• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4201 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۱۵ مهر

توتاليتريسم به سبك برلوسكوني

«تيم من يك تيم جوان خواهد بود كه فقط و فقط از بازيكنان بومي تشكيل خواهد شد. بازيكناني كه با موي ساده و مرتب بازي خواهند كرد. ما يك آرايشگاه در شهر پيدا كرده‌ايم كه قول داده موي بازيكنان‌مان را مجاني آرايش كند، نه كسي حق دارد ريش بگذارد و نه خالكوبي كند. بازيكنان تيم من نبايد يك عالمه گوشواره از گوش‌شان آويزان كنند. آنها در زمين بايد نماد اخلاق ورزشي و بازي جوانمردانه باشند. بايد وقتي روي بازيكن حريف خطا مي‌كنند از او عذرخواهي كنند و با داور مثل يك جنتلمن برخورد كنند. اگر هواداري از آنها امضا خواست بايد نام و نام خانوادگي‌شان را تميز و مرتب بنويسند و از خط خطي كردن خودداري كنند. آنها بايد در بيرون از زمين هم لباس‌هاي ساده و مرتب ولي شيك و مد روز بپوشند. من به دنبال چيزي مي‌گردم كه مثل فوتبال امروز نباشد.»

اشتباه نكنيد. اينها پيشنهادات كميته اخلاق فدراسيون فوتبال ايران نيست، بلكه راه و روشي است كه سيلويو برلوسكوني، مديرعامل جديد باشگاه دسته سومي مونزا براي تيمش وضع كرده. مرد جاه‌طلب و پرحاشيه سياست و تجارت و فوتبال كه سال‌ها با ميلان در فوتبال اروپا به خودنمايي مشغول بود، حالا با خريد باشگاه مونزا در سري C قصد دارد، ماجراي تازه‌اي در اين رشته پرطرفدار آغاز كند. ماجرايي كه ابتدايش با احكام سخت‌گيرانه براي بازيكنان تيم آغاز شده و بايد ديد به كجا ختم خواهد شد. احكامي كه شايد در نگاه اول بسيار مبادي آداب به نظر برسد و حتي بسياري از آدم‌هايي را كه نگاهي ايدئولوژيك به اخلاق دارند با خود همراه كند، اما اگر كمي به عمق مساله نگاه كنيم، متوجه مي‌شويم كه آقاي برلوسكوني احتمالا جاي اشتباهي براي برپايي كلاس آموزشي‌اش انتخاب كرده.

نگاه برلوسكوني، با اينكه سال‌ها در فوتبال اروپا حضور داشته، بسيار عجيب به نظر مي‌رسد؛ چراكه او بهتر از هر كسي مي‌داند فوتبال يك ورزش است و بازيكنان فوتباليست قرار نيست معلم اخلاق باشند. همچنين او به خوبي مي‌داند كه مديرعامل يك باشگاه نمي‌تواند حكم پدر را براي بازيكنان بازي كند و دير يا زود فشار وارد آمده به بازيكنان باعث به هم ريختن اوضاع مي‌شود. به نظر مي‌رسد، برلوسكوني قصد دارد ايده‌هاي نخ‌نماي وجود مغز متفكر و انسان والا را در يك تيم فوتبال پياده كند. كسي كه راه و چاه و صلاح ديگران را از خودشان بهتر مي‌فهمد. همان ايده‌هايي كه زماني در ايتاليا به فاشيسم و در آلمان به نازيسم منجر شد. ژنرال فرانكو در اسپانيا با استفاده از همين روش و پيوند كليسا و اخلاق كاتوليك و قدرت سال‌ها حكومت ديكتاتوري‌اش را به مردم تحميل كرد. ايده‌اي كه تك‌حزبي بودن و شبيه كردن همه آدم‌ها به يكديگر از محورهاي اصلي آن به شمار مي‌رود. رژيم استالين هم در روسيه، همانندرژيم هيتلر در آلمان در پي نظارت بر همه ابعاد زندگي شهروندان بود. اين نظارت فراگير، مهم‌ترين ملاك توتاليتريسم است. توتاليتريسم وضعيت و سيستمي است كه با تكيه بر يك ايدئولوژي خاص، حتي‌المقدور همه وجوه زندگي مردم را تحت نظر مي‌گيرد تا آنان از دستيابي به فضيلت و قدم نهادن در راه صواب بازنمانند. نه فقط بازنمانند كه مجبور باشند در چنين مسيري گام بردارند. آراسته شدن اجباري زيردستان به آنچه فضيلت قلمداد مي‌شود، يكي از اهداف تاسيس سيستم‌هاي توتاليتر است و برلوسكوني دقيقا به همين معنا در پي بنا كردن يك سيستم توتاليتر در باشگاه تحت امرش است. جالب است كه همه اين ديكتاتورها تصور مي‌كردند كه ديگر جوامع نيز بايد از آنان الگوبرداري كنند تا به موفقيت برسند. همان‌طور كه برلوسكوني مي‌گويد؛ اميدوار است نحوه تيم‌داري‌اش الگويي براي ساير باشگاه‌ها نيز باشد. نظريه‌پردازان ابتدايي توتاليتريسم، همچون هانا آرنت تصور مي‌كردند كه حكومت‌هاي توتاليتر آلمان و شوروي بر همه حوزه‌هاي زندگي اجتماعي و فردي شهروندان چنگ انداخته بودند و چيزي از چشمشان پنهان نبود. اما نظريه‌پردازان بعدي توتاليتريسم، نشان دادند كه آش تجربه تاريخي اين قدرها هم شور نبوده است و حتي در بدترين رژيم‌هاي توتاليتر نيز، فكر و حتي عمل مردم آن قدرها هم تحت سلطه حكومت نبوده است. وقتي كه سياستمداران آهنيني چون هيتلر و استالين در تحقق چنين نظارت فراگيري بر زيردستانشان ناكام ماندند، بسيار بعيد است كه سياستمدار فاسد و دلقك‌مآب و بركنارشده‌اي چون برلوسكوني در قرن بيست‌ويكم از عهده چنين كاري برآيد.

برلوسكوني مي‌خواهد همه بازيكنان تيم را شبيه به هم كند. آنها همه بايد ايتاليايي باشند. مدل موهاي‌شان شبيه به هم باشد و مانند هم رفتار كنند. حتي از تزيينات فردي هم استفاده نكنند. آنها بايد از فرديت خارج و جزيي از يك جامعه به اسم تيم باشند. جامعه‌اي كه وجودش بر شخص ارجح است. بنابراين هر چيزي كه باعث شود آنها از يكديگر متمايز شوند، ممنوع است. همه مي‌دانند در فوتبال تيم بر بازيكن ارجح است و موفقيت تيمي ارزشش از موفقيت فردي بالاتر است. اما برلوسكوني قصد دارد با اغراق بر تيم بودن اصالت ديگري به آن بدهد. همان‌طور كه همه قبول دارند، جامعه بايد به عنوان يك كل مورد توجه قرار بگيرد. اما ديكتاتورها تاكيد بيشتري بر يكپارچه بودن جامعه دارند. جامعه‌اي خلل‌ناپذير و محكم كه كسي در آن نبايد نظم را به هم بزند.

از طرف ديگر با توجه به جمله آخر صحبت‌هاي برلوسكوني بازيكنان تيم مونزا بايد بر نظم موجود در فوتبال قيام كنند و نظم نويني حاكم كنند. نظم سابق از نظر برلوسكوني احتمالا همين بي‌‌بند و باري اخلاقي و گرايششان به مد روز است. از نظر برلوسكوني بلبشو موجود در فوتبال غير قابل قبول است. بازيكنان مغرور هستند و بي‌ادبانه رفتار مي‌كنند. پول و سرمايه زياد باعث شده فساد در فوتبال رخنه كند و بالاخره يك نفر بايد از يك جايي عليه اين سيستم كاري بكند. برلوسكوني فكر مي‌كند آن شخص خودش است. احتمالا در دستگاه فكري برلوسكوني كسي مثل پوگبا بايد اعدام شود؛ چراكه هر روز با يك مدل موي جديد وارد زمين مي‌شود. كاري نداريم كه خود برلوسكوني بارها و بارها به خاطر فساد اخلاقي و مالي و سوءاستفاده از قدرت در ايتاليا محاكمه و محكوم شده است. شايد او تغيير كرده باشد، اما به نظر مي‌رسد، پيرمرد 82 ساله ايتاليايي در سال‌هاي آخر عمرش تصميم گرفته راه رستگاري را در بازگشت به گذشته جست‌وجو كند.

سوال مهمي كه بايد پرسيده شود، اين است كه آيا فوتبال واقعا دچار بلبشو و بي‌بند و باري شده؟ آيا واقعا احتياج به يك نظم جديد دارد؟ آيا فوتبال در حال حاضر شبيه به دوره پس از جنگ جهاني اول است؟ آيا دنياي فوتبال و ورزشگاه‌هايش شبيه پس كوچه‌هاي رم و برلين است كه در آن بيكاري و دزدي و اغتشاش است؟ آيا فوتبال احتياج به يك آرمان بزرگ دارد كه بازيكنان مونزا بايد آن را فرياد بزنند؟ آيا بايد با ليبراليسم موجود در فوتبال كه به فوتباليست‌ها اجازه مي‌دهد مثل يك انسان معمولي با آزادي‌هاي يك شهروند زندگي كنند، برخورد شود؟ همان‌طور كه در ايتاليا و آلمان دهه 20 با ليبراليسم مخالفت شد و آزادي‌هاي فردي يكي پس از ديگري از مردم گرفته شد؟ خيلي نيازي به توضيح ندارد كه ساز و كار موجود در فوتبال به خوبي دارد، كارش را مي‌كند و فعلا نياز به رهبري با مغز متفكر كه ايده‌هاي برتر وارد آن كند، ندارد.

تصور كنيد ابتداي بازي تيم مونزاست. بازيكنان اين تيم با لباس يكدست قرمز و نوار سفيد روي پيراهن كنار داور ايستاده‌اند. همه بازيكنان يك چهره دارند. با مدل موي يكسان. با صورتي تراشيده و بدون نشاني بر بدن. وجدان اخلاقي آنها كه از پيشوا يا همان پدرشان دريافت كرده‌اند، آنها را مصمم نشان مي‌دهد. اين شرايط آدم را ياد مواقعي مي‌اندازد كه جوانان هيتلري مي‌ايستادند تا پيشوا براي‌شان سخنراني كند و بعد عازم جبهه‌هاي نبرد شوند. تيم مونزا همانند ارتش آلمان كه ابتدا با موفقيت كارش را شروع كرده بود و پيشروي‌هاي خوبي داشت، در چهار هفته اول مسابقات سه برد كسب كرده. اما بايد ديد كه وضعيت اين تيم با وجود قوانين غيرفوتبالي وضع شده چگونه پيش خواهد رفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون