در حاشيه ديدار رييسجمهور
در عمل حوزه رياستجمهوري و دولت با انتخابهاي بد و بيعمليهاي فراوان منفعل شده بودند يا رفتار هواداران رقباي روحاني كه يك سر حمايت اصلاحات از روحاني را در پس اين عدم موفقيتها بر سر رايدهندگان ميكوبيدند، باعث شد تا نمايندگان احزاب اصلاحطلب كه در اين ديدار شركت كرده بودند، براي رفع شبهه از خود و حزب متبوعشان مجبور شوند روايات گوناگوني را ذكر كنند شايد بتوانند براي مردم پاسخي پيدا كنند و به مخاطبان بقبولانند ما نظرات شما را منتقل كرديم. به همين دليل يكي از ديگري آوانگاردتر مصاحبه كردند.
۲- اصلاحطلبي با اصلاحطلبان متفاوت است. اصلاحطلبي يك انديشه است. يك تفكر است و يك نياز تاريخي.هيچ حكومتي بدون اصلاح كردن مداوم خود نميتواند ارتباطش را با مردم حفظ كند. احزاب اصلاحطلب نهادهايي هستند كه مثل احزاب اصولگرا ديگ خود را هم ميزنند. اما اصلاحطلبي از زمان مشروطه كه قانون در كشور مدونتر شد تا امروز و آينده منطقيترين راه پيشرفت است. همان كه آقاي خاتمي بر آن اصرار ميورزيد. اصلاحاتي كه از درون آن جامعه مدني شكل ميگيرد.اصرار مداوم به حاكميت كه خود را در معرض اصلاح مورد خواست مردم قرار دهد و توصيه به علاقهمندان و رهبران و پرچم به دستان اصلاحات براي نو كردن وعملياتي كردن شيوههاي اصلاحطلبي ميتواند اصلاحات را زنده نگه دارد.اگر حاكميت تن به اصلاح خود بر اساس نياز وخواست مردم ندهد يا اگر رهبران اصلاحات نتوانند نياز واقعي جامعه را تشخيص دهند و نسخههاي كهنه وتكراري عرضه كنند، در آن صورت ميتواند ماجراي آنان تمام باشد. در آن صورت هم بايد پذيرفت پايان اصلاحطلبان نميتواند پايان اصلاحطلبي باشد.تفكر اصلاحطلبي نه ميتواند به براندازي و خشونتهاي ناشي از آن تشويق كند و نه ميتواند در قالبهاي كهنه باقي بماند.اصلاحطلبي نه حزب است، نه محل تقسيم شغل ونه به فراكسيون و پارلمان و بدهبستان نياز دارد و نه به تشريفات و پروتكلهاي مرسوم و نه ميراثداري و نه ميراثخواري.ملاقات با نمايندگان احزاب اصلاحطلب كار خوبي بود. اما تجديد ديدار دولت و حكومت با تفكر اصلاحطلبي نو شده راهحل كشور است.