پرسپوليس امشب در نيمهنهايي آسيا به مصاف السد ميرود
فرصتي براي آغاز حماسه
علي ولياللهي
آيا اين يك طلسم است؟ اينكه پرسپوليس با هزار بدبختي و دردسر راهي نيمه نهايي جام باشگاههاي آسيا ميشود و درست سر بزنگاه، درست زماني كه فرصت تاريخسازي دارد و ميتواند با يك برد، تنها يك برد ديگر براي اولينبار راهي فينال آسيا شود، از در و ديوار بلا سرش ميبارد؟ پارسال همين موقع در حالي كه شاگردان برانكو كيفور بودند از صعودشان به نيمهنهايي، بعد از برد باورنكردني مقابل الاهلي عربستان، درست شب قبل از بازي به آنها اطلاع داده ميشود كه بهترين مهاجم تيم به مدت 4 ماه محروم شده و تيم پرسپوليس هم از دو پنجره نقل و انتقالاتي محروم. نميشود گفت كه تمام دلايل باخت سنگين قرمزها به الهلال مربوط ميشد به اين ماجرا. اما چه كسي ميتواند منكر تاثير شديد اين خبر شوكآور بر بازيكنان و كادر فني درست يك شب قبل از بازي شود؟ نكته مهم از بين رفتن تمركز است. همان عنصري كه وجودش لازم است و البته كافي نيست. حالا يك سال گذشته و پرسپوليس دوباره خود را در نيمهنهايي آسيا ميبيند با همان شرايط.
واقعا از هر جهت كه حساب ميكنيم اوضاع بسيار شبيه سال گذشته است. پرسپوليس در مقابل الاهلي در يكچهارم به برتري رسيد. اين برد در شرايطي به دست آمد كه بازي رفت 2-2 به پايان رسيده بود و البته پرسپوليس به شكل صوري ميزبان بود. الاهلي ميتوانست با يك تساوي بدون گل يا حتي 1-1 راهي دور بعد شود. يعني اين پرسپوليس بود كه نياز داشت حمله كند. عليپور گل اول را زد اما در كمال تعجب دقيقه 11 با حركتي حسابنشده بازيك حريف را زد و اخراج شد تا كار گره بخورد. بعد الاهلي گل زد و قرمزها مجبور شدند دهنفره به فكر بازگشت باشند. اتفاقي كه در نهايت رخ داد و پرسپوليس با نتيجه 3 بر 1 حريف خود را شكست داد. درست با نتيجهاي كه الدوحيل را در بازي برگشت برد. باز هم در شرايطي كه بازي به شكلي در حال پيش رفتن بود كه نماينده كشورمان در آستانه حذف قرار داشت. بازي رفت را با 1 گل باخته بود و بازي برگشت نيز در خانه با 1 گل عقب افتاده بود. يعني امسال هم مثل سال قبل تيم برانكو با چنگ و دندان، با ريختن خون و عرق موفق به حضور در نيمهنهايي شده. اما درست مثل سال قبل مجبور است با يك تيم ناقص و با وجود مشكلات عديده به مصاف حريف برود و باز هم مثل سال گذشته بايد با تيمي بازي كند كه در مرحله گروهي با آن تيم همگروه بوده. پارسال با الهلال همگروه بود و در نيمهنهايي با اين تيم ديدار كرد و امسال السد جاي الهلال را گرفته.
در مورد شرحه شرحه بودن قرمزها اين روزها زياد خواندهايد. باز هم كمال طبق معمول در حساسترين بازيها حضور ندارد. محمد انصاري نيز كه آن خطاي به موقع و نجاتبخش را روي ادميلسون در بازي برگشت مقابل الدوحيل انجام داد محروم است، حسين ماهيني چند روز پيش رباط صليبي پاره كرد و خود برانكو هم به دليل اصرار بر كوبيدن توپ به زمين و اخراجش مقابل الدوحيل غايب است. اينها را بگذاريد كنار خبري كه از گوشه و كنار تيم به گوش ميرسد مبني بر سرماخوردگي شديد سيامك نعمتي و از همه مهمتر سوپرمن تيم يعني سيدجلال حسيني! پرسپوليس بايد در چنين شرايطي به مصاف السد قطر برود؛ چهارمين تيم گرانقيمت آسيا. تيم ژاوي و گابي و بونجاح و سايرين. پرسپوليسي كه مجبور شده براي تكميل نفراتش نعمتي را بفرستد دفاع راست و آدام همتي را براي اولينبار از ابتدا بازي دهد. در نيمهنهايي آسيا. جالب است كه برانكو در تمرينات براي كامل شدن فرم تمرين از رادوشويچ در خط حمله استفاده كند. اگر اين سختترين شرايط ممكن نيست، پس چيست؟
اما حماسه احتياج به بحران دارد. اصولا حماسه در دل بحران شكل ميگيرد. شكستن طلسم حماسه ميطلبد. هرچه بحران وحشتناكتر و طلسم مرموزتر باشد، غلبه بر آن نيز بزرگتر و جذابتر است. البته بگذاريد همينجا يك پرانتز باز كنم و بگويم من هم مثل همه فوتبالدوستان ايراني ترجيح ميدادم پرسپوليس با نفرات كامل، بدون دغدغه مالي و بدون حاشيه در اين ديدار به مصاف حريفش ميرفت و بازي را خيلي راحت ميبرد و اصلا حماسهاي هم شكل نميگرفت. حماسه ميخواهيم چه كار! اما ميدانيم كه نميشود. شرايط به گونهاي است كه جز با خلق يك حماسه، جز با حضوري قهرمانانه نميتوان تغييرش داد. پرسپوليس اگر ميخواهد به فينال آسيا برسد بايد دست به خلق حماسه بزند. اگر بازيكنان پرسپوليس و كادر فني تمام عمرشان منتظر روزي بودند كه تمام دنيا را انگشت به دهان كنند، همين امروز است. گرچه اين تيم با شكست الدوحيل، سومين تيم متمول آسيا، همه را حيرتزده كرده بود، اما صعود به فينال يك چيز ديگر است. ميدانم همه الان به اين فكر ميكنيد كه اگر پرسپوليس به فينال برسد، دوباره ميگوييم بردن فينال يك چيز ديگر است. واقعيت البته همين است. يك پله بالاتر رفتن در چنين شرايطي واقعا سخت است. پس به همين نسبت صعود به يكچهارم يك لذت، صعود به نيمهنهايي لذت بالاتر و قهرماني لذت عظيمي است.
پرسپوليس براي خلق حماسه مورد نظر نياز به چند فاكتور اساسي دارد. اول از همه همان چيزي است كه قبل از بازي الهلال آن را از دست داد. يعني تمركز. بازيكنان پرسپوليس بايد لحظه ورود به ورزشگاه جسام بن حمد همهچيز را فراموش كنند. مشكلات مالي و دستمزد نگرفتن، بسته پنجره نقل و انتقالاتي، نبود بازيكنان اصلي. همهچيز را. درست همان حرفي كه به بازيگران تئاتر موقع رفتن روي سن ميگويند. تو ديگر آقا يا خان فلان نيستي كه در زندگي شخصيات هزار تا مشكل و دغدغه داري، قسط داري، رابطه شكست خورده داري، بچه مريض داري يا هر چيز ديگر. تو آن آدمي هستي كه داري نقشش را بازي ميكني و آن كاراكتر هيچكدام از دغدغههاي تو را ندارد. بازيكنان پرسپوليس هم امروز بايد اينچنين بروند داخل زمين. هيچچيزي وجود ندارد جز همين بازي. پرسپوليس بايد بداند كه در صورت باخت هيچ كس برايش دل نميسوزاند. هيچ كس نيست بگويد اين تيم فلان مشكلات را داشته و حذف شده. قرمزها نبايد نقش قرباني را بازي كنند. هر اتفاقي افتاده قبل از شروع بازي بوده و الان تنها چيزي كه اهميت دارد يك نود دقيقه است و يك حريف يازده نفره كه رحم سرش نميشود. بعد از تمركز اجراي صحيح دستورات مربيان كه البته آن هم مربوط ميشود به داشتن تمركز و بعد انجام حداكثر تلاش فاكتورهاي مورد نياز براي خلق همان حماسه است.
پرسپوليس در صورت كسب يك نتيجه معقول در بازي مقابل با السد اين شانس را دارد كه در جهنم آزادي كار را يكسره كند و طلسم بدي كه گرفتارش شده را بشكند. اين شانس نبايد باعث شود كه بازيكنان با ذهنيت يك باخت سبك يا كسب نتيجه تساوي به زمين بروند وگرنه بهشدت دچار مشكل خواهند شد. پرسپوليس در بازي امروز مقابل السد با وجود همه مشكلات روزنههايي براي رسيدن به موفقيت و روياي چندين سالهاش را دارد. مهم اين است كه بازيكنان و كادر فني روزنهها را ببينند يا درهاي بسته را؟!؟