يكي از روزنامههاي اصولگرا، ديروز به جاي عكس يك خود از صفحهاي سفيد با تيتر تيغ بنفش استفاده كرد. اقدامي كه براي اعتراض به تذكر هيات نظارت بر مطبوعات صورت گرفت. اما آنچه در اين اقدام نكته قابل توجه است، تبعيضي است كه نسبت به يك جريان سياسي - رسانهاي خاص وجود دارد. كامبيز نوروزي معتقد است برخي جريانها هر اقدامي هم كه انجام دهند در حاشيه امن قرار دارند اما اثرگذاري اين اقدام كه به نوعي نقد عدم آزادي بيان است از سوي رسانههايي بيشتر خواهد بود كه خود به اين اصول پايبند بوده و اين آزادي بيان را تنها براي خود نخواهند.
صفحه سفيد روزنامه را كه ديديد، چه برداشتي از اين صفحه سفيد داشتيد؟
اين روزنامه، بخشي از صفحه يك خود را سفيد چاپ كرده و تيتر تيغ بنفش را انتخاب كرده. اولين برداشت اين است كه مطلبي داشته كه در يك مرحلهاي از چاپ روزنامه از سوي مركزي قدرتمند اجازه چاپ داده نشده است. در واقع بر خلاف ماده 4 و 5 قانون مطبوعات سانسور اعمال شده است.
ظاهرا آنها اقدامي اعتراضي به تذكري داشتهاند كه از سوي هيات نظارت بر مطبوعات به اين روزنامه داده شده است.
من وقتي به عنوان مخاطب به اين صفحه يك سفيد و خالي نگاه ميكنم چنين چيزي برداشت ميكنم كه اين روزنامه تحت نوعي سانسور و فشار قرار گرفته و به اين ترتيب اعتراض خود را بيان كرده است. تا اينجا قطع نظر از اينكه اين سانسور چه هست و مواضع سياسي اين روزنامه چگونه است چنين اقدامي را حق اين روزنامه ميدانم. سانسور و فشار مطلقا ممنوع است و اعتراض به سانسور حق اساسي و مدني همگان از جمله مطبوعات است اما متاسفانه اعمال فشار بر مطبوعات از سوي بعضي مراكز قدرت هميشه وجود داشته است.
قطعا خانواده مطبوعات هرگز تمايلي ندارد كه اين روزنامه به دليل اين اقدام يا چاپ و انتشار مطلبي ديگر تحت فشار يا سانسور قرار بگيرد يا حتي با اقدامات سلبي چون توقيف مواجه شود اما آنچه در جريان اين اقدام بسيار مشهود به نظر ميرسد، تبعيض است. روزنامه نوروز در دهه 80 اين اقدام را انجام داد و با فشارهايي مواجه شد. از سويي در سالهاي پس از انتخابات 1388 كه رسانههاي اصلاحطلب بسيار تحت فشار بودند، حق اعتراض به اين سبك و سياق را نداشتند و اجازه داده نميشد صفحهاي به نشانه اعتراض سفيد چاپ شود يا هر اقدامي مشابه اين با برخوردهايي مواجه ميشد.
قطعا نكته مهم در اين اتفاق «تبعيض» است. در واقع در اجرا تبعيض اتفاق ميافتد. برخلاف اصول 19 و 20 قانون اساسي در اين قبيل موارد دستگاههاي تصميمگيرنده كاملا تبعيضآميز برخورد ميكنند. جريانهاي سياسي خاصي در كشور وجود دارند كه در حاشيه امنيت تمامعيار به سر ميبرند. هر چه بخواهند ميگويند، هر چه بخواهند مينويسند و كسي با آنها كاري ندارد.
در سابقه مطبوعات ايران، برخي نشريات خواستند به اين شكل به سانسور اعتراض كنند اما با آنها برخورد سختي صورت گرفت. اين اعتراض را حق همه روزنامهها ميدانم اما روي سخنم به دستگاههايي است كه تبعيضآميز برخورد ميكنند. روزنامههايي در حال كار هستند كه هرچه بخواهند مينويسند و هر چه بخواهند ميگويند ولي برخوردي با آنها صورت نميگيرد. حتي اين مشكل و برخورد تبعيضآميز در مورد شخصيتهاي سياسي هم وجود دارد.
همانطور كه گفتيد اين تبعيض در مورد يك جريان سياسي خاص وجود دارد و به تبع آن در رسانههايي كه به اين جريان فكري - سياسي نزديك هستند، هم به چشم ميخورد. به نظر شما اين تبعيض چه براي رسانهها و چه براي مخاطبان آنها، چه پيامدي يا پيامدهايي دارد؟
مهمترين نتيجه رفتار تبعيضآميز نسبت به فعالان مطبوعاتي، سياسي و مدني كاهش اعتماد عمومي به بعضي دستگاهها و همچنين كاهش كارآمدي همين دستگاهها براي اجراي قانون است. مضاف بر اين، وقتي چيزي يا چيزهايي خلاف اخلاق يا قانون براي بخشي از فعالان مطبوعاتي و سياسي مجاز است كه براي ديگران مجاز نيست به نوعي سخن گفتن خلاف قانون و اخلاق به عرف تبديل ميشود. اجازه بدهيد مثالي بزنم. در همين چند روز گذشته دبيركل يك حزب اصولگرا به يكي از نامزدهاي انتخاباتي سال 88 كه در حال حاضر هم در حصر به سر ميبرد، به طور آشكار نسبت محارب داد. هيچ كسي هم متعرض اين فرد نشد كه با كدام مجوز شرعي، قانوني و اخلاقي اين حرف سخت و سنگين را عليه ديگران مطرح ميكني. اينها حاشيه امنيت دارند.
ما به عنوان رسانه ميتوانيم چه كنيم؟ كاركرد رسانه در كاهش اين تبعيضها با وجود اينكه خودش اولين قرباني تبعيضها محسوب ميشود، چيست؟
بهترين كار كه در چارچوب وظايف حرفهاي رسانه قرار دارد، طرح بحث است. يعني هر كجا رفتار تبعيضآميز وجود دارد با رعايت اخلاق حرفهاي و قانون، تبعيضها را گزارش دهند. متاسفانه تبعيض فراوان است. حتي در حوزه اقتصادي رانتها و تبعيضهايي وجود دارد كه بيشمار است. دولت متشكل شده از يك سيستم رانتير كه به هيچوجه حاضر نيست از اين سفره گشاده، دست بردارند كه باعث فساد عظيم در سيستم اقتصادي ايران شده است. مديران دولتي يا نمايندگان مجلس امتيازات ناروا دارند كه ديگران به آن دسترسي ندارند. رسانه بايد در چارچوب وظايف و كاركردش عمل كند.
اگر چنين اتفاقي در رسانهاي اصلاحطلب ميافتاد نمايشي از عدم وجود آزادي بيان بود كه البته سياهنمايي محسوب ميشود. آيا اين اقدام
روزنامهها هم نماد اعتراضي به عدم وجود آزادي بيان محسوب ميشود؟
در هر دو حال وقتي نشريه صحفه سفيدي منتشر ميكند، به معناي اعتراض به سانسور و نقد عدم آزادي بيان است.
با وجود اينكه اين اقدام تقريبا معنايي مشترك دارد آيا اثرگذاري اين اقدام هم مشابه و به يك اندازه است؟
اثرگذاري اين اقدام به ماهيت آن مطبوعه و نشريه وابستگي دارد. طبيعتا آن نشريهاي كه نشان داده به اصول آزادي بيان چه براي خود و چه براي ديگران معتقد است، تاثيرگذاري عمل شان با اين اقدام بيشتر است. اما نشرياتي كه وابسته به جرياناتي هستند كه مخالفان آزادي بيان هستند طبيعتا چنين اقدامي بيش از اينكه اقدامي براي دفاع از آزادي بيان محسوب شود، اقدامي سياسي جهتدار محسوب ميشود. با اين حال قطع نظر از مواضع سياسي روزنامهها و اين رفتارهاي اعتراضي اين اقدام را ميپسندم. ولي اين كارها براي روزنامههاي اصلاحطلب هزينههاي سنگيني دارد و كمتر كسي جرات ميكند دست به چنين اقدامي بزند.