راي شفاف، پول تميز
گويا حركت نكردن روي مرز قانون و التزام عملي به آن معنا و مفهومي ندارد، در حالي كه قوانين تنها و تنها راه و هدف و برنامه را مشخص ميكند. 3- دلواپسان و دايههاي مهربانتر از مادر و كاتوليكهاي كاتوليكتر از پاپ، هميشه احساس تكليف ميكنند كه بايد آنچه را ميدانند و به آن ميرسند نسخه كنند و براي همه بپيچند و همگان به آن عمل كنند. چراكه ميپندارند تنها اينان راه و چاه را تنها و تنهايي ميفهمند و راي اكثريت نه عقل دارند و نه حق! در اين روزها رگ تكليف بادكرده آقايان كاري كرد كه واقعا در يك امر تخصصي مانند تصويب لايحهاي براي الحاق دولت به CFT بايد تقليد و تبعيت كرد؟! فرياد برميآورند كه لعنت بر پدر و مادر كسي كه تبعيت نكند الا و لابد بايد منافع ملي را اينگونه كه ما ميفهميم، بفهميد! ايشان خود را دلسوزاني ميدانند كه فقط خودشان وكيل و كفيل جمهوري اسلامياند. الباقي هم طفيلي آفرينش اينان و جماعتشان دليل مبرهن بر بيقانونيهاي گاه و بيگاه! 4- بيتوجهي به خرد جمعي و اكثريت، بيماري ديگري است كه اقليت عقل كل، معتقدند ٢٠٥ كشور عضو يك معاهده به جز ايران و كره شمالي، يعني همه كشورها منافع ملي ندارند، هيچكس بهتر از ما نميفهمد، ما هدايتشده و بهشتي هستيم، منافع مردم را ما تشخيص ميدهيم، كشورها ناچار بودند عضو شوند و ما آزاديم و مختار! آنها زير يوغ استعمار و استحمار هستند! ابرقدرتها فصلالخطاب آنها هستند و... يعني فقط «ما» (دلواپسان) هستيم كه تخممرغمان دو زرده است و بس! نكته خانم دكتر جنيدي، معاون حقوقي رييسجمهور را ياد ميكنم كه خوب بيان كرد «بايد حدود ١٦ ميليارد دلار هزينه كنيم، براي بودجه حدود ١٤٠ميلياردي» كه خودمان باشيم؟! و من بعيد ميدانم كه اين همه فريادها براي شفافيت و قطع اين رانت باشد. و آخر اينكه به اصطلاح و بيان البته ناصحيح قدما، «اگر خوب شد و پسر شد، مال آنها و دختر شد بيخ ريش صاحبش!» همواره با تضمين و تعهد و چك و سفته حاضر به حضور و عضويت بينالمللي هستيم و اين تراژدي را كي كجا و كدام تفكر بيمار در جهت توهين و انزواي اين مردم شريف نوشته خدا ميداند! ياد داييجان ناپلئون هم به خير كه «كار كار انگليسيهاست!»