انتشار«جشن براي بوريس» و «لوركاي سبزپوش»
ترجمه نمايشنامههاي «جشن براي بوريس» از توماس برنهارت و «لوركاي سبزپوش» نوشته نيلو كروز به تازگي منتشر شده است. به گزارش ايسنا، نمايشنامه «جشن براي بوريس» نوشته توماس برنهارت با ترجمه علياصغر حداد در نشر كتاب فانوس عرضه شده است.«جشن براي بوريس» نخستين نمايشنامه توماس برنهارت، حديث زندگي جمعي است. زني بيمار و فاقد پا، نشسته بر صندلي چرخدار، واقعيت را مطابق توهمات خود تجسم ميكند و در پرده سوم، در سالروز تولد شوهر خود، براي او جشني مرگبار برپا ميكند كه شركتكنندگان در آن سيزده معلولند. در اين نمايشنامه، واقعيت نمودي هرچه كمرنگتر دارد. تنگي فضا، نقص عضو و اختصار كلام نشاندهنده روابط بيروح انسانهاست. اين نمايشنامه را ميتوان يك رقص مرگ مدرن دانست. توماس برنهارت ميگويد: «موضوع آثار من مرگ است، زيرا زندگي موضوع آثار من است، بهگونهاي نامفهوم، بيكمترين سوءتفاهم.» در نوشته پشت جلد كتاب نيز ميخوانيم: كسي وقت فكر كردن نداره، اين يك واقعيته؛ مردم فكر نميكنند چون براي فكر كردن وقت ندارند و وقت ندارند چون فكر ندارند. همچنين «لوركاي سبزپوش» نوشته نيلو كروز با ترجمه سارا تاجيك در نشر يادشده راهي بازار شده است.
نيلو كروز كه در سال ۲۰۰۳ براي نمايشنامه «آنا در گرمسير» موفق به كسب جايزههاي پاليتزر و منتقدين تئاتر امريكا شد درباره اين نمايشنامه نوشته است: «لوركاي سبزپوش» مانند تب به سراغم آمد، تبي سبز كه مجبورم كرد قلم و كاغذ بردارم و بارها و بارها جنايتي را كه در سال ۱۹۳۶ در گرانادا اتفاق افتاد به تصوير بكشم؛ قتل نور بشري (اگر بتوان نور را كشت)، مرگ شاعر اسپانيايي: فدريكو گارسيا لوركا. من در حال ترجمه نمايشنامه Dona Rosita the Spinster لوركا بودم و زندگي او را بررسي ميكردم كه با مجموعه اشعار EL Divan del Tamarit وي روبهرو شدم. در اين شعرهاي تاريك و منحصر به فرد، انگار مرگ غمانگيز شاعر پيشبيني شده بود؛ همان طور كه خداوند به كلمات اجازه داد كه تمام آغازها را اعلام كنند، كلمات فدريكو نيز مطلع و دقيق آغاز نابودياش را اعلام كرده بودند.