ادامه از صفحه اول
كف مطالبات از اروپا
بايد راهكارهاي جامعتر و فراگيرتري براي گسترش سطح مبادلات تجاري ايران با جهان از طريق همكاران خارجي ايجاد شود. من معتقدم كه چنين دستاوردي نبايد كاملا دستگاه ديپلماسي ما را راضي كند، چرا كه سقف خواستههاي جمهوري اسلامي ايران بسيار بالاتر از اين است. سقف خواستههاي ايران بايد اقدام و موضعگيري صريح اروپا براي رويارويي با تحريمها و اجراي دقيق برجام باشد از جمله باز شدن سوييفت براي تعامل ارزي مستقيم بانكهاي ايراني با جهان خارج. با اين حال ابتكار جديد اروپاييها اگر به صورت جدي عملي شود و امكان فروش نفت خام، معيانات گازي و محصولات پتروشيمي ايران به كشورهاي اروپايي مهيا باشد، ميتوان اميدوار باشيم كه گام مثبتي است. با وجود اين تصميمي كه اتحاديه اروپا گرفته است، يك نكته را نبايد از نظر دور داشت كه اين اتفاق فقط براي شركتهاي كوچك و متوسط اروپايي است و كمپانيهاي بزرگ اروپايي از دستورات دولتي براي ارتباط تجاري پيروي نميكنند. مديران اين شركتها بر اساس سياستهاي خودشان و منفعت سهامدارانشان تصميم ميگيرند و معمولا تلاش ميكنند مقررات جاري ايالات متحده امريكا را به عنوان بزرگترين اقتصاد جهان كاملا دقيق اجرايي كنند. نبايد تصور كرد كه اقدام اروپا براي ايجاد يك خط ويژه تبادل مالي با ايران، باعث خواهد شد كه كمپانيهاي بزرگ اروپايي به بازار ايران بازگردند.
بايد به آينده نگاه كرد و منتظر باشيم تا واكنش امريكا به اين اقدام اروپا را دقيقا ببينيم. اولين واكنش امريكاييها منفي بود و نشان از عصبانيت آنها از ايجاد چنين ساز و كار مالي براي مبادلات خارجي ايران داشت.
امريكاييها رسما به كشورهاي ثالث هشدار دادهاند كه از مبادله تجاري و مالي با ايران خودداري كنند يا آمادگي پذيرش اقدامهاي تنبيهي امريكا را داشته باشند. اين اقدام اروپاييها اگر عملا جلوي هدف نهايي امريكا براي به صفر رساندن درآمد ارزي ايران از فروش نفت را بگيرد، يك پيروزي مهم سياسي در پرونده برجام براي ايران محسوب خواهد شد.
امروز شاهد هستيم كه با خروج امريكا از برجام، غالب پايتختهاي اروپايي به اين نتيجه رسيدهاند كه براي مقابله به يكجانبهگرايي دونالد ترامپ، بايد راهكاري پيدا كنند كه سفره خود را از امريكا جدا كنند. اين اتفاق مهم و مباركي براي استقلال بيشتر اروپا است كه به دليل سياستهاي واشنگتن روي ميدهد و دستور ترامپ براي عقبنشيني از برجام كمك كرد تا اروپاييها اقدامات خود را براي رسيدن به استقلال نسبت به امريكا در حوزههاي مختلف سياسي، امنيتي، مالي و انرژي تسريع كنند. اما نهايتا استقلال اتحاديه اروپا از امريكا يك رويكرد بلندمدت است و اين مسير به تدريج به نتيجه خواهد رسيد. اما نهايتا اين اراده براي استقلال در پايتختهاي اروپايي وجود دارد.
نهايتا نبايد تصور كرد كه كشورهاي اروپايي با چنين اقداماتي در حال جدا شدن كامل از ايالات متحده امريكا در معادلات بينالمللي هستند. چنين تصوري كاملا باطل است. كشورهاي اروپايي حاضر نيستند به خاطر تهران مناسبات پيچيده، در هم تنيده استراتژيك و تاريخي خود را با ايالات متحده امريكا كنار بگذارند. اروپاييها فقط تا جايي پيش ميروند كه برجام را حفظ كنند و بتوانند از منافع امنيتي و سياسي اين توافق بهرهمند شوند. سياستگذاران جمهوري اسلامي ايران بايد اين اصل را در نظر داشته باشند كه نه اراده و نه توان چنين تصميمي در اتحاديه اروپا وجود ندارد كه صرفا به خاطر روابط با جمهوري اسلامي ايران مناسبات خود را با امريكا دچار اخلال كند.
نگراني اروپاييها اين است كه اگر روند رويدادها باعث خروج جمهوري اسلامي ايران از برجام شود، ممكن است نتايجي به بار بياورد كه خوشايند اروپاييها نخواهد بود. حفظ برجام يك اقدامي تاكتيكي براي اتحاديه اروپا است و نبايد تصور كرد كه اروپاييها به دنبال روابط استراتژيك با جمهوري اسلامي ايران هستند. تمام رهبران قدرتهاي اروپايي چه در سفرهايي كه به واشنگتن داشتند و چه اخيرا در سفر آنگلا مركل، صدراعظم آلمان به فلسطين اشغالي بر اين نكته تاكيد داشتند كه در مورد بحث محدود كردن نفوذ ايران در منطقه با واشنگتن و تلآويو اشتراك نظر دارند.
تدبير بحران اقتصادي كشور
در ايران طرح را آنچنان گرانقيمت و پرهزينه و پرريخت و پاش به تحقق ميرسانند. در جريان بهرهبرداري نيز، آنچنان فسادي را رقم ميزنند كه نهاد جديد، به كلي از سوددهي و توليد ثروت و انباشت سرمايهاي باز ميماند و به اين ترتيب روند رشد و ترقي به سير عقبماندگي و اتلاف منابع تبديل ميشود.
مانع سوم، روحيه و فرهنگ جاري و عمومي ما است كه در ميان دولتمردان، مردم و بخش خصوصي فعال و موثر در اقتصاد كشور نفوذ دارد. دولتهاي حاكم با اشاعه اين فرهنگ از سال 1332 با شدت و حدتي روزافزون به مصرفگرايي و ريخت و پاش دامن زدند و به كلي روحيه صرفهجويي و پسانداز و انباشت سرمايه را نابود كردند. اين سه مانع اصلي، عوامل بنيادي عدم موفقيت برنامه و برنامهريزي در كشور ما هستند.
با عنايت به اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران، در زمينه بسط عدالت اجتماعي و برخورداري عادلانه مردم از رفاه اجتماعي و اقتصادي، افزايش شفافيت اقتصادي و تسهيل راهكارهاي مراودات اقتصادي با دنيا و افزايش سرمايهگذاري مولد جهت رهايي كشور از بيماري توسعهنيافتگي و فشارهاي معيشتي و اقتصادي و موانع بيبرنامگي و...، همه صاحبمنصبان بايد مسوولانه اهتمام مجدانه با مشاركت فعال ملت و نخبگان جامعه به عمل آورند.