردم شده است. به اذعان بسياري از ساكنان ناراحتيهاي رواني مهمترين مشكل مردم سرپلذهاب است ولي تاكنون تلاش خاصي از سوي دولت و نهادهاي مدني براي حل آن انجام نشدهاست. ميزان بالاي خودكشي، شيوع اعتياد، افزايش طلاق، افسردگيهاي شديد و بسياري تغييرات اجتماعي نشاندهنده وجود تنش و آنومي بسيار در منطقه است. همچنين طبق معمول در جامعه ايران پس از هر فاجعهاي نوعي تقديرگرايي در ميان مردم گسترش مييابد كه مردم سرپلذهاب از آن مستثني نيستند؛ بهگونهاي كه اتفاقات به وجود آمده را تقدير خود دانسته و براي بهبود اوضاع شان تلاشي نميكنند.
گسترش اعتياد: پيش از زلزله در اجتماعات مردمي سرپلذهاب مساله اعتياد بسيار كم ديده ميشده اما پس از اين اتفاق شاهد گسترش روزافزون استفاده از مواد مخدر هستيم كه علل عمده آن را ميتوان در دو مورد زير مطرح كرد:
1- به دليل عدم وجود شركتهاي ساخت و ساز و مهندسان در شهر سرپلذهاب، از شهرهاي ديگر براي ساخت و ساز به اين شهر هجوم آوردهاند كه اين خود موجب ورود كارگران مهاجر بسيار شده كه برخي از آنها معتاد هستند.
2- تعدادي از سودجويان از وضعيت رواني مردم سرپلذهاب سوءاستفاده كرده و با سفر به اين شهر و مستقر شدن در آن اقدام به توزيع رايگان مواد مخدر كردند؛ به دليل وجود خلأهاي رواني مورد استقبال قرار گرفته و اين افراد موفق شدهاند كه فروش مواد مخدر را رواج دهند.
3- بحران اشتغال؛ به نظر ميرسد در پي زمينلرزه و مسائل و مشكلات پس از آن بحران بزرگي در زمينه اشتغال اهالي شهر به وجود آمدهاست؛ بسياري از كارگران روزمزد و افرادي كه مشاغل آزاد داشتند كار خود را از دست داده يا با ركود درآمدي بسيار مواجه شدهاند. همچنين بازگشت آنها به معيشت و فعاليت اقتصادي عادي با سختي مضاعف روبهروست.
4- آثار منفي فعاليتهاي خيريه بر بازگشت به وضعيت معيشت مناسب در سرپلذهاب؛ كمكهاي غيراصولي و بلاعوض دولت و خيران به مردم سرپلذهاب باعث افول رفتن فرهنگ كار شده و اين مساله موجب شده تا مردم هيچ تلاشي براي بهبود وضعيت معيشت خود نكنند. اين را بهوضوح ميتوان در انتظارات مردم سرپلذهاب براي كمك بلاعوض از گروههايي كه به آنجا مراجعه ميكنند، دريافت. همچنين به دليل نوع توزيع كمكهاي مختلف از طريق دولت و نهادهاي خيريه عزتنفس جمعيت ساكن خدشهدار شده و به نوعي احساس ضعف در آنها ايجاد كرده است. لازم به ذكر است، بسياري از مراكز تاريخي شهر مانند حوض منيژه مورد بياعتنايي قرار گرفته و اين موجب تخريب تدريجي آنها خواهد شد. در پايان ميتوان گفت كه تمامي اين مسائل از پي اين آمدهاند كه در اجتماعات ايراني ظرفيتهايي براي ظهور و بروز فجايع انساني پس از بروز فجايع طبيعي وجود دارد كه نيازمند مطالعه و تحقيق بسيار هم در جهت برطرف كردن آنها در اجتماع مورد نظر و هم جهت كاهش به وجود آمدن مشكلاتي از اين دست در جوامع ديگر است. صرف رساندن نيازهاي اوليه پس از فاجعه تنها موجب زنده ماندن مردم آسيبديده ميشود و برطرف كردن مسائل اجتماعي پسافاجعه نيازمند اقدامات علمي و با استفاده از متخصصان بسيار است.
عضو كمپين كارگروههاي جامعهشناسي فاجعه