نظريه (صلح دموكراتيك) يكي از نظريات جديد در حوزه علوم سياسي و روابط بينالملل است. و علت (نو) بودن آن اين بوده كه تا همين سدههاي اخير، دموكراسي واجد بار ارزشي منفي بوده است و به همين سبب انديشمندان تمايلي در مورد تاييد آن نداشتند. واضع اصلي اين نظريه، امانوئل كانت است كه براي نخستين بار در اثر خود (به سوي صلح ابدي) فرضيه (صلح دموكراتيك) را تاييد كرد. هرچند او نيز به دليل بار ارزشي منفي دموكراسي در زمانش آن را تحت عنوان صلح بين دولتهاي جمهوري عرضه كرد.
مفهوم دموكراسي در خاورميانه
مفهوم دموكراسي در خاورميانه هميشه با فراز و فرودهاي بسياري همراه بوده و در طي زمان، دچار تحول زيادي شده است. اگرچه چالشهاي ظهور مفهوم دموكراسي در بسياري از حكومتهاي خاورميانه قابل مشاهده است، شدت و ضعف اين چالشها با توجه به سابقه تاريخي، فرهنگي و اقتصادي متفاوت است. اما آيا با توجه به چالشهاي موجود در خاورميانه، امكان تحقق صلح از طريق سازوكارهاي دموكراتيك وجود دارد؟ دموكراسي در خاورميانه با انقلابهاي بهار عربي در 2011 آغاز شد. خاورميانه تا اين تاريخ تنها منطقه در جهان بود كه گذار به دموكراسي را تجربه نكرده بود.
تاثير چالشهاي گذار به صلح از طريق دموكراسي بر توسعه سياسي در خاورميانه
1- انقلابها و خيزشهاي اخير در خاورميانه، از بيداري اسلامي تا دموكراسي| تحولاتي كه از اواخر سال 2010 در منطقه خاورميانه عربي شروع شد، نشان ميدهد كه منطقه خاورميانه در حال ورود به عرصهاي جديد از حيات سياسي و اجتماعي خود است.مردمان اين كشورها كه غرور و تحولات ملي خود را بر اثر وابستگي حكومتهايشان به خارج و فقدان استقلال ملي از دست رفته ميديدند و از موج فساد و خودكامگي بر رژيم سياسي و دستگاههاي حكومتيشان به ستوه آمده بودند، خواهان تغيير در سيستم حكومتي خود شدند.
2- وجود شعارها و آرمانهاي دموكراتيك در ميان انقلابيون|اساسا در هر انقلاب و تحولي، مردم و افراد شركتكننده، شعارها و آرمانهاي خاص را دنبال ميكنند و سر ميدهند. شعار غالب مخالفان در اين انقلابها بركناري رژيمهاي ديكتاتوري بوده است. در واقع، وجه مميزه و مشخص همه اين جنبشها و اعتراضات، شيوه اداره جامعه به روشهاي غيردموكراتيك بوده است. و شعار دموكراتيك مردم همه اين كشورها، شعار دموكراتيك گردش آزاد قدرت در دست نخبگان و شكلگيري نظامهاي دموكراتيك در كشورشان بودند.
3- تهيه و تدوين قانون اساسي و اصلاحات نهادي و ساختاري| بدون شك شيوه تدوين و وضع قانون اساسي بر روي كيفيت و محتواي قانون اساسي و ميزان موفقيت و كارآمدي آن تاثير مستقيم دارد. به خاطر اين اهميت است كه شيوه تدوين قانون اساسي يكي از مباحث پايهاي حقوق اساسي است.
4- برگزاري انتخابات آزاد| انتخابات جرياني رسمي است كه بر اساس آن مردم يك كشور، شخص يا اشخاصي را براي مقام يا پست يا مسووليتي دولتي براي مدتي معلوم بر ميگزينند. هدف اصلي انتخابات، گزينش نمايندگان مردم به شكل دموكراتيك و چرخشي است. در واقع معني دموكراسي نيز همين است، يعني حاكميت مردم در تعيين سرنوشت خود و همچنين گردش آزاد قدرت در دست نخبگان.
به عنوام يكي از نمودهاي اصلي دموكراسي در كشورهاي عربي خاورميانه، پس از تحولات جاري يكي از اولين مسائلي كه مطرح شد، مساله برگزاري انتخابات آزاد بود. البته در اين كشورها از قبل انتخابات وجود داشته است، اما اين انتخابات بيشتر فرمايشي و فرماليته بوده و همه افراد شايسته توان شركت در انتخابات را نداشتهاند و آن طور كه شاهد بودهايم، حاكمان و روساي جمهور اين كشورها بيش از دو يا سه دهه و حتي چهار دهه بر سرنوشت كشور خود حاكم بودهاند. بدين ترتيب برگزاري انتخابات آزاد و منصفانه به عنوان يكي از مطالبات مهم اين جوامع بوده است.
عوامل فوق در اين كشورها باعث شد، كه اكثر تحليلگران آن را بهار عربي و نوعي (دموكراسي خواهي) بدانند، در صورتي كه اگر اين تحولات را دموكراتيك بدانيم و عطف به اينكه بر اساس نظريه صلح دموكراتيك، دولتهاي دموكراتيك با يكديگر وارد جنگ نميشوند بنابراين اين تحولات بايد منجر به دموكراتيك شدن فضاي منطقه و ايجاد صلح و ثبات گردند، اما وجود چالشهاي امنيتي- سياسي در خاورميانه مانع رسيدن به صلح دموكراتيك در خاورميانه است.
وجود چالشهاي امنيتي- سياسي در خاورميانه
چالشهاي موجود ميان فلسطين و اسراييل
- مساله بنياد گرايي و تروريسم
منازعات قومي و مذهبي، از جمله اين چالشها و منازعات ميتوان به منازعات بين اقوام موجود در منطقه يعني اعراب، كردها، تركها، و فارسها، اختلاف بين شيعه و سني
مساله هستهاي ايران، اگر چه مذاكرات فراواني در اين مورد صورت گرفته و در نهايت مورد توافق با گروه 1+5 قرار گرفت، اما همچنان شاهد بدعهدي از جانب ايالت متحده امريكا و خروج از (برجام) و با پروژه ايران هراسي، برخي از كشورهاي منطقه نيز نسبت به پرونده هستهاي ايران واكنش منفي و متفاوتي نشان دادهاند.
بنابراين بدون پايان يافتن و حل اين چالشها در منطقه، مساله صلح و دموكراسي در منطقه با چالشهاي عديدهاي مواجه ميشود و زيربناي اين صلح نيز سست و لرزان خواهد بود و منجر به توسعه سياسي در منطقه نخواهد شد.
كارشناس مسائل خاورميانه