دو، سه سال اخير را با كيروش در «استرس» و فضايي مملو از «بدهكاري» گذراندهايم. اين حق ما نبوده و نيست...
در اينكه او بزرگ است و تاثيرگذار، شكي نيست. بنابراين جوگير نميشويم و سوار بر موج انتقادات «جهتدار» عليه او حرف نميزنيم اما در عين حال سعي ميكنيم حواسمان به آن سوي بام هم باشد. اين دو، سه سال را اكثرا در ابهام و انتظار تمديد قرارداد وي سپري كردهايم و در نهايت نيز شرايط به گونهاي رقم خورده كه انگار در حقمان لطف شده است.
كيروش به واقع به فوتبالمان شخصيت و ارزش داده. اين قابل انكار نيست اما حقيقت اين است كه زير بار «منت» هم نميرويم. يكي از بالاترين دستمزدها را در سطح بينالمللي به او پرداخت ميكنيم و يك «ملت» هم سالهاست كه حامي و قدردان اوست. اينها را مينويسيم تا همين حالا هم بگوييم يادمان نرفته وي چه خدماتي به فوتبال اين آب و خاك داشته است. لحظه لحظهاش را به خاطر داريم... از مُشتهاي گره كرده و رگ بيرون زده گردنش، تا احياي غرور ازدسترفتهمان مقابل تازه به دوران رسيدههاي فوتبال قاره كهن. دو صعود متوالي و مقتدرانه به جام جهاني و نيز بالانشيني طولانيمدت در رنكينگ فيفا را هم مثل خيلي مغرضان بيارزش و عادي نميدانيم اما صبرمان نيز از بابت انتقادات مداوم مرد پرتغالي لبريز شده. مثل همان خيليها، كردههايش را ناكرده نميكنيم و سعي ميكنيم «مردانه» در موردش بنويسيم اما شايد برخي رفتارهايش قابل انتقاد شده باشد و براي اين مقطع زماني، غير قابل تحمل...
مي خواهيم از مرد هميشه منتقد، انتقاد كنيم. قصد نداريم به اصطلاح او را بزنيم و زير پايش را خالي كنيم اما واقعيت اين است كه هر چيزي هم حدي دارد. جام ملتها در پيش است و فقط طي دو، سه ماه اخير چندين و چند بار با او به آخر خط همكاري رسيده و مجددا وصل ارتباط كردهايم. كيروش -با توجه به جميع جهات- هيچ جا بهتر از ايران پيدا نكرده و نميكند. از اين رو حداقل در اين مقطع زماني ديگر شك نداريم كه او جايي نميرود، اما زمانهايي كه تحت تاثير تهديدها و اخطارهاي وي از كف ميرود، نگران كننده و تاثيرگذار است.
بارها پيش آمده كه كيروش به منظور اعتراض و نيز در جواب عملي نشدن وعدههاي فدراسيون، آن زماني را كه بايد در ايران و كنار فوتبالمان باشد، در خانه يا سفر سپري كرده است. با چشمان خود هم ديدهايم كه شرايط در نهايت آرماني نبوده و او باز روي نيمكت تيم ملي نشسته است.اين يعني آن تحركات چيزي شبيه «بهانه» بوده براي استفاده «شخصي» بهتر از زمان. يك مربي با اين دستمزد چشمگير، قاعدتا اكثر زمانش را بايد در كشور طرف قراردادش بگذراند اما كيروش همواره با اين نوع «رِندي» از زير بار مسووليت شانه خالي كرده است.
اينها را گفتيم تا به اصل مطلب برسيم. كيروش را روي سر ميگذاريم اما اين بار ديگر در «جو» اعتراضات و انتقادات او قرار نميگيريم. تا امروز شرايط به گونهاي بوده كه تحت تاثير حرفهاي انتقادي وي، خود را به حداقلها قانع كرده و با خود گفتهايم طرف راست ميگويد؛ به او چه دادهايم كه انتظار دريافت بهترينها را داشته باشيم؟ اين بار اما ماييم كه طلبكاريم؛ به كم هم قانع نميشويم. از آقاي روانشناس و كاربلد بازي نميخوريم و حقمان را مطالبه ميكنيم. چه بسا او به واسطه سالها زندگي در ايران، دريافته كه ايرانيجماعت هرقدر هم عرصه برايش تنگ شود، با راضي كردن خود به حداقلها روزگار ميگذراند و صدايش درنميآيد. بيش از نيم دهه به پاي كيروش، غرولندها، بهانهگيريها، انتقادات و كنايههايش نشسته و صبر كردهايم. دستمزدي بالا و قابل تامل هم به او دادهايم و حالا دنبال «سود» اين سرمايهگذاري هستيم.
يك جام ملتها را فدا كرده و اكنون دنبال قهرماني هستيم. بابت تغيير نسل، فتيله توقعاتمان را پايين كشيدهايم و در كل هر كاري كه لازم بوده انجام دادهايم. اينك فصل برداشت و توقع كردن ماست. كاري به اعتراضات و انتقادات كيروش نيز نداريم؛ حتي اگر اين بار براي عقبنشيني ما، به امارات و امكانات رفاهياش بند كرده باشد. امكانات كشوري كه به لطف دلارهاي نفتياش خود را مدرن، لاكچري و بينالمللي كرده، از نظر كيروش كامل نيست و اينجاست كه بيش از پيش در رابطه با احقاق حق خود مُصر ميشويم. تاكنون فكر ميكرديم فقط ما و شرايطمان از نظر كيروش ناقص و قابل انتقاديم و بابت تلقينهاي او هميشه چندين متر عقب مينشستيم اما حالا كه هتلها و امكانات امارات نيز سوژه انتقادات كيروش شده، باورمان ميشود كليپ «سوريلند» در مورد او، فقط محض خنده نبوده و كيروش عادت دارد از هر چيزي ايراد بگيرد و بعد نيز قهر كند...
ما ديگر كاري به اين حرفها نداريم. كيروش سالهاست كه ريز جزييات ايران و شرايط موجود در آن را ميشناسد.
او سالهاست با AFC و جو حاكم بر آن آشنايي دارد. همچنين مدتهاست كه ميداند امارات ميزبان جام ملتهاست. در اين كشور شيخنشين عربي هم كه كار كرده و به جز آن، بارها و بارها به عنوان توريست، روزهاي خوشي را در اين منطقه تجربه كرده است. الان ديگر نه وقت انتقاد از امكانات امارات و بازيهاي پشت پرده AFC است، نه زمان اعتراض به موجودي و امكانات فوتبال ايران.
به بيان خودماني، اين تو بميري ديگر از آن تو بميريها نيست. ما به كمتر از قهرماني جام ملتها رضايت نميدهيم. حتي حضور در جمع چهار تيم (كه گويا فدراسيون را ارضا ميكند) هم ما را راضي نميكند. اين مورد را با برانكويي كه كيروش او را قبول ندارد، تجربه كردهايم و طي ۷ سال اخير اين همه هزينه نكردهايم كه تازه به ۱۴ سال قبلمان بازگرديم. تغيير نسلمان هم جواب داده و به همت و اجبار خود كيروش (از جمله مواردي كه قدردان او هستيم) اينك اكثر مليپوشان «لژيونر» هستند.
در آسيا با شكستهاي متوالي كره جنوبي از ايران و صدرنشيني بلندمدت در رنكينگ فيفا، همه از ما حساب ميبرند. در جام جهاني هم ابهت و قدرت خود را به رخ همه كشيديم و از لحاظ اعتماد به نفس كمبودي نداريم. آيا ديگر عذر و بهانهاي باقي ميماند؟ اين لُب كلام بود جناب كيروش! بيش از اين، زمان و جا براي پردازش حرفهايمان نداشتيم ولي فكر كنم حق مطلب ادا شد. پس اين يك بار را طلبكار و شاكي نباش؛ نوبتي هم باشد، نوبت ماست كه حقمان را بخواهيم.
كيروش سالهاست كه ريز جزييات ايران و شرايط موجود در آن را ميشناسد. او سالهاست با AFC و جو حاكم بر آن آشنايي دارد. همچنين مدتهاست كه ميداند امارات ميزبان جام ملتهاست. در اين كشور شيخنشين عربي هم كه كار كرده و به جز آن، بارها و بارها به عنوان توريست، روزهاي خوشي را در اين منطقه تجربه كرده است. الان ديگر نه وقت انتقاد از امكانات امارات و بازيهاي پشت پرده AFC است، نه زمان اعتراض به موجودي و امكانات فوتبال ايران. به بيان خودماني، اين تو بميري ديگر از آن تو بميريها نيست. ما به كمتر از قهرماني جام ملتها رضايت نميدهيم. حتي حضور در جمع چهار تيم (كه گويا فدراسيون را ارضا ميكند) هم ما را راضي نميكند.