كارگزار يا راهگزار؟!
ضمن اينكه از اساس نيز بايد با رأي آزاد مردم به سر كار بيايد، نه آنكه به قول مرحوم آذري قمي يك كيلو گلابي بگذارند جلوت و بگويند همين است و مجبوري بخري. در حكومت كارگزاري، شايستهسالاري و مزايده و مناقصه رواج دارد. يك كارگزار موفق مشكلي ندارد كه در حكومت نباشد، در جاي ديگري كه لازم بداند خلاقيت خود را بروز ميدهد. به علاوه امروز مثل گذشته نيست كه امكان هدايتگري به مفهوم گذشته باشد، حتي اگر هم رخ دهد، در زمان هدايتگري محدوديت دارد. اين نوع حكومتها امروز در شرايط بحراني و جنگ بيشتر تعيُّن پيدا ميكنند.
ولي اگر به هر دليلي حكومتكنندگان گمان كردند كه در مقام هدايتگري هستند، بايد خود را با اين گزاره امام علي و نيز توصيههاي ديني در نهجالبلاغه هماهنگ كنند و الا نميشود كه هم مدعي هدايتگري باشيم هم فاقد صلاحيت حرفهاي بوده و در پستي قرار بگيريم كه شايستگياش را نداريم و هم اينكه حقوق نجومي دريافت كنيم!! روشن است كه دريافت اينگونه از حقوقهاي كلان حتي اگر به لحاظ كارشناسي حق آنان باشد نه تنها تناسبي با هدايتگري ندارد؛ بلكه اگر بيتناسب با سطح كارشناسي آنان باشد كه به طور معمول است، نوعي غارت سازمانيافته تلقي ميشود كه شكاف ميان دولت و مردم را افزايش ميدهد. حالا چه برسد به گرفتن زمين در بهترين نقطه شهر، آن هم با قيمت زير قيمت كارشناسي و پرداخت اقساط بدون بهره، آن هم در كشوري كه در برخي سالها تورم 50 درصدي را تجربه كرده است و هميشه تورمش دو رقمي بوده است!! و جالب اينكه براي توجيه ماجراي خانه خود دست به دامن حفظ امنيت ميشوند، در حالي كه در حكومت هدايتگر، امنيت نيز معناي ديگري پيدا ميكند.
اگر در اين نوع حكومت امنيت مورد نظر آقايان برقرار بود، امام علي نه در مسجد نماز ميخواند و نه آنكه بدون محافظ گام برميداشت يا از همه مهمتر نه در صف اول جنگ بود. حكومت هدايتگر، حكومتي است كه امام علي در جايي ميگويد هنگامي كه در جنگ به ما سخت ميشد، نزد پيامبر ميرفتيم و در سايه او آرامش ميگرفتيم (نقل به مضمون). حالا فرماندهان جنگ از كاخ سعدآباد نسخه خوردن نان خشك و پوشيدن لُنگ شايد هم وصلهدارش را براي مردم ميپيچند!! اين رزم نيست كه بزم است.
بنابراين پيشنهاد روشن اين است كه ذهنيت حكومت هدايتگر را كنار بگذارند. البته با وجود اين افراد، فاصلهاي طي نشدني با چنان وضعيتي داريم. بهتر است كه در پي شكل دادن حكومت كارگزار بود. كارگزاران آن تخصصي باشند، دستمزد خوب بگيرند، منتخب واقعي مردم باشند. پاسخگويي و شفافيت را به عنوان ركن رفتاري بپذيرند. جلوي مردم هم قيافه نگيرند و منت نگذارند، چون مردم كارفرما هستند و نه رعيت. البته با وجود اين افراد نيز فاصلهاي طي نشدني حتي با ساختار كارگزار داريم. كسي اين همه حقوق نجومي و رانت را مفتي رها ميكند؟ لطفا آدرس خانههايتان را بدهيد. چالش آقازادهها پيشكش.